PEZHVAKEIRAN.COM آب در خوابگه مورچگان، پاسخی به خانم شفیق و آقای مصداقی
 

آب در خوابگه مورچگان، پاسخی به خانم شفیق و آقای مصداقی
نادر کلهری

موضوع این مقاله پاسخ به عکس‌العمل‌هایی است که پس از انتشار مطلب من در انتقاد به جو حاکم و نحوه اداره اتاقی در کلاب هاوس که به پخش دادگاه حمید نوری اختصاص دارد و تقاضا از دوستان و هم‌بندان عزیز و قدیمی که دست اندر کار اداره اتاق هستند و اصلاح و بازگشت روند گفتگوهای اتاق به آن چیزی که خود آنها از روز اول و به کرات بر آن تاکید داشتند، بود.
هنگامی که واکنشی همچون نوشته‌ی پرخاشگرایانه و کم‌مایه از حیث استدلال و به کوچه علی چپ زدن! خانم شفیق را خواندم و یا به بیش از 54 دقیقه صحبت‌های دوست قدیمی و نازنین خودم در تلویزیون بهبهانی گوش دادم ، بخصوص از دقیقه 20 به بعد که به شدت عصبانی و برافروخته می‌شود و اگر خودش صحبت‌هایش را یکبار دیگر گوش کند، تلاش خواهد کرد، مثل همان 20 دقیقه نخست با متانت و منطق بیشتری صحبت کند تا دچار آن همه تناقض در گفتار نشود؛ واقعا متعجب می‌شوم که چه شده و یا روی چه نکته‌ای انگشت گذاشته‌ام که به جای چند جمله‌ی ساده، حالا یا پذیرش یا حتی در رد یک تقاضا و گوشزد ساده از سوی یک دوست و هم‌بندی قدیمی صحبت از قپه و سردوشی و شورای نگهبان و تمام شدن کار چپ در داخل و غیره و غیره می‌شود.
گرچه دیگت هست جوشی در درون                        کف میار از خام‌طبعی در دهن
به هر حال قبل از پاسخ به خانم شفیق و ایرج گرامی لازم می‌دانم که در چند سطر و مختصر بار دیگر هدف و محتوای مقاله قبلی خود را توضیح دهم.
اتاقی در کلاب هاوس به همت دو تن از هم‌بندی‌ها و دوستان قدیمی حمید اشتری و حسین ملکی و مدیریت فرهاد مرادی ایجاد شده تا جلسات محاکمه حمید نوری را مستقیما پخش کند و در فواصل تنفس‌ها و در انتهای دادگاه به تحلیل وقایع آن روز دادگاه پرداخته شود. شهادت‌ها سبک و سنگین شود و با کمک کارشناسانی مثل جمشید برزگر و سرکار خانم کسمائی یا رفقا و دوستانی که سابقه زندان داشته‌اند تجزیه و تحلیلی صورت گیرد که چقدر به روند دادگاه کمک شده و اگر نقطه قوت یا ضعفی وجود داشته تا حد امکان در شهادت‌های بعدی رفع شود.
 از ابتدای دستگیری نوری تا آغاز محاکمه او، از خانواده‌های جان‌باختگان و مادران خاوران گرفته تا فعالین سیاسی از نحله‌های فکری و گرایشات سیاسی مختلف به درستی به این کار بزرگ ارج نهاده اند. اما به مرور و برخلاف تمام این حرف‌ها و ادعاها و بخصوص پس از جلسه شهادت بحث برانگیز و پرانتقاد و ضعیف رفیق مهرزاد دشتبانی عملا صحنه (استیج) این اتاق تبدیل به صحنه سخنرانی عده‌ای انگشت‌شمار در تبلیغ خود، کتاب‌ها و نوشته‌های خود آن هم با حمله به چپ به هر بهانه‌ای تبدیل شد. عده‌ای هم خصومت‌ها و اختلافات سالیان خود را که با حاشیه‌های دادگاه، سوژه‌های جدیدی هم پیدا کرده بود به گفتگوهای اتاق آوردند.
