اين کارها نشانه ضعف است يا قدرت؟
دکترمحمد ملکی
با نام آزادی، آگاهی و برابري
کم کم به دفتر حسينيه رسيديم و نزد آقای ميناچی که خود را مسئول حسينيه می داند رفتيم. داستان را از او جويا شديم. گفت به من مربوط نيست. مامورين امنيتی اينکار را کرده اند. از او خواستيم با توجه باينکه امضای حسينيه پای پارچه آمده رسما اعلام کنند اينکار را حسينيه نکرده، بعد از مقداری صغری کبری سرهم کردن گفت: اگر من اينکار را بکنم درب حسينيه را می بندند. بحثی بين مراجعين و آقای ميناچی درگرفت که نتيجه ای نداشت.
حال سوال اين است. عمل مامورين امنيتی و اطلاعاتی در جلوگيری از چنين مراسم هائی، بستن کانون مدافعين حقوق بشر، ريختن به خانه های مردم، ضرب و جرح و دستگيری و زندانی نمودن زنان، دانشجويان، کارگران، معلمان و هرکس که کوچکترين اعتراضی به اعمال خشونت آميز حکومت انجام دهد، دستگيری تعدادی زن و مرد پير و از کار افتاده که بعضی با ويلچر به فرودگاه آمده بودند و پاسپورت رسمی داشتند به اين بهانه که شما می خواهيد از بغداد به اشرف برای ديدن وابستگانتان برويد و از همه عبرت آموز تر تخريب گورهای دسته جمعی خاوران که سند زنده ای از کشتار دهه شصت و جنايت عليه بشريت با کشتار هزاران نفر در زندانها (تابستان ۶۷) از سوی رژيم می باشد، همه و همه نشانه ی اثبات چه چيزی است؟ ضعف يا قدرت حاکميت؟
استبدادياني که کوشيدند با به آب بستن و تخريب قبر حسين (ع) اسوه مقاومت و ايستادگی در برابر يزيد زمان، آن اثر ماندگار را از بين ببرند و استبداديانيکه می پندارند با تخريب خاوران که در دل خاک آن حسين گونه های زمان خوابيدهاند، آنها که عليه ظلم ظالمان و دين فروشان به قيمت جان ايستادند تا نشان دهند هرگز ذلت و ننگ تسليم شدن در برابر قدرت های مطلقه را نمی پذيرند، می توانند آثار جنايت خود را بپوشانند؟ زهی خيال و پندار باطل. آيا چنين اعمالی نشانه ضعف است يا قدرت؟
اما سخنی با آنها که نام اپوزسيون بر خود نهاده اند. آيا می پندارند با اين همه ضعف و بی عملی آنها، روزی حاکميت تن به رعايت حقوق مردم و دست برداشتن از ظلم و قساوت و تجاوز به حقوق مردم خواهد داد؟ هرگز. زهی تصور باطل. زهی خيال محال. به همه آنها که ظلم را می پذيرند و در مقابل ظالم تسليم می شوند و سکوت می کنند و يا به اعتراض آبکی و توجيه گری بسنده می نمايند بايد گفت: کسی که ظلم می کند با کسی که ظلم پذير است، هر دو در آتشی که خود بر ميفروزند خواهند سوخت. تاريخ نشان داده است که جباران قدرت بادکنکی دارند و با يک سوزن ناشی از مقاومت مردم نابود می شوند. آنها که شعار النصر بالرعب سر می دهند بايد بدانند قبل از آنها بسياری از نظامهای وحشت آفرين به سرنوشت محتوم خويش يعنی سوختن در آتشی که خود بر افروخته اند، سوخته اند و اين قانونی است ابدی.
امروز ديگر همگان اين واقعيت را درک می کنند که تنها راه پيروزی بر استبدادگران مقاومت است. مقاومت در برابر ديکتاتورها، مقاومت در برابر انحصار طلب ها و مقاومت در برابر بيدادگران.
دکتر محمد ملکی
بهمن ۸۷
منبع:پژواک ایران