وطن پرستی ایرانیان
شاهین مهران
داشت ایران روزگاری پیکر شیر ژیان مردمانی شیر گیر و هوشمند و نکته دان
بعد بسیاری حوادث وزپس بس ماه و سال گشته اکنون گربه ای زار و نحیف و ناتوان
رزمگاهِ نادر و بومسلم ویعقوب لیث گشت تخت شاه و منبر، بهر شیخ گوربان
ما ز فرط گولی و جهل و سَفه پنداشتیم شیخکِ مفلوکِ قم را رهبری از آسمان
شیخکی ، مردم فریبی ، گنده عفریتی سیاه اندرون چون اهرمن ، بیرون قرین جادوان
خلقی و ششلول بند و جبهه ملّی همه رفت جمله در پس پشت آخوند جمکران
از فرنگستان بیامد چهره ای مشکوک چند با دو شاخ اسلامی وملّی ولی سالوسیان
شد مقلّد خلقیان ، دنباله شیخ عَفِن تا که شاید بهره ای یابد ز مُلک و مُلکبان
ناگهان غرّید شیخک همچنان دیوی سیاه من رسولم ز انگلیس و جملهِ افرنگیان
تا بسوزم خلق و آزادی و استقلال را بسپرم کشور بدست زمره ٔ بیگانگان
سرفکنده ، شرمگین ، نومید و جان پر درد و سوز سرنهادم راه جویان ، سوی جوی مولیان
یافتم بر گور رستم سنگی از یاقوت و زر واندر او پیغامی از آن پهلوان باستان
از جوانی بر کشیدم یال و بنشستم برخش گبر و خفتان زیور و تن پوش من ببر بیان »
جان خود برکف ، خرد در پیش ، جنگیدیم ما تا بر افرازیم با عزّت درفش کاویان
«اینک این شیر ژیان شد گربه در دست شما وه که گردد موش! هشدارید ای ایرانیان
بیست و دو بهمن ۱۳۹۲
شاهین مهران
منبع:پژواک ایران