سه راه وجود داشت یا مانند بسیاری که در همین اتاق و در میان تماشاچیان حاضر می‌شدند، سکوت کرد و هنگام این قبیل صحبت‌ها گوشی را قطع کرد! و گذاشت این صحنه تداوم یابد و اثرات خود را در دامن زدن به اختلافات به بیرون و درون دادگاه بکشاند یا بالای صحنه رفت و وارد این بازی شد، گرچه پاسخ‌های متقن و قطعی به دشنام حمله‌کنندگان به چپ در کلیت آن وجود داشت، اما مسلما به حواشی دادگاه بیشتر دامن می‌زد و یا راه سومی را انتخاب کرد و به این دوستان قدیمی تذکری مشفقانه داد که به این صحنه خاتمه دهند و به آنچه که هدف اتاق است بازگردند و این اتاق را  صحنه همدلی و همراهی همگان در تحقق گوشه‌ای از دادخواهی این مردم ستمدیده قرار دهند و یا لااقل آنان که کماکان خود را چپ می‌دانند و به مسائل حساسیت دارند و هدف برایشان از استفاده از هر وسیله ای ارجح‌تر است لااقل از حضور در اتاق در آینده خودداری کنند. تا آن چند نفر محدود چپ بریده افتخار کنند که مثلا عضو فلان حزب سوسیال دموکرات شده‌اند و خوشحال شوند که بعد از مدت‌ها که گوش مجانی پیدا کرده‌اند، لگدپرانی به چپ انقلابی بکنند و خودشان بگویند و خودشان بخندند و در رویایشان فکر کنند چه هنرمندانی هستند!
گرچه سخنان دوست ارجمند حسین ملکی در روز آخر اتاق که فرمودند این اتاق اجازه می‌دهد هر که می‌خواهد به چپ انتقاد کند و هر که می‌خواهد بیاید بالا و پاسخ بدهد، با مدعای خانم شفیق متنافر است. چه نوشته خانم شفیق و چه صحبت‌های دوست عزیز و نازنین ایرج مصداقی نشان داد که متاسفانه علیرغم ادعاها مسئله فقط دادگاه نوری و دادخواهی نیست. اما چرا؟
ابتدا از نوشته خانم شفیق شروع می‌کنم و بعد به سخنان ایرج عزیز خواهم پرداخت که به نظر می‌رسد به جای گوش دادن به جلسه آخر اتاق به گزارشات و صحبت‌های دوستان اطمینان کرده است زیرا در مورد مسائل روی‌داده در اتاق مرتبا فاکت‌های غلط ارائه می‌کند.
نوشته خانم شفیق قبل از هر چیز مرا به یاد این بیت معروف انداخت:
تا نشان سم اسبت گم کنند           ترکمانا نعل را وارونه زن
قبل از هر چیز ایشان در این نوشته همان برداشتی را تایید می‌کند که نه تنها من بلکه بسیاری که من با آنها لااقل در مورد وقایع آن اتاق گفتگو کرده‌ام، صحه می‌گذارد. بیش از هر موضوعی ایشان تریبون و موقعیتی پیدا کرده که به جای مواضع پر ابهام و شتر گاو پلنگ خود که در مجموع کاملا در چارچوب تفکرات لیبرالی دسته‌بندی می‌شود ، به تبلیغ کتاب‌ها و مقالات قبلی خود بپردازد که گویا در فروش و یا توجه به آنها در میان فارسی زبانان! دچار مشکل شده اند.
در نوشته‌ام تحت عنوان: "آیا چپ‌ها باید اتاق محاکمه حمید نوری در کلاب هاوس را تحریم کنند؟" ایراد به تحلیل غیرمارکسیستی خانم شفیق از گروه فرقان بود، که در اتاق کلاب هاوس مطرح کرده بود، اما ایشان باز هم در جوابیه خود در سایت اخبار روز: با "پرسش‌هائی از کج انديشان و کج رفتاران مدعی "چپ"، به تکرار همان متد ادامه می‌دهد، چنانکه می‌نویسد:
"از تابلوی رنگارنگ اسلام سیاسی در ایران و دلایل رشد آن در دوران پس از کودتای بیست و هشت مرداد سی و دو گفتم. پس از آن به محتوای نحله‌های عقیدتی اسلامیسم اشاره کردم، که با تلفیق آموزه‌های اسلامی و مفاهیم سیاسی ایدئولوژیک مدرن، و از آن جمله برگرفته از مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم و فانونیسم، زبان سیاسی تازه‌ای را باب کردند."
