PEZHVAKEIRAN.COM از نگرانی تا نصحیت و سرزنش مجاهدین!
 

از نگرانی تا نصحیت و سرزنش مجاهدین!
نگاهی به برخی موضعگیری ها در رابطه با موقعیت قرارگاهِ مجاهدین در عراق!  

محمد هادی

در رابطه با موقعیت و آیندۀ قرارگاه اشرف در عراق و مسائل مرتبط با آن، برخی ضمن ابراز حمایت و نگرانی، فرصت را نیز غنیمت شمرده-و مستقیم و غیرمستقیم-وضعیت مجاهدین و موقعیت قرارگاه اشرف در عراق را کلاً نوعی شکست سیاسی و بن بست استراتژیک ارزیابی کرده و به نقد مواضع و سیاستهای مجاهدین پرداخته اند که مثلاً اگر فلان سیاست و استراتژی و تاکتیک را در پیش میگرفتند و یا اگر به عراق نمی رفتند امروز در وضعیت بهتری بودند و . . . !  بدون آنکه قصد پاسخگویی مستقیم در میان باشد توجه به برخی نکات پیرامون مسائل مورد انتقاد، ضروری میباشد:

* بدور از هر گونه توجیه و چشم پوشی در رابطه با انتقادات-وارد و یا ناوارد-به مجاهدین، بایستی توجه داشت که بسیاری از "اگر" های موجود در انتقادات و پیشنهادات، تنها در مقابل و در مقایسه با اتفاقات پیش آمده است که بعنوان راه حل، موضوعیت و مطرح میباشد بعبارت دیگر مثلاً اگر مجاهدین به عراق نمی رفتند طبیعی بود که امروز مسئلۀ قرارگاه اشرف روی میز نبود ولی-واین "ولی" مهم است-هیچ معلوم نیست که در صورت نرفتن بعراق و عدم پاسخگویی به الزامات آنروز، امروز در کجا بودند! در برابر راه های طی شده است که دیگر راهها بصورت مسائل و انتخاب های ذهنی چشمک میزنند بدون آنکه از مخاطرات و مشکلات آنها، تصوری واقعی در میان باشد!  متاسفانه مبارزه در دنیای    پیچیدۀ فعلی و در کشوری جهان سومی و در رویارویی با رژیمی همچون آخوندها، حرکت از روی نقشه و حل جدول قدم بقدم نیست! اگر سیاست بطور کلی هنر تغییر در دایرۀ  ممکن هاست ایجاد تغییرات اساسی در حساسترین منطقۀ کرۀ زمین و در سرزمینی بنام ایران، شاید تغییر در محدودۀ غیرممکن ها و یا بقول زنده یاد شاملو با سوزن تونل کندن باشد!

* مجاهدین بمثابۀ نیرویی مذهبی و جهانسومی، نهایتاً تافتۀ جدا بافته از جامعه و تاریخ ایران-با همۀ خوبی و بدی ها و محدودیت و پیش شرط های آن- نیستند و باید آنها را در متن مبارزه طولانی با آخوندها و هم عرض با دیگر نیروها و در زمان و مکان مشخص بررسی نمود و نباید غیرمنصفانه و در عالم خیال از آنها انتظارات غیرواقعی وایده آل داشت شاید فاصلۀ کمی و کیفی بسیار زیاد مجاهدین با دیگر نیروهای اپوزیسیون، خود بخود توقع و انتظارات زیاد و غیر واقعی  بوجود آورد است!

