PEZHVAKEIRAN.COM نقدو بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " آغاز و انجام انحراف"
 

نقدو بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " آغاز و انجام انحراف"
هوشنگ بهداد

" چرا سناریو سازان کودتا گردار الگوهای لو رفته را  علیه ی رقیب به خصوص موسوی بازسازی کرده با  بسیج  نیروها وارد صحنه کرده اند؟

مشخص  و قابل پیش بینی بود که کودتاگران حاکم بدلیل ضربه ی کاری که از بر گزاری تظاهرات اعتراضی روز 16 آذر دریافت  نموده اند  اگرساکت بنشینند و واکنشی بموقع از خود نشان ندهند و دست به اقدام تهدید و سرکوب و توطئه سازی نزنند با باختن قافیه  دیگر نه امکان غزل سرائی و غزل و لغز خوانی و عربده کشی و معرکه گیری کردن علیه  رقیب ندارند ، بلکه  می بایست در شرف جمع کردن بساط شان برای رفتن باشند  . بنا براین سناریوی پاره و به آتش کشیده شدن تصاویر خمینی شیاد و لوطی جماران جانشین وی علی خامنه ای طراحی شد .  اما گفته می شود که طراح اصلی این سناریو پاسدار ضر غامی می باشد .زیراکه تجربه راه اندازی کارناوال عاشورا در دوم خرداد سال 76 را دارد که با همسوئی کامل باندسعید امامی اجرا شد . ولی چون مسئولیت بر عهده ی همکارش علی اصغر غلامرضائی افتاد وی ناشناخته باقی ماند و قِسِر در رفت که اکنون این سناریوی مشابه  پاره و آتش زدن تصویر خمینی شیاد راعلیه ی موسوی  و دوم خردادی هاباز سازی  و ساخته و پرداخته کرده است  که بدون شک با مشورت و همآهنگی کامل آمران و عاملان قتل های زنجیره ای و کودتا گران طراحی شده است.

 زیرا که شاهدمی باشیم که چگونه پس از اجرای این سناریو آخوند آدمکش حرفه ای و گوش خوار محسنی اژه ای دادستان کل کشورهمراه با عباس جعفری دادستا تهران وارد صحنه ینمایش تهدید و پرونده سازی کردن  سران رقیب و معترضان  شده اند .البته عباس جعفری جانشین سعید مرتضوی شده  است که بازجو وشکنجه گر و قاتل خانم زهرا کاظمی و قصاب مطبوعات است که  اکنون معاون اژه ای شده است و پرونده ی گشوده شده ای در جنایات اخیر باز داشتگاه کهریزک دارد.اینان   با همکاری مطبوعات و خبر گزاری های و ابسته به کودتاگران ولوطی جماران همچون دروغ نامه ی کیهان به خصوص نقش کلیدی سرباز جو حسین شر یعتمدا ری که بر جسته می باشد  و خبر گزاری دروغ پر دراز فارس که  و ابسته با ارگان فاشیستی تروریستی کودتائی پاسدارا ن است در کنار ورق پاره ی مافیائی باند انگلیسی غارتگر رسالت و خبر گزاری دولتی پر ونده  و وارونه گوی ایرنا و ورق پاره  دولتی ایران و صدا و سیمای پاسدار ضرغامی بسیج شده اند تا در کنار رئیس چماقداران حزب الله مسعود دهنمکی و انصار حزب الله و بسیجیان چماقدار و وکیل الدوهای بازار مکاره ی کمدی و دکوری و اتصابی مجلس هشتم همچون کوچک زاده و علیرضا زاکانی  قرار گیرند که درمسجد دانشگاه علیه دانشجویان مخالف و موسوی دست به تحصن زده اند .

از طرف دیگر دوره گردی پاسدار محمد حسین صفار هرندی وزیر فرهنگ سانسور و خفقان و تفتش عقاید ارشاد دولت نهم ادامه دارد زیرا که از این دانشگاه به آن دانشگاه  می رود ومعرکه گیری علیه ی سران رقیب می کند . عجیب است با وجود اینکه از سوی دانشجویان معترض مورد هو کشیدن   و برو گمشو و تمسخر واقع می شود  . ولی این معاون مشاور فرهنگی رئیس سپاه پاسداران محمد علی جعفری وظیفه دارد که پیام کودتا گران را منتقل کند و هرگز از اجرای وظیفه و مأموریت محوله شده  عقب نشینی نمی کند .