سخن منِ "کج اندیش و کج رفتار و مدعی چپ" البته به تعبیر خانم شفیق این است که آنچه امثال مجاهدین و فرقان از مارکسیسم گرفتند، کاریکاتوری بیش نبوده، آن‌وقت مرا که به متون مارکسیستی آشنا و دغدغه‌ی فهم آن را دارم، متهم می‌کند: گویا انحصار “چپ” انحصاراً در ید نادر کلهری است.
در صورتی که موضوع تفاوت جدی چند دیدگاه در چپ موجود است. مسئله‌ای که خودِ خانم شفیق این‌گونه بیان کرده است:
"حال پرسش این است که از کدام ستیز با کدام چپ سخن می‌گویید؟ حواس‌تان هست که پیش گرفتن چنین منطقی نشانگر این است که شما خود را نماینده انحصاری چپ می‌دانید؟"
بله حواسم هست، مجادله‌ی من با دیدگاه ایشان در مورد توجیه ایشان در چسباندن تاریخچه‌ی دیدگاه فرقان به نقد چپ، همانگونه که چندین بار به مدیر اتاق فرهاد مرادی در "بک چنل"{پیامهای کتبی بیرون اتاق} هم متذکر شدم جای نقد و بررسی هر دیدگاهی از جمله چپ در این اتاق نبوده و بهتر است ایشان اتاق دیگری تدارک ببینند و از ایشان هم دعوت کنند تا هر چه می‌خواهد در تبلیغ نظرات خود در حمله به چپ و چسباندن سوسیالیسم به دیدگاههای فرقان و آموزش مدرنیسم از سوی جریانات چپ به خمینیست‌ها و اسلامیون و تز دکترایشان  مطرح کنند تا لازم نباشد به خاطر تعداد شرکت کنندگان در اتاق دادگاه نوری در مقایسه با تعداد شرکت کنندگان در سخنرانی‌هایشان در اروپا لازم ببینند به بهانه "موضوعات مرتبط با چرایی و چگونگی قتل عام زندانیان سیاسی در سال شصت‌وهفت مورد بحث قرار می‌گیرد. در این متن، تامل بر انقلاب پنجاه و هفت و سرکوب خونبار مخالفان سیاسی که از همان آغاز استقرار جمهوری اسلامی به راه افتاد در این کلاب جریان داشته و دارد" (نقل از نوشته ایشان) به فرقان وجهه سوسیالیستی ببخشد و از سوابق خود با یک جریان چپ رادیکال! مرتب یاد کند تا برسد به اینکه چپ‌ها اصلا دموکرات نبودند و دموکراسی نمی‌فهمیدند و به بهانه‌های ضدامپریالیستی در خدمت خمینیست‌ها درآمده‌اند!
جای تعجب ندارد که خانم شفیق هم مانند هر کسی که امروز وظیفه خود را در نقد یا حمله به چپ می‌داند نخستین برچسبی که به طرف مقابل خود می‌زند آن است که "شما خود را نماینده چپ می‌دانید" جالب‌تر اینکه آنها معمولا خودشان را چپ اعلام می‌کنند و اتفاقا بیشتر از هرکسی چپ را به قول دوستمان ایرج قپه‌ای صرفا بر شانه‌های خود می‌بینند و شورای نگهبانشان دیگران را خارج از این حوزه !!!
 بر خلاف اتهام خانم شفیق من نه خودم را نماینده چپ اعلام کردم و نه حتی دعوت به تحریم اتاق کردم. من برای رفع شبهه ایشان و دوستانشان به صراحت اعلام می‌کنم با آن که خودم را متعلق به نحله چپ مارکسیسم می‌دانم، چپی که معتقد به اندیشه‌های مارکس و لنین است، چپی که معتقد به انقلاب سوسیالیستی است چپی که معتقد به حاکمیت شورایی کارگران و زحمتکشان است چپی که معتقد به برقراری دیکتاتوری انقلابی پرولتاریاست اما کماکان همانگونه که مارکس در مانیفست به روشنی متذکر شده معتقدم چپ و کمونیسم طیف وسیعی دارد و کماکان هم در امروز از کمونیسم بورژوایی و خرده‌بورژوایی تا کمونیسم برنشتاین و کائوتسکی  گرفته تا لوکاچ و مکتب فرانکفورت و غیره و غیره را شاهد هستیم، دست بر قضا همه اینها در فضای سیاسی ایران امروز ما هم ما به ازا خود را دارند که اتفاقا موجبات خوشوقتی و نشاندهنده بالندگی تفکر روشنفکری در ایران امروز است.
اما کسانی که روزی و روزگاری در چهل سال پیش شانه‌شان به شانه یک چپ خورده و دو یا سه نسخه نشریه یک جریان چپ را مطالعه کرده باشند، ادعای چپ رادیکال بودن می‌کنند. یک دوره کاپیتال که پیشکش‌شان از متون کلاسیک مارکسیستی جز چند جزوه رد مارکسیسم را نخوانده‌اند و مد روز یا وظیفه‌ای که بعهده‌شان گذاشته شده را در حمله به چپ و بخصوص گروههای چپ حاضر در صحنه سیاسی امروز می‌بینند را من نه تنها در صف چپ حتی از نوع برنشتاینی و سوسیال دموکرات قرار نمی‌دهم بلکه در مجموعه تفکرات لیبرال – بورژوایی رده‌بندی می‌کنم که از وحشت رشد روزافزون تفکر چپ بخصوص با توجه به برآمدهای اجتماعی روزافزونی که در صحنه جامعه دیده می‌شود، از اعتراضات کارگران و معلمان گرفته تا پرستاران و رانندگان و سایر اقشار که دیگر روزمره شده‌اند، لگدپرانی به تفکر چپ انقلابی را سوژه خود قرار داده‌اند.
جالب است که ادعا می‌کنند "چپ مرده است، چپ در داخل ایران جایگاهی ندارد ، ده نفر و صد نفر و حتی هزار نفر چپ هم اگر باشند" که پایه و مایه‌ای ندارند پس این همه رطل و یابس بافتن و گنجشک رنگ کرده به جای قناری غالب کردن در هر صحنه و جایگاهی حتی در جلسه تحلیل سخنان شاهدان دادگاه حمید نوری برای حمله به چپ برای چیست ؟!!!
باز هم به خانم شفیق و همفکرانشان پیشنهاد می‌کنم برای اینکه رقم پانصد ششصد نفری که در اتاق دادگاه نوری حاضر می‌شوند و یا سه چهار هزار نفری که طبق آمار وارد و از اتاق خارج می‌شوند آنها را دچار توهم نکند که برای تحلیل‌های آنها گرد آمده‌اند در همین کلاب هاوس تا قبل از جلسه بعدی دادگاه که جناب مرادی هم فراغ بال بیشتری دارند و "دنبال تهیه برنامه در یوتیوپ برای تامین مخارج سنگین اقامتشان" نیستند، اتاقی تشکیل دهند و اگر این میزان نقد چپ و سازمان‌های چپ و جریانات چپ چه در قبل و چه در بعد از سال 57 و چه حتی تا به امروز را ضروری می‌بینند و چیزی بیش از خود ما چپ‌ها در نقد خودمان در چنته دارند آنها را مطرح کنند و من هم به نوبه‌ی خود با آن که در داخل کشور روزگار می‌گذرانم و علیرغم همه محدودیت‌ها و حواشی با همین اندک اندوخته فکری که دارم جهت تبیین ضروری‌ترین معیارها و پرنسیب‌های چپ کارگری به ایشان پاسخگو باشم و مطمئن هستم بسیاری از رفقایی که اتفاقا اغلب شرکت‌کنندگان در اتاق دادگاه را تشکیل می‌دهند هم حاضر خواهند بود تا ببینید خیلی بهتر از شما و خیلی مارکسی‌تر و عمیق‌تر از شما خود را و عملکرد رفقایشان را نقد می‌کنند زیرا از همان مارکس و لنین آموخته‌اند که از نخستین معیارها و پرنسیب‌های یک کمونیست واقعی آن است که با توده‌ها صادق بود، هیچ چیزی را حتی اگر به زیانش باشد پنهان نکند و خودش مهمترین منتقد تفکر و عملکردش باشد.