* صرف اینکه سربالایی و سختی راه- مانند مسائل و مشکلاتِ فعلی مجاهدین در عراق-دلیلی بر اشتباه بودن راه آنهاست احتمالاً پایه و اساس درستی برای قضاوت نیست زیرا بطور معکوس گویی سرپائینی و راحتی لزوماً علامت درستی آن راه میباشد!  بهمین دلیل فعالیت جهانی مجاهدین برای فرار از سختی راه و صرف نجات جان رزمندگان قرارگاه اشرف و عدم تحویل حفاظت آن به دولت عراق و . .  نیست والا می توانستند رزمندگان را بیمۀ کنند تا مبادا در میدان جنگ یک مو از سر آنها کم شود!   مجاهدین در راستای تحقق اهداف مبارزه علیه آخوندهاست که برای حفظ قرارگاه اشرف تلاش میکنند! مجاهدین برای سفر توریستی و بازدید از آثار باستانی به عراق نرفتند و قصد ندارند قرارگاه اشرف و رزمندگان آنرا در عراق ترشی بیاندازند! میگویند سری که درد نمیکند دستمال نمی بندند امّا مجاهدین چون سرشان برای مبارزه با آخوندها درد میکند بهمین دلیل است که سر از سرزمین پربلای عراق در آورده اند! چرا که بدلایل و شواهد زیادی سرنوشت ایران و عراق مانند دوقلوهای بهم چسبیده باهم رقم زده خواهد شد!  اگر مسئله تنها حفظ موجودیت فیزیکی بود مجاهدین از روز اوّل اصلاً وارد مبارزه آنهم با بیرحم ترین رژیم تاریخ معاصر ایران نمی شدند! عدم مبارزه و یا ترک آن به چیزی احتیاج ندارد و تا آنجا هم که به بدن فیزیکی آدم مربوط است ضمن راحت طلبی طبیعی، چندان هم با سختی و مشقّات مبارزه خوانایی ندارد! بدن آدم هیچ موقع از راحتی و آسایش شکایت نمیکند تا از درد و رنج! گاهی اینجا و آنجا میگویند اگر مجاهدین ملایم تر مبارزه میکردند رژیم چنان وحشیانه کشتار نمیکرد! این موضوع تکراری چندان با ماهیت آخوندها خوانایی ندارد! آخر و عاقبت کسانی که نه تنها با رژیم ملایم، بلکه حتّی همکاری کردند شاهدین مرده و زنده ای هستند براینکه رژیم، تمامی نیروهای سیاسی را در برابر انتخاب "ذلت" یا "مقاومت" گذاشته بود! آخوندها بر خلاف رژیم شاه با همه مشکل داشتند ولو آنکه کسی با آنها مسئله نداشت و سرش بکار خودش بود!

* اگر مجاهدین فرضاً پیروز و رژیم سرنگون شده بود امروز دیگر کسی طلبکار آنها نبود و در مورد تاکتیک و استراتژی و نحوۀ گرفتن قدرت سئوال نمیکرد! امّا بهر دلیل آخوندهای جان سخت سرنگون نشدند! اگر مبنای انتقاد از مجاهدین سرنگون نکردن رژیم باشد این انتقاد در بطن خود برخی مسائل نادیده و بدون پاسخ دارد از جمله اینکه گویی مجاهدین میتوانستند رژیم را سرنگون کنند  ولی بعلت اشتباهات خود در این امر موفق نشدند! در حالیکه معادلۀ تغییر رژیم در ایران مسئله ای صرفاً داخلی نیست! اگر تغییر و تحولات در کشوری مانند ایران داخلی بود دیگر چه احتیاجی به کودتای 28 مرداد بود صرف نظر از تمامی توجیهات دوران جنگ سرد، سرنگونی حکومت ملّی مصدّق  نمونۀ آشکاری بود از میزان دخالت نیروهای خارجی در امور داخلی ایران! و این تازه در حالی بود که مصدق در مبارزات قانونی و مسالمت آمیز داخلی به قدرت رسیده بود! بهمین دلیل سرنگونی رژیم نمیتواند معیار درست و منصفانه ای برای بررسی مبارزات مجاهدین باشد زیرا این نوع داوری مبتنی بر نادیده گرفتن یکی از مهم-و حتّی تعیین کننده-ترین فاکتور های معادلۀ سرنگونی آخوندها ست و آن غیبت ارادۀ کافی در نزد قدرتهای بین المللی برای تغییر رژیم در ایران است! بهمین دلیل هر کاری که منتقدین میگویند اگر مجاهدین انجام داده بودند با این حال هیچ دلیلی محکمی وجود ندارد که رژیم حتماً سرنگون شده بود! چرا که تغییر رژیم در ایران بنا موقعیت استراتژیک و استثنایی آن، بخشاً پروژه ای جهانی و نیازمند نوعی اتفاق نظرِ قدرتهای بین الملی است! کلیدِ کشوریِ کلیدی مانند ایران، راحت دست بدست نمیشود! در اهمیت نقش قدرتهای خارجی در ایران، همین بس که رژیم- بعد از چند دهه جاخوش کردن در قدرت و در بحبوۀ ساختن بمب اتم و شاخ و شانه کشیدن- دراطاقهای دربسته از کشورهای 1+5 هنوز تمنای تضمین امنیت دارد! در دنیای بعد از جنگ سرد و تغییر و تحولات ناشی از آن، نه تنها ذره ای از اهمیت و موقعیت استراتژیک ایران کم نشده، بلکه ممکن زیادترهم شده باشد! کم بهاء دادن به نقش قدرتهای خارجی  و عدم تصور وحشی گری بیش از حد آخوندها، از جمله مواردی بودند که مجاهدین بعد از رویدادهای خونین خرداد سال 60 بصورت انتقاد از خود مطرح نمودند! دو انتقاد مجاهدین در واقعیت دو روی یک سکه بودند یعنی رژیم تنها در روشنی چراغ سبز و خاموشی وجدان بین المللی بود که-حتی بر خلاف تصور و انتظار آماده ترین دشمن خود یعنی مجاهدین-تا فراسوی توان و تصوّر قتل عام  کرد! مجاهدین در پی تکمیل معادلۀ سرنگونی است که در سطح جهانی درگیر کارزار سیاسی-دیپلماسی بزرگی شده اند هستند کسانی که نابخردانه و یا از روی غرض فعالیت های دیپلماتیک مجاهدین را-در تضاد با دیگر فعالیتهای سیاسی- مخدوش میکنند و میگویند که مجاهدین بجای جذب و فعالیت در میان مردم، خود را به رفت و آمد در کریدورهای کنگره و سنای آمریکا و اروپا محدود کرده اند این منقدین ظاهرالصلاح بدینوسیله قصد آن دارند تا مجاهدین را از تمرکز روی نقطۀ چرخش معادلۀ سرنگونی منحرف و دنبال نخود سیاه بفرستند!