همچنین با  وارد صحنه شدن وزیر دست نشانده ی اطلاعات با تهدید کرددن رفسنجانی بساز و بفروش مکار و  به خصوص  حضور همگام  آخوند خاتمی که  رقیب و مو دماغ و هوو ی رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران  شد و وی را پس زده است. البته که جزو مریدان و شاگردان آخوند انگلیسی  و دزد مصاح یزدی  می باشد  که دشمن خمینی شیاد و رفسنجانی و خاتمی است  آخوند احمد خاتمی  که در جمع طلاب آخوند مصباح یزدی گرد آور شده  در قم  حضور یافته و  سخنرانی  کرده است تا که در برابر دیدار ها و اظهار نظرات صانعی و منتظری و اردبیل یموضع تهدید آمیز داشته است  و سران رقیب مغلوب رامتهم به همکاری با بیگانگان نماید. که چرا  اینان در دیدار های جداگانه ی خود نقض حقوق بشر و استبداد و تک صدائی و  پاره و آتش زدن تصویر خمینی شیاد را محکوم وآن مشکوک  دانسته و از موسوی دفاع کرده اند . از سوی دیگر آخوند شعجئونی عضو باند مؤتلفه ی دزد انگلیسی و غارتگر که علیه ی سران رقیب و مجاهدین عربده کشی کرده است . جالب اینکه همه سخنرنی های تهدید آمیز اینان از شبکه ی  تلویزیون پاسدار ضر غامی پخش شده است  . خلاصه کودتا گران نامشروع و ضد بشری هر چه امکانات تبلیغاتی  دراختیار داشته با  تهدید کردن و تخصص و تجربه ی سناریو و پرونده سازی کردن   علیه ی رقیب مغلوب بسیج و بکار گرفته اند تا شاید اثار اعتراض گسترده و رادیکال 16 آذر را محو کنند و با ترساندن سران رقب مغلوب و مقدمه چینی برای باز داشت و محاکمه کردن شان  کنند . همینطور  با تلاش مذبوحانه بتوانند فضای  التهابی و تشنج  ورادیکال دانشگاه ها را  آرام وکنترل کنند . فراموشنشود  با اینکه  اقدام کنندگان چند آدم عامی بودند که  تصویر خمینی شیاد را در دانشگاه امیر کبیر پاره و بر آتش کشاندند.  امادسیسه  و توطئه های برنامه ریزی شده ی پیآمد آن چنین است  که به جزدچار وحشت کردن سران رقیب به خصوص موسوی  به خیال خام این تئوری پرداز شاید  بشود دانشجویان معترض را با تهدید و زور و سناریو سازی این چنینی  به انفعال کشاند تا که احتمال  خطر تظاهرات ضد حکومتی گسترده در روز های تاسوعا و عاشورا  خنثی گردد.

بنابراین بدون آنکه قلم بر دست یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان غیرایرانی توضیح دهد که چگونه و چراچندنفر عامی وارد دانشگاه امیرکبیر شدند و چگونه در روز دانشجوبدون هیچگونه ترس و واهمه ی ناشی از دستگیری تصاویر  خمینی شیاد وجانشین وی خامنه ای راپاره و آتش زدند؟مهمتراینکه چرا این صحنه ی توهین آمیز نامیده شده را پاسدارضرغامی از تلویزیون خود پخش نمود؟ اما چون هدف سناریو سازان متهم کردن رقیب یا خواص می باشد پس قلم بر دست یادداشت روز نویس در همان ابتدای یادداشت روز خود برای اینکه رقیب خواص را متهم کند ناخواسته مچ سناریو سازان خودی   رابا چتر پوششی چند نفر عامی  را باز کرده که چگونه هدف فعال کردن  حامیان کودتاگران و بر روی صحنه کشانیدن شان علیه ی موسوی و سران رقیب دوم خردادیه ا است  که این چنین خود یادداشت روز نویس  اهداف سناریوی اخیر را  فاش ساخته است :

روسپی قلم بر دست یادداشت روز نویس غیر ایرانی برای  گیر دادن و گشودن پرونده ی رفسنجانی مکار بساز و بفروش که بخشی دیگر از هدف پیگیری کودتا گران پیرو آخوندانگلیسی و دشمن خمینی مصباح یزدی هست با آویزان شدن چپ وراست به گفته و رهنمودهای لوطی جماران که ترفند سیستم تبلیغاتی  بازجوئی برج در برابر بارو در راستای اهداف خاص می باشد. اینگونه گیر به دوران رفسنجانی و سازندگی و سخنگو بودن حسین مرعشی برادر همسر رفسنجانی داده است :

"خط انحرافي كه در دولت موسوي حاكميت اسلام و مباني فقهي و ديني نظام را برنمي تافت با آغاز دهه1370 به گونه ديگري جلوه گر شد.همان عناصر كه اعتقاد چنداني به نظام اسلامي و مباني آن نداشتند از دولت موسوي وارد دولت اول هاشمي شدند. در اين دوره هم رهبر معظم انقلاب- مانند حضرت امام- مراقب بودند تا انقلاب و اسلام با اين انحراف آسيب نبيند و راه گم نشود كه نديد و نشد و صدالبته حركت انقلاب و نظام را تا حدي تحت تاثير قرار داد.بي تعهدي عناصر كليدي اقتصادي دولت در دهه 1370 به اسلام كاملاً آشكار بود و البته بعدها سخنگوي دولت در آن سالها و رئيس دفتر رئيس جمهور - حسين مرعشي- اين را بروز داد كه �اسلام نه مكتب سياسي دارد، نه مكتب اقتصادي و نه مكتب حقوقي! و آنچه از اسلام در دست داريم يك سري توصيه هاي اقتصادي است كه اكثراً قابليت اجرا ندارند� ! وقتي به يكي از مهمترين ماموريت هاي اين نظام كه پياده كردن عدالت و اقتصاد اسلامي است، بي توجهي مي شود و با اين جسارت و صراحت به محاق مي رود، تكليف بقيه مسايل اسلامي كاملاً مشخص است! "

آنگاه قلم بردست شعبده باز و تر دست بدون آنکه اشاره کند نظرش  درست شبیه نظر دشمنی آخوند متحجر و دزد و انگلیسی مصباح یزدی است که وی  دنبال  کرده است . چونکه آخوند مصباح یزدی چندروز پس از پیروزی پاسدار گماشته احمدی نژاد در تیرماهسال 88  بود که به مشهد رفت و در جمع حزب الله و حضور پاسدار محمد رضا نقدی که فرمانده ی بسیج است  در مشهد  وی علیه رفسنجانی و خاتمی موضع گیریت ندکرد و این دو  دوره ی اینان را دوران خیانت به اسلام و انقلاب وکشور و ملت  نامید و  متهم شان نمود . اکنون این مأمور و معذور یادداشت روز نویسنیز پس از دراز ومتهم کردن دوران توسعه ی اقتصادی رفسنجانی  به دوران توسعه سیاسی خاتمی با انحراف بزرگ را این چنین  به دوران رفسنجانی پیوند زده است :

حراف هاي بزرگ سياسي پيوند خورد. كارگزاران منحرف دولت سازندگي اركان اصلي اقتصادي دولت خاتمي را در اختيار گرفتند و منحرفين فكري كه بطور علني در حلقه هاي �كيان� و �سلام� و... عصر اسلام و حاكميت اسلامي را پايان يافته مي خواندند، اركان سياسي دولت را در اختيار گرفتند و چهارنعل به سوي حذف اسلام از عرصه حكومت تاختند.  هر نگرش اسلامي را در ذيل واژه �خشونت�، �جمود وتحجر�، �قشري گرايي�، �مردم ستيزي�، �كهنه گرايي�، �راديكاليزم�، �واقع ستيزي� و... معنا و آن را بشدت محكوم مي كردند تا كسي جرأت نكند اجراي احكام و نگرش هاي اسلامي را مطالبه كند.درد بزرگتر اين بود كه منحرفين با چنگ انداختن روي منابع مالي مردم و نظام به خريد و فروش اين مجموعه و آن مجموعه، اين دفتر و آن دفتر، اين روزنامه و آن روزنامه، اين حزب و آن حزب، اين شخصيت و آن شخصيت، اين نهاد و آن نهاد روي آورده و انقلاب و نظام را به حراج گذاشتند. كساني كه تخم انحراف را كاشتند، ابتدا فقط در حوزه اقتصاد، اسلاميت نظام را برنتافتند ولي بعدا همان ها به همراه عده اي ديگر انحراف را گسترده تر كرده و در حوزه اقتصاد، سياست و فرهنگ، دولت را از دين جدا كردند البته آنطور كه مي انديشيدند و مي خواستند اتفاق نيفتاد چرا كه در درون نظام دژ �ولايت فقيه�، �روحانيت�، �هزاران دل پرسشگر از اسلام و جوياي آن� و... ديوارهاي بلندي در برابر موج دين زدايي بودند"

بالاخره اینکه قلم بر دست یادداشت روز نویس که کمتربه مسائل داخلی می پردازد که حدس زده می شود که نویسنده یادداشت روزباید همان سر بازجو حسین شریعتمداری ولی  با نام و امضای وی می باشد . زیرا که به لهجه ی وی خیلی بیشتر شباهت دارد  ونزدیک می باشد . البته هدف از سناریوسازی جدید ساخته  شده  فاش و عریان  شده است .زیرا که درراستای جنگ ادامه دارقدرت جناحی و باندی است که اکنون اینگونه اشاره به یارگیری هابرای حذف کامل ر قیب و قبضه کردن قدرت و ثروت  شده که منجر به کودتا شده است شکل گرفت:

 "در اين مسير، وقتي انحرافات فكري رسوخ كرد، محيط �يارگيري� هم عوض شد و حالا ديگر متدينين و وفاداران به مباني انقلاب و نظام بايد كنار يا به حاشيه رفته و نيروهايي هماهنگ با اين تغييرات كليدي ميدان دار مي شدند و طبعا اين كجروي و كژراهه بايد به جلب همكاري برخي از لمپن ها، جاسوسان، دين به دنيافروشان و بي ريشه ها و... ختم مي شد كه شد و نفي معنوي و فكري حضرت امام- كه البته سوداي بر باد رفته اي است- بايد به پاره كردن آشكار تصوير مبارك حضرت امام ختم مي شد كه شد!در اين ميان، رسوخ برخي منحرفين سياسي به مركزي مانند �موسسه نشر آثار حضرت امام� بايد به كنار آمدن اين موسسه با هتاكان به امام بيانجامد كه انجاميد و سكوت آنان در برابر انحراف فكري از مشي حضرت امام بايد به سكوت آنها در برابر هتك فيزيكي حضرت امام و حتي همراهي وقتي بعضي از خواص، امام را در عرصه انديشه- اسلام گرايي، مردم گرايي و غرب ستيزي- وا مي گذارند؛ وقتي بعضي از خواص، حضرت امام را در عرصه نظر- ولايت فقيه، مستضعف گرايي و استكبارستيزي- ترك مي كنند، وقتي بعضي از خواص، حضرت امام را در عرصه آراء- آزادي فلسطين، كمك به محرومين جهان، اولويت حل مشكلات فقرا بر حل مشكلات كشور، اسلامي كردن دانشگاهها و...- رها مي كنند، طبعا مي دانند كه اينها به �نفي مطلق امام� منتهي مي شود، پاره شدن عكس حضرت امام كه جاي خود دارد!

در خاتمه اینکه شکسته شدن قداست خمینی شیاد که داستان جدیدی نمی باشد که اینهمه گردش گرد وخاک بر پا شده است .  چونکه در 5 مهر سال 60 میلیشای جوان دختر و پسر با پرداخت جان خوددرخیابان های تهران فریاد مرگ بر خمینی را طنین انداز نمودند . از طرف دیگرخمینی  بدلیل فرمان و ارتکاب جنایات  قتل عام های زندانیان سیاسی پس از 30 خرداد سال 60 که در تابستان خونین سال 67 به اوج بربریت و ضد انسانی اش رسید. همچنین  جنگ خانمان بر انداز 8 ساله  میان ایران و عراق خمینی شیاد به مردم ایران تحمیل کرد و فجایع و خسارات مادی و اقتصادی با آمار تلفات انسانی که بر جای گذاشت ودرنهایت منجر به سرکشی جام زهر شکست  از سوی خمینی  شیاد شد . بنابراین خمینی شیاد آنقدر مورد تنفر مردم داغدار و عزادار و بی خانمان شده  بود و خشم و کینه ی فراوان  نسبت به اقدامات جنگ افروزانه واعمال ضد بشری اش وجود داشت که کفن پاره از این جهان رخت بر بست و رفت . آنگونه که پس از مرگش کمتر مکان عمومی درون شهر ها یا دستشوئی های سالن های غذا خوری میان جاده راوجود داشت  که شعار مرگ یا مشابه و بدتر از آن نثار و بدرقه ی رفتنش نشده بود که اکنونچنین حالتی نصیب جانشین وی خامنه ایشده است . لذا راه اندازی سناریوی جدید والم شنگه ی آتش زدن تصویر خمینی شیادبر پا کردن  وموج تهدید های زنجیره ای ضمیمه شده اش کردن همگی تلاش قرینه سازی از الگوهای سرکوب و حذف رقبا حتی حذف فیزیکی از صحنه می باشدکه  پس از  انقلاب اتفاق افتاد که  شامل اشغال سفارت آمریکا در روز 13 آبان  راه اندازی شد . سپس بدلیل سانسور و خفقان و عدم فعالیت آزادانه ی سیاسی ساز مان و احزاب سیاسی  به بحث های خیابانی و موج دستگیری های پس از آن دامن زده شد که اکنون پاره کردن تصویر خمینی شیاد در دانشگاه امیر کبیرجایگزین آن الگوهاشده که هدف   تهدید کردن به دستگیری موسوی  بیش از سایر رهبران رقیب مغلوب است  که طراحی  سناریوی دست به تحصن زدن چماقداران معروف در دانشگاها  بعنوان اعتراض به این اقدام پاره و آتش زدن تصویر خمینی شیادهدف بر خورد با دانشجویان معترض و نا راضی با تکرار سناریو های گذشته و لو رفته می باشد که نشان از اوج در ماندگی و استیصال و در بحران همه جانبه فرو رفتن رژیم کودتاگران دیکتا تور  ونامشروع و ضد مردم می باشد  که دارند آخرین تلاش و قدرت نمائی های توطئه آمیزکاذب خود شان را برای دفع از خطر فروپاشی و برون رفت موقتی از این بحران فروپاشی می کنند که بدون شک طرح توطئه ی سناریو سازی از همان ابتداباشکست مواجه شدهاست . زیرا که شرایط  کنونی با اوایل انقلاب بطور کلی تغییر کرده است.

هوشنگ � بهداد

برای بازدید سایر مقلات و مطالب لطفاً به این  آدرس رجوع شود :

http://naghdematboat.blogspot.com/

 

http://www.kayhannews.ir/880923/2.htm#other200

 دروغ نامه ی کیهاندوشنبه 23 آذرماه سال 1388

آغاز و انجام انحراف (يادداشت روز)

�توهين به عكس مبارك حضرت امام خميني- قدس سره الشريف- توسط چند نفر عامي، محصول كجروي 20-30ساله بعضي از خواص است�. شايد اين صريح ترين و در عين حال تلخ ترين گزاره اي باشد كه بتوان در جمعبندي حادثه اي كه اين روزها قلوب عشاق صادق آن عزيز راحل را غرق در حزن و ماتم كرده، بيان نمود.
پاره كردن عكس حضرت امام كه از حقد و كينه اي شيطاني و تراكم جهل و عداوت خبر مي دهد رخدادي سنگين است و همانگونه كه همه را بي قرار كرده، اذهان عمومي را به پشت صحنه و سابقه ماجرا نيز سوق داده است. البته امروز همه مي دانند كه اهانت به عكس حضرت امام در تجمعي از قانون شكنان، پس از آن صورت گرفته است كه عده اي از خواص كه با نام حضرت امام به نواها رسيده اند، بزرگترين ميراث حضرت امام كه �جمهوري اسلامي� است را مورد بي مهري و يا هجمه قرار داده اند.
اگر به سابقه مراجعه شود به زماني مي رسيم كه بعضي از اين خواص نسبت به مهمترين ماموريت حضرت امام- يعني پياده كردن انديشه و احكام اسلامي- بي مهر بوده و آن را در عرصه اجرايي بر نمي تافتند! البته در عين حال به اندازه اي كه گوش فلك كر شود از �اسلام راستين� و �خط امام� و �فقه پويا� و ... دم مي زدند. در شوراي عالي اقتصاد دولت موسوي دو روحاني برجسته حوزه علميه قم كه در اواخر سال 60 به نمايندگي از حضرت امام و براي كمك به دولت در �اسلامي كردن امور� ماموريت داشتند، تحمل نشدندو در نهايت مرحوم آيت اله احمدي ميانجي و آيت اله سيدجعفركريمي كه در رشته �اقتصاد اسلامي� تبحر داشتند و مورد اعتماد كامل امام بودند، بعد از حدود دو سال با دلي خونين و آهي سوزان كابينه را ترك كردند و حضرت امام بخاطر مصالحي اين وضعيت بغرنج را تحمل كرده و البته مراقب بودند كه جريان عمومي انقلاب و نظام از اين خط انحرافي آسيب نبيند كه نديد. خط انحراف در نهايت اصلاح نشد و حتي ستبر گرديد و روزي كه احساس استغنا نمود، رودرروي امام ايستاد و آن نامه (14 شهريور 67) استعفا كه پر از گستاخي و زياده گويي بود را نوشت و گمان كرد نظام ناچار است شرايط زياده خواهانه او را بپذيرد و از اصول و ضوابط خود كوتاه بيايد كه البته نيامد و موسوي چند ماه بعد از صحنه سياسي خارج شد و براي حدود دو دهه به محاق رفت.
خط انحرافي كه در دولت موسوي حاكميت اسلام و مباني فقهي و ديني نظام را برنمي تافت با آغاز دهه 1370 به گونه ديگري جلوه گر شد.
همان عناصر كه اعتقاد چنداني به نظام اسلامي و مباني آن نداشتند از دولت موسوي وارد دولت اول هاشمي شدند. با اين تفاوت كه اين بار اراده كرده بودند كه به جاي نظام ها و نگرش هاي شرقي به سوي نظام ها و نگرش هاي غربي روي بياورند و البته از �اسلام اصيل� و �خط امام� هم دم بزنند ولي قصه بي كم و كاست همان بود. در اين دوره هم رهبر معظم انقلاب- مانند حضرت امام- مراقب بودند تا انقلاب و اسلام با اين انحراف آسيب نبيند و راه گم نشود كه نديد و نشد و صدالبته حركت انقلاب و نظام را تا حدي تحت تاثير قرار داد.
در اين دوره نيز برخي چهره هاي اقتصادي كه با نظريات اقتصادي اسلام آشنايي چنداني نداشتند، ميدان دار فعاليت اقتصادي دولت شدند و فرياد پي در پي علما براي اصلاح اين وضعيت به جايي نرسيد. بي تعهدي عناصر كليدي اقتصادي دولت در دهه 1370 به اسلام كاملاً آشكار بود و البته بعدها سخنگوي دولت در آن سالها و رئيس دفتر رئيس جمهور - حسين مرعشي- اين را بروز داد كه �اسلام نه مكتب سياسي دارد، نه مكتب اقتصادي و نه مكتب حقوقي! و آنچه از اسلام در دست داريم يك سري توصيه هاي اقتصادي است كه اكثراً قابليت اجرا ندارند� ! وقتي به يكي از مهمترين ماموريت هاي اين نظام كه پياده كردن عدالت و اقتصاد اسلامي است، بي توجهي مي شود و با اين جسارت و صراحت به محاق مي رود، تكليف بقيه مسايل اسلامي كاملاً مشخص است!و مع الاسف بايد گفت در اين دوره، رهنمودهاي كليدي حضرت آيت ا... خامنه اي در سيستم اجرايي نوعاً با مانع جدي مواجه بود و البته رهبرمعظم انقلاب ضمن تاكيد بر لزوم اصلاح روند دولت چشم به آينده داشتند و �روشنگري� و در واقع توجه مردم هوادار انقلاب، نظام و رهبري را درمان اين درد مي دانستند. رهبرمعظم انقلاب خود بعدها از اين خط انحرافي با صراحت پرده برداشتند و - با اين مضمون- گفتند كه اين ها از اول انحراف داشتند ولي حركت انقلاب آنقدر توفنده بود كه اين انحرافات را در درون خود هضم مي كرد. در واقع رهبرمعظم انقلاب در اين دوره بسيار مراقب بودند كه اين انحرافات روح انقلاب و مردم انقلابي را افسرده نكند و راه براي پياده كردن مباني اقتصادي، سياسي، حقوقي و نظام باز بماند.
حراف هاي بزرگ سياسي پيوند خورد. كارگزاران منحرف دولت سازندگي اركان اصلي اقتصادي دولت خاتمي را در اختيار گرفتند و منحرفين فكري كه بطور علني در حلقه هاي �كيان� و �سلام� و... عصر اسلام و حاكميت اسلامي را پايان يافته مي خواندند، اركان سياسي دولت را در اختيار گرفتند و چهارنعل به سوي حذف اسلام از عرصه حكومت تاختند
. در اين دوره اين جريان با وام تاريخي (20 ميليون رأي خاتمي در خرداد 76) كه از ملت ستانده بودند هر نگرش اسلامي را در ذيل واژه �خشونت�، �جمود وتحجر�، �قشري گرايي�، �مردم ستيزي�، �كهنه گرايي�، �راديكاليزم�، �واقع ستيزي� و... معنا و آن را بشدت محكوم مي كردند تا كسي جرأت نكند اجراي احكام و نگرش هاي اسلامي را مطالبه كند.
در اين دوره كار بر رهبري بسيار سخت تر شد ولي در عين حال ايشان با توكل به خدا و توسل مثال زدني خود و تكيه بر مردم بزرگ ايران و پيگيري دقيق مسايل، انقلاب و نظام و تفكر اسلامي را از گردباد حادثه به سلامت بيرون بردند. اين صحنه اي بود كه در آن برخي از بزرگان لغزيدند بعضي با تندي و بعضي با كندي! و البته نخبگان و بزرگان ديگري نيز توانستند در تشخيص تكليف خويش پابرجا بمانند.
درد اين نبود كه عده اي در دولت انقلاب پشت به �راه امام� به سوي دروازه هاي شرق يا غرب در حركتند- كه اين هم البته درد بسيار بزرگي بود- درد بزرگتر اين بود كه منحرفين با چنگ انداختن روي منابع مالي مردم و نظام به خريد و فروش اين مجموعه و آن مجموعه، اين دفتر و آن دفتر، اين روزنامه و آن روزنامه، اين حزب و آن حزب، اين شخصيت و آن شخصيت، اين نهاد و آن نهاد روي آورده و انقلاب و نظام را به حراج گذاشتند.
از اينجاست كه مي بينيم بعضي- از شخصيت ها، احزاب، دفاتر و نهادها- كه در روز حادثه بطور طبيعي بايد در كنار نظام باشند، يا بركنارند و يا آنقدر با تاخير و تاني و ملاحظه وارد مي شوند كه فرصت هاي انقلاب بسوزد و جبهه ضدانقلاب به هوس بيفتد و اميدوار شود. در ميداني كه صداهاي منحرفين روي انقلاب باز شده و بعضي از خودي ها هم در موضعگيري دچار درنگ و تاخير شده اند، پاره شدن عكس حضرت امام خميني-ره- اصلا چيز عجيبي نيست كما اينكه به آتش كشيده شدن �مسجد لولاگر� و سوخته شدن قرآن در ميان اين آتش فتنه، اگرچه بسيار تلخ و جانفرساست ولي اصلا عجيب نيست.
كساني كه تخم انحراف را كاشتند، ابتدا فقط در حوزه اقتصاد، اسلاميت نظام را برنتافتند ولي بعدا همان ها به همراه عده اي ديگر انحراف را گسترده تر كرده و در حوزه اقتصاد، سياست و فرهنگ، دولت را از دين جدا كردند البته آنطور كه مي انديشيدند و مي خواستند اتفاق نيفتاد چرا كه در درون نظام دژ �ولايت فقيه�، �روحانيت�، �هزاران دل پرسشگر از اسلام و جوياي آن� و... ديوارهاي بلندي در برابر موج دين زدايي بودند.
در اين مسير، وقتي انحرافات فكري رسوخ كرد، محيط �يارگيري� هم عوض شد و حالا ديگر متدينين و وفاداران به مباني انقلاب و نظام بايد كنار يا به حاشيه رفته و نيروهايي هماهنگ با اين تغييرات كليدي ميدان دار مي شدند و طبعا اين كجروي و كژراهه بايد به جلب همكاري برخي از لمپن ها، جاسوسان، دين به دنيافروشان و بي ريشه ها و... ختم مي شد كه شد و نفي معنوي و فكري حضرت امام- كه البته سوداي بر باد رفته اي است- بايد به پاره كردن آشكار تصوير مبارك حضرت امام ختم مي شد كه شد!
در اين ميان، رسوخ برخي منحرفين سياسي به مركزي مانند �موسسه نشر آثار حضرت امام� بايد به كنار آمدن اين موسسه با هتاكان به امام بيانجامد كه انجاميد و سكوت آنان در برابر انحراف فكري از مشي حضرت امام بايد به سكوت آنها در برابر هتك فيزيكي حضرت امام و حتي همراهي با آنان و توجيه اقدامات امام ستيزانه ختم مي شدكه شد اينها نتيجه طبيعي واگذاشتن امام در عرصه انديشه است. به تعبير حضرت امام خميني- در نامه 6/1/68 خطاب به آقاي منتظري- �تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام.�
وقتي بعضي از خواص، امام را در عرصه انديشه- اسلام گرايي، مردم گرايي و غرب ستيزي- وا مي گذارند؛ وقتي بعضي از خواص، حضرت امام را در عرصه نظر- ولايت فقيه، مستضعف گرايي و استكبارستيزي- ترك مي كنند، وقتي بعضي از خواص، حضرت امام را در عرصه آراء- آزادي فلسطين، كمك به محرومين جهان، اولويت حل مشكلات فقرا بر حل مشكلات كشور، اسلامي كردن دانشگاهها و...- رها مي كنند، طبعا مي دانند كه اينها به �نفي مطلق امام� منتهي مي شود، پاره شدن عكس حضرت امام كه جاي خود دارد!

و جالب است كه وقتي به متن احاديث مراجعه مي كنيم در مي يابيم كه حاكميت اسلام پس از عبور از ميان فتنه گران و با خنثي كردن حركت آنان اتفاق مي افتد و تاكنون هيچ نبي و وصي و ولي نيامده كه بر يك جاده هموار حكم رانده باشد! هنر اين است كه مردان خدا در سنگلاخ فتنه راه را به درستي بشناسند و به ايده آل والاي خود كه تحقق حاكميت الهي است، برسند.
الحمدلله رب العالمين شاهديم امواج فتنه كه در گذشته دلهاي بزرگان را مي لرزاند امروز مردم عادي ما را هم به آنچنان خطايي نمي اندازد كه امام حق را واگذارند و به �ائمه كفر و نفاق� متمايل شوند.
سعدالله زارعي

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب هوشنگ بهداد در سایت پژواک ایران 

*"وحشت از تظاهرات ضد حکومتی روز 22 بهمن با مداحی گری و وارونه گوئی و تحریف تاریخ برای گنده کردن خمینی" نقد و برر سی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " فتح الفتوح امت - امامت " [2010 Feb] 
*اين خبر و پاسخ مختصرش را به خاطر بسپاريد !  (خبر ويژه دروغ نامه ی کیهان) [2010 Jan] 
*" دلایل تأکید خامنه ای مبنی بر پرهیز از دو پهلو گوئی و تسلیم خواص و وظایف ما "  [2010 Jan] 
*" پیرامون بیداد گاه نمایشی محاکمه ی برخی از متهمان تظاهرات روزعاشورا "  [2010 Jan] 
*توطئه ی مشترک استعمار وار تجاع در عراق برای لغو نامزدان انتخابات پارلمانی   [2010 Jan] 
*" تنظیم کیفرخواست 7 بند ولایه ای علیه ی پیشنهاد دهنگان طرح آشتی ملی " نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " 7بطن فتنه " [2010 Jan] 
*"سناریو سازی ربط دادن قیام 6 دی عاشورا به یک کاردار دستگیرشده ی یک کشوراروپائی "  [2010 Jan] 
*" یک دیوانه یک سنگی را بر توی چاه می اندازد که 100 تا عاقل هم نمی توانند بیرونش آورند"  [2010 Jan] 
*"کینه و خشم و نفرت شعله ور شده مردم ناراضی علیه ی حاکمان بطور وارونه خشم مقدس علیه ی خودشان نا میده شده است " نقد و بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " خشم مقدس "  [2009 Dec] 
*" گزارش تحلیلی وارونه از تظاهرات گسترده ی ضد حکومتی عاشورا "  [2009 Dec] 
*" نگاهی به وضعیت کنونی فراموش شدگان باز ماندگان زلزله ی بم پس ا ز 6 سال "  [2009 Dec] 
*" پیرامون فوت آیت الله منتظری و دلیل تسلیت لوطی جماران "   [2009 Dec] 
*نقدو بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " آغاز و انجام انحراف"   [2009 Dec] 
*" پیرامون 16 آذر و برخی از گزارشات خبری و رخداد و وقایع مربوط به آن"  [2009 Dec] 
*باید در روز 16 آذر همصدا وهمآهنگ با مردم ودانشجویان فریادمرگ بر دیکتاتور همه جا زده شود "  [2009 Dec] 
*نقد و بررسی سرمقاله‌های روزنامه‌های جمهوری اسلامی و کیهان  [2009 Dec] 
*اسامي بيش از 70فعال دانشجويي دربند  [2009 Nov] 
*فاطمه رجبی در مورد علی مطهری و آقازاده های رفسنجانی و... چه گفته است؟  [2009 Nov] 
*نقد و بررسی سرمقاله روزنامه‌های جمهوری اسلامی و کیهان   [2009 Nov] 
*" رجزخوانی و مانوردادن تبلیغاتی و تهدید آمیز با حزب الله لبنان در کابینه ی جدیدید لبنان علیه ی عربستان و اسرائیل "  [2009 Nov] 
*" محسنات و مزایای گوناگون پیاز "  [2009 Nov] 
* پیرامون فرافکنی جدید ایرج شکری در سایت پژواک ایران  [2009 Nov] 
*نقد چند خبر و سرمقاله‌های روزنامه‌های کیهان و جمهوری اسلامی   [2009 Nov] 
*تو اگر بیل زنی اول باغچه ی خانه ی خودت را بیل بزن  [2009 Nov] 
*دو یادداشت سیاسی در ارتباط با سیزده آبان   [2009 Nov] 
*گزارشی از حضور در یک محفل یا مهمانی "  [2009 Oct] 
*سرنخ اصلی انفجارات و اقدامات تروریستی در بغداد کجاست؟!  [2009 Oct] 
*درآمدن تق مبارزه 30 ساله با آمریکا و گلاب و گند زن فریاد نابود کردن اسرائیل   [2009 Oct] 
*حضور اعتراضی در 13 آبان سالروز اشغال سفارت آمریکا و نگرانی ازتکرار تظاهرات روز قدس   [2009 Oct] 
*وارونه گوئی و آدرس غلط دادن برای منحرف نمودن اذهان عمومی از زد و بندهای پشت پرده نقد و بررسی سر مقاله " دومين ابرقدرت شكست خورده" [2009 Oct] 
*علت تهاجم به اشرف وگروگان گرفتن36مجاهد وآزادکردن شان  [2009 Oct] 
*رابطه ی سیاست خائنانه تجارت نفت و خون مذاکرات هسته ای با تهاجم به مجاهدین اشرف  [2009 Oct] 
*ربط دادن اعتراضات دانشجوئی اخیر به بیانیه شماره ی 13 موسوی نقد و بر رسی " گويا تر از اين ؟ ! "(يادداشت روز) [2009 Sep] 
*قطعنامه ی پایانی ششمین اجلاس خبرگان تکرار پیآمدآن از سوی خامنه ای  [2009 Sep] 
*چگونه برداشت های غلط تصحیح و نا گفته های سخرانی خامنه ای در نماز عید فطر بیان شده است؟  [2009 Sep] 
*نقد و بررسی «مذاكره براي مذاكره»  [2009 Sep] 
*«پیرامون اعتراف به خر نشدن مهدی خزعلی در اوین و حضور خامنه ای در نماز جمعه ی تهران»  [2009 Sep] 
*«تدارک انقلاب ضد فرهنگی دوم با عنوان طرح افسران جوان دانشجویان بسیجی» نقد و بررسی «عبور از نقش تدافعي به تهاجمي »(يادداشت روز) [2009 Sep] 
*نقد و بررسی «پرده ها افتاد ! »  "اعتراف به زمان بری 10 ساله ، برای پیگیری طرح کودتا و به اعتراف کشانیدن و طلب بخشش کردن رقیب مغلوب" [2009 Aug] 
*«پهن کردن بساط مار بازی برای زدن جیب تماشاگران از سوی جیب بران»  [2009 Aug] 
*چگونه رژیم کودتائی می تواند مشروعت داشته باشد که رئیس شورای عالی امنیتش دروغ تجویزو تحمیل می کند؟  [2009 Aug] 
*«شیوه ی برخورد با وکیل مدافع و عضو کانون مدافعان حقوق بشر و کاربرد عدالت»  [2009 Aug] 
*نتیجه ی اعمال نفوذ سیاست 30 ساله ی لابی های رژیم در وزارت امور خارجه ی آمریکا  [2009 Aug]