اما در مورد صحبت‌های سراسر خشم و برآشفتگی دوست عزیز و نازنین و همیشه مورد احترام خودم ایرج باید از یک مقدمه شروع کنم.
من بعنوان یک چپ تلاش کرده‌ام که نه تنها در سطح تفکر و اندیشه بلکه در رفتارهای اجتماعی و حفظ پرنسیب‌های والای انسانی حاکم بر تفکرم، نیز چپ باشم. علیرغم تمام نقدها و ایرادهائی که به مواضع ایرج داشته‌ام از مواردی نظیر تایید تحریم‌های اقتصادی گرفته تا تایید و همراهی با اپوزیسیون راست بورژوائی، حتی نوع حملات و نقدی که به مجاهدین داشته که کاملا شباهت‌هایی در شکل و محتوا با روش‌های خود آنها می‌دیدم؛ اما کارهای بسیار ارزشمندی که در طول سال‌های اخیر داشته از انتشار خاطرات زندان گرفته تا پیگیری کشتارهای دهه شصت تا معرفی آمرین و عاملین سرکوب و کشتار و این آخرین کار بسیار بسیار ارزشمندش یعنی دستگیری و به دادگاه کشاندن مهره‌ای چون حمید عباسی را ارج گذاشته‌ام و همه جا از آنها تقدیر کرده‌ام. مطلب نوشته‌ام، به منتقدان و مخالفان پاسخ داده‌ام حتی بسیاری از دوستان نزدیک خودم را که به خاطر نوع و شیوه حمله او به چپ ناخرسند بوده‌اند را رنجانده‌ام و از شخصیت او در طول مدت زندان و اتهامات بی‌پایه تواب بودن و مزخرفاتی نظیر آن دفاع کرده‌ام. هر کدام از این دو سویه قضیه جای خود دارد. از آنجا که از محتوای صحبت‌های او متوجه شدم که به هیچوجه صحبت‌های اتاق را گوش نکرده چون نه در دادگاه و اتاق کلاب هاوس حاضر بوده و نه فایل صوتی اتاق تا کنون منتشر شده کما اینکه هنوز هم حتی حسین ملکی عزیز به عنوان ادمین اتاق هم به آن دسترسی نداشته است بنا را بر این می‌گذارم که گزارشات ناقص و یکجانبه‌ای به او داده شده و همانطور که در همین برنامه تلویزیونی به صراحت بیان کرد اگر ببیند ماجرا چیز دیگری بوده حتما آن را در همانجا اصلاح خواهد کرد.
اما ذکر چند نکته کماکان ضروری است. در مورد حضار در اتاق ایرج عزیز اعلام می‌کند که چپ‌های باسابقه‌ای مثل اصغر ایزدی و رضا رشیدی و امثالهم هم سخن گفته‌اند. بله درست است اما نه تنها این دو رفیق بلکه رفقای دیگری هم در اتاق به استیج آمدند و صحبت هم کرده‌اند اما قریب به اتفاق آنها در حین تجلیل از روند دادگاه و اتاق به روشنی متذکر شده‌اند که جای بحث‌هایی نظیر آنچه که خانم شفیق یا چند تن دیگر مطرح کرده‌اند در این اتاق نیست. تلاش کردند خیلی مختصر و مفید تا جایی که مدیریت یک سوی فرهاد مرادی اجازه می‌داد اطلاعات غلطی که مطرح می‌شد را تصحیح کرده یا تذکر دهند گرچه باز جناب مرادی به خود حق می‌داد که پس از هر صحبت باز تکمله‌ای در همان راستا اضافه نماید. گرچه سنت و روش کلاب هاوس آن است که مدیر فقط وقت و نوبت‌ها را تنظیم کند و به هیچوجه در بحث‌ها مداخله ننماید. همین ایشان بودند که مسایلی نظیر اینکه اگر توده‌ای‌ها و اکثریتی‌ها را از چپ منها کنیم چیزی نمی‌ماند! یا چرا چپ‌ها از بختیار حمایت نکردند تا اسلامیست‌ها سر کار نیایند را در انتهای صحبت‌های رفقا مطرح کردند. با آن‌که به کسانی که مطابق ایده و نظر ایشان صحبت می‌کردند تا 20 و حتی 25دقیقه وقت می‌داد وقت دیگران محدود به دو دقیقه و سه دقیقه بود و یا میکروفون آنها بسته می‌شد! موارد بسیاری را می‌توان مثال زد ولی برای ذکر چند مورد می‌توان در همین دو اتاق آخر اشاره کنم که میکروفون رفقایی نظیر محمد آسنگران یا ناصر فرزانه که می‌خواستند اطلاعات غلط را تذکر دهند قبل از اتمام صحبت‌های آنها بسته شد به امیر جواهری اجازه صحبت داده نشد و ایشان بعنوان اعتراض اتاق را ترک کرد و تقاضای دعوت مجدد ایشان را هم نپذیرفت اساسا به رفیق مهران محبوبی اجازه صحبت داده نشد و بعد از بحثی کوتاه ایشان به احترام به جو اتاق سکوت کرد و حاضر به صحبت نشد. کار به چپ‌ها هم محدود نشد وقتی که دوست گرامی و آشنای همه ما همنشین بهار به دنبال سخنان خانم شفیق سعی کردند فرصتی بگیرد تا توضیحی در مورد تاریخچه و مواضع فرقان مطرح کند تا نشان دهد که رهبری آن جریان چه سوابقی داشته و از انقلاب فرانسه و کمون پاریس به جای خود حتی با انقلاب مشروطیت هم آشنایی نداشته‌اند و از ترورهای کور و عملیات تروریستی مانند آنها سخن گفت همگان شاهد برخوردهای مدیر اتاق در محدود کردن ایشان در 5 دقیقه بودند در حالی‌که سخنران باب طبع ایشان بیش از 25 دقیقه فرصت سخن گفتن بدون حتی یکبار مداخله در صحبت‌هایش را داشت. از برخورد با خود من در یک استیج و برخورد بسیار با نزاکت ! ایشان در مقابل تذکرات خودم می‌گذرم. گرچه کپی همه نوشته‌ها را هم برای ایرج و هم خانم شفیق و چند تن دیگر فرستادم تا خودشان قضاوت کنند. بد نیست ایشان و یا دوستان مدافع ایشان روشن کنند که صحبت‌های رفیق صدیقه حاج محسن چه مشکلی داشته که ایشان آنها را توهین‌آمیز اعلام می‌کند! از ذکر موارد دیگر می‌گذرم فقط به دوست نازنینم توصیه می‌کنم که حتما لااقل فایل جلسه آخر را گوش کنند تا بدون تحقیق و تدقیق از برخوردهای جوانی! در دهه چهارم زندگیش که هوادار موسوی و جنبش سبز بوده و هست دفاع نکند.
نکته دیگری که لازم است با ایرج عزیز مطرح کنم این است که دوست عزیز عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو.
این همه که تکرار می‌کنی چپ‌ها چه کرده‌اند و چه‌کار می‌کنند ووو از مسایل زندان و انقلاب ایدئولوژیک سازمان و برخوردهای غیردموکراتیک هواداران مجاهدین در بندهای مختلف و نحوه برخورد چپ‌ها و رعایت اصول و پرنسیب‌ها می‌گذرم آیا لااقل منصفانه نبود یکبار هم که شده می‌گفتی نوشتن و انتشار همین کتاب خاطرات و چند کتاب بعدی و کتاب شعر زنده‌یاد بصیر با اصرار و تشویق و همکاری کدام چپ‌ها صورت گرفته است. اگر اصرار و تشویق‌های یکساله آنها نبود، اگر کمکهای مالی تهیه شده از سوی آنها نبود اگر همکاری در فروش نسخه‌های ابتدایی آنها در میان همین چپ‌ها که شما به آنها حمله می‌کنید نبود این کار براحتی میسر بود؟!
شما فرمودید که این قپه‌های چپ را چه کسانی بر شانه‌های چپ‌ها گذاشته؟! شما که بیشتر بر شانه‌های این و آن از جمله خودتان صفت چپ بودن را قپه‌گذاری می‌کنید و آنها را از جمله خودتان را چپ معرفی میکنید؟ این شما و امثال خانم شفیق نیستید که شورای نگهبان تشکیل داده‌اید که چه کسی حق دارد خود را چپ اعلام کند و چه کسی حق ندارد؟ و همین شورای نگهبان به شما حق داده که به چپ نقد کنید ولی در مقابل کسی حق ندارد پاسخی بگوید که به مذاق شما ناخوشایند است؟
لااقل ما که با توجه به سوابق‌مان و از روزی که به یاد داریم چپ بوده‌ایم و خود را چپ مارکسی هم معرفی می‌کنیم کجا گفته‌ایم چه کسی چپ هست یا چه کسی چپ نیست یا حق دارد یا حق ندارد خود را چپ معرفی کند؟
بحث از انتقاد کردن و نکردن چپ‌ها به خود کرده‌اید. چپ‌ها نه تنها به لحاظ تاریخی که دارند چه در سطح جهانی و چه در ایران بالاترین نسبت نقد به خود را خودشان داشته‌اند. این چپ‌ها بوده‌اند که دیدگاههای مبارزاتی دهه چهل و پنجاه و مشی چریکی و نظایر آن را نخستین بار و به عمیق‌ترین شکلی نقد کرده‌اند و باز هم این چپ‌ها بوده‌اندکه مواضع چپ در حین انقلاب بهمن و پس از آن را نقد کرده‌اند.
حتما شما هم به خوبی به یاد داری که در همان زندان چپ‌ها به نقد عملکرد و دیدگاههای خود بخصوص در مورد وقایع سالهای 59 تا 61 می‌پرداختند و باز این دوستان مجاهد شما بودند که نقدی به خود نداشتند و آیا هنوز که هنوز است می‌توانی یک نفر را پیدا کنی که به باصطلاح عاشورای مجاهدین در 30 خرداد و انقلاب ایدئولوژیک یا عملیات فروغ جاویدان نقدی داشته باشد؟ هنوز که هنوز است جداشدگان از سازمان حاضر نیستند مواضع سازمانشان در 30 خرداد 60 به بعد را به بهانه دفاع و احترام به خون شهیدانشان نقد کنند. یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران!
با آن‌که من به عنوان یک فرد کوچک و کم‌دانش که هیچ وابستگی به تشکیلات و سازمانی ندارد و فقط بی‌تاب و نگران وضعیت کشورش، اوضاع و احوال زندگی و معیشت زحمتکشان و تهیدستان و هم‌میهنانش است، در این اوج‌گیری روزافزون نارضایتی‌ها و اعتراضات ورود به چنین بحث‌هایی را نمی‌پسندم اما از آنجا که بالا گرفتن جو حمله به چپ چه در داخل و چه در خارج را بی‌ارتباط به جو و فضای جدید نمی‌دانم لازم دیدم ورودی به این بحث‌های بی‌مایه حمله به چپ و تذکر برخی نکات داشته باشم.
با این حال امیدوارم در جلسه بعدی پخش دادگاه این وضعیت به نحو مطلوبی اصلاح شود تا همگان در کنار هم با حضورشان در این اتاق نشان دهند که در دادگاه حمید نوری در راستای دادخواهی همه هم‌سو و یک‌جهت هستند. گرچه برخوردهای این چند روزه متاسفانه نشان میدهد که شاید این آرزوی بیهوده ای باشد و کسانی چون من که حساسیتهای اینچنینی دارند مجبور شوند از حضور در اتاق خودداری کنند.
 
جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو                گر نخواهی کبر را رو بی تکبر خاک شو
 
 
 
سوم دیماه 1400
نادر کلهری

منبع:پژواک ایران