* طبیعی است که مجاهدین در طول چهل سال مبارزات خود مرتکب اشتباهاتی شده اند که در مسیر پر پیچ و خم  و طولانی مبارزه تا حدود بسیار زیادی اجتناب ناپذیر میباشند و طبعاً هر که بامش بیش برفش بیشتر! یعنی به نسبت تعداد و طول و  عرض فعالیت  مجاهدین احتمال خطا های آنها-نسبت به سایر نیروها-بیشتر باشد امّا مجاهدین-علیرغم هرگونه و حتّی هزاران اشتباه-هرگز خطای اعظمِ ترک را مرتکب نشدند و در سی سال و علیرغم ناسازگاری زمین و زمان یک لحظه مبارزه با آخوندها را تعطیل و میدان مبارزه را خالی نگذاشتند! در بستر مبارزات سخت و بدون زنگ تفریح مجاهدین با آخوندها، اشتباهات کوچک و بزرگ آنها بسی کمرنک و نادیدنی به نظر میرسد!  اینکه مجاهدین در کُل مبارزه با آخوندها در سی سال گذشته جقدر درست و سنجیده عمل کردند-برای اجتناب از گم و گور شدن در بحث های انتزاعی و فقط بعنوان یک محک- باید دید که هدف مبارزه-یعنی رژیم آخوندها-خود در اینمورد با زبان بیزبانی چه میگوید و در برابر کدام نیرو، واکنش و حساسیت ویژه-در حد دشمن اصلی-نشان میدهد و برای از بین بردن آنها حتی تا مرز بی آبرویی آوردن موشک و خمپاره به اروپا میرود! آخوندها هر چقدر هم که خِنگ باشند حداقل دوست و دشمن خود را خوب میشناسند!

* برای واقعی و منصفانه دیدن مبارزات مجاهدین در مقابل آخوندها، ذکر این نکته پیش پا افتاده خالی از فایده نیست که در زندگی عادی و از جمله در زندگی مبارزاتی، دشواری انتخاب و گزینش افراد و نیروهای سیاسی اغلب بین بد و بدتر میباشد زیرا بشرط برخورداری از عقل و شعور عادی، انتخاب بین بد و خوب، آسان است در حالیکه تشخیص و انتخاب بین بد و بدتر است که گاهی به عقل و شعوری فراتر از حد عادی نیازمند است! مثلاً در انتخاب بین ماندن در پاریس و یا رفتن به عراق، ناگفته پیداست که هر کودک دبستانی زندگی در کنار برج زیبای ایفل را چشم بسته و هزار بار به بیابانهای بی آب و علف و پر از مار و عقرب عراق ترجیح میدهد! غرض اینکه بسیاری از اقداماتِ مجاهدین در کادر انتخاب بین بد و بدتر و طیف خاکستری رنگهاست که بهمان نسبت درک و قضاوت بسیاری از آنها  برای ناظر بیرونی گاهاً دشوار و یا سبب بدفهمی است!

* در رابطع با موقعیت فعلی قرارگاه اشرف و بسیج جهانی و موفقیت آمیز مجاهدین برای خنثی نمودن توطئه، تائیدی است بر اینکه کلاً  مجاهدین بیدی نیستند که با هر بادی بلرزند و تا آنجا که به آگاهی و فداکاری و انعطاف پذیری آنها مربوط است بزرگترین بیمه نامۀ مبارزاتی را دارا میباشند ولی بدی دنیای سیاست در این است که بنا بگفتۀ عوام پدر و مادر ندارد و انتظارات اخلاقیات در آن عین خامی و ساده دلی است! در سیاست همه با چراغ های خاموش و بدون زدن چراغ راهنما حرکت میکنند و در آن کسی با کسی عقد اخوت و شرط دوستی دائم نبسته است و تمام دست فشردنها و بغل کردنها و دیده و بوسی ها موقتی و براساس منافع کوتاه و بلند مدّت میباشد! در دنیای بلبشوی سیاست همه چیز ممکن اتفاق بیافتد و هرآن ممکن است اتفاق تازه ای پیش بیاید! در عالم سیاست اتفاقاً شانس حوادثِ غیرمنتظره از بقیه بیشتر است یعنی آنچه که احتمالش کمتر و در تجزیه و تحلیل ها به نظر نمی آید بعظاً بیشتر ممکن است که پیش بیایند! در سیاست سورپرایز و اتفاقات غیرعادی کاملاً عادی است! در چنین دنیای بی در و پیکر سیاست جهانی و در دریای همیشه طوفانی سیاست ایران، خوشبختانه مجاهدین نشان داده اند که شناگران قابل و ماهری هستند و با گذار از  گرداب های هولناک تا حدود بسیار زیادی ضد ضربه و روئین تن شده اند! مجاهدین برغم تمامی انتقادات و دسیسه های پیدا و پنهان، نهایتاً در حافظه و خاطرۀ نسلهای تاریخ ایران خواهند ماند که حداقل در سیاهترین دوران تاریخ معاصر ایران از هویت و شرف و حیثیّت ایران و ایرانی در برابر آخوندهای ضد ایرانی پاسداری نمودند و طی سه دهه مبارزه با آخوندها، هر آنچه که به فهم و صداقت آنها میرسد شجاعانه انجام دادند هر چند این میزان از بالاترین فداکاریها و جانفشانی ها و انجام بهترین ها تاکنون برای پیروزی در سرزمین طلسم شده ای همچون ایران کافی نبوده است امّا مجاهدین مترصد و بر آنند تا در بطن تغییر و تحولات دوران ساز جهانی و منطقه ای، کوچکترین لحظه و روزنه و شانس را برای زمین زدن نهایی آخوندها از دست ندهند و این -تقارن شرایط مساعد داخلی و خارجی -  همان چیزی است که خواب را از چشمان خون آلود آخوندها ربوده است!

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب محمد هادی  در سایت پژواک ایران 

*مصداقی و یغمایی در آینۀ نامه ها! نکاتی پیرامون افشاگری های مصداقی و یغمایی علیه مجاهدین و شورا! [2013 Jul] 
*بچه هایِ اعماق! عمدتاً مردم آزار!   [2013 May] 
*مصداقی، مُبصر کلاس اپوزیسیون! نگاهی به نامۀ سرگشادۀ مصداقی به رجوی! [2013 May] 
*قایم موشک بازی در سایتها! نگاهی به سوء استفاده از اسامی مستعار در سایتها! [2013 Apr] 
* انتخابات، واقعیت ها و شک ها و تردید ها!  [2013 Apr] 
*زن در قفسِ نامرئی مرد!  [2013 Mar] 
*اصلاح طلبانِ اصلاحِ ناپذیر!  [2012 Dec] 
* انتقاد تنها بخشی از مبارزه است نه تمامی آن!  [2012 Dec] 
*مردم و رژیم، هر دو در تبِ انتظار!  [2012 Jul] 
*اطاقِ انتظارِ عزرائیل!  [2012 May] 
*کلمات رکیک در نوشتجات! تاملی در باب ضرورت استفاده از کلمات رکیک ! [2011 Dec] 
*سکولاریسم در جنوب شهر! جدایی کاملِ لات و لوت ها از سیاست! [2011 Nov] 
*بن بست یا پیچِ خطرناکِ مبارزه! وضعیت امروزِ مجاهدین در شهر اشرف لزوماً نتیجۀ اشتباهات دیروز آنها نیست! [2011 Nov] 
*آزادیِ آسان، عدالتِ سخت! اگر آزادی کاری به عدالت نداشته باشد از هفت دولت آزاد است! [2011 Oct] 
*هر مسافر به "ایران خودش" سفر میکند!  نگاهی به دیده ها و شنیده های مسافران ایرانیان مقیم خارج به ایران!  [2011 Sep] 
*چارۀِ پُر چانهِ گی در جلسات!   [2011 Jun] 
*مبارزه بمثابۀ مهمترین مسئلۀ زندگی! نگاهی به تفاوت مبارزه در نزد مجاهدین و سایرین! [2011 May] 
*سانسور زندگی سخایی در مراسم خاکسپاری!  [2011 May] 
* آخرین مجهول معادلۀ سرنگونی!  [2010 Dec] 
*ارتباط آلترناتیو و رهبری با نحوه سرنگونی!  [2010 Oct] 
*دردهای بی درمان رژیم و اتمام داروهای مُسکن!  [2010 Jun] 
*خورشت قیمه و خداشناسی آخوندی! نمونه هایی از نگاه شکم پرستانه و شهوت آلود آخوندها به جهان هستی و اجتماعی! [2010 May] 
*توقع واقعبیانه از جنبش سبز و سرخ و سپید!  [2010 May] 
*جنازه جهان قشقایی و لاشخورهای رژیم!  [2010 Apr] 
*جنبش داخل و ایرانیان خارج از کشور  [2010 Mar] 
*ماراتُن مبارزه و مفسّران عجول!  [2010 Feb] 
*معمّای رهبری در جنبش! نقطه ضعفی که بطور مقطعی نوعی نقطه قوت است! [2010 Jan] 
*خطر چپ روی بیشتر از راست روی است!  [2010 Jan] 
*توصیه به مبارزه مسالمت آمیز بمنظور حفظ رژیم!  [2010 Jan] 
*حساسیّت برخورد با موقعیت و مواضع موسوی موسوی را بایستی در متن منافع کل جنبش ارزیابی نمود! [2010 Jan] 
*هنگامیکه اسماعیل ابراهیم را به قربانگاه میبرد! نگاهی به مقالات و مواضع اخیر اسماعیل وفا یغمایی [2009 Nov] 
*بدلیل بی آبرویی آخوندها، در تظاهرات نیویورک از هیئت سینه زنان رژیم خبری نبود!  [2009 Sep] 
*رژیم در رفع مسئولیت از مجاهدین  در شروع مبارزه مسلحانه! [2009 Sep] 
*تحملِ تجاوز در راه آزادی  [2009 Aug] 
*«جمهوری ایرانی« پادزهر «جمهوری اسلامی» سبز فقط بهانه است! کل نظام نشانه است! [2009 Aug] 
*تحریم انتخابات، حفظِ حرمتِ نفس و اخلاق انسانی است!  [2009 Jun] 
*سوگنامۀ تسلیم طلبی! نