چشم خروس
شاهین مهران
در این تعطیلات ایّام کریسمس میخواستم مقالهای بنویسم، درباره موشک اندازی به لیبرتی و کشته شدن سه نفر و زخمی شدن تعدادی زیاد. دیدم چند نفری در این باره نوشته اند، آنها را خواندم که دوباره نویسی نکنم، در این میان مقاله سعید جمالی منتشر شد. مثل همیشه در کمال اختصار و پر معنی. درد و درمان را در چند سطر بیان کرده بود. پس خود را از نوشتن بینیاز دیدم. و بجای آن چند بیت زیر را نگاشتم
معنی چند کلمه: چشم خروس یعنی شراب سرخ ـ خُوشید یعنی خشکید ـ خالی یعنی گذشته
مرا گفت یاری به میخانه باری که از وضع کشور گرفتم ملالی
نه نور امیدی، نه شور سُرودی نه فکر رهایی، نه حتّی خیالی
بپژمرد و خُوشید فرزند ایران ز اوضاع هر هفته و ماه و سالی
چه شد سرگذشتم؟ که اینگونه مستم نه دیگر طلوعی، نه خود احتمالی
ندانم کسی را ، که رازم گشاید ز شبهای ماضی، ز ایّام خالی
ز چشم خروسی شنیدم خروشی میندیش جز من که یابی زلالی
بدو گفتم این رَه که پویی در این چَه نه یک دم بیابی تو روزی وصالی
اگر بر خروشی، وگر باده نوشی وگر خود بخوانی فراوان مَقالی
نجویی به از مختصر برگهایی ز فرزند میهن سعید جمالی
شاهین مهران
آغاز سال
منبع:پژواک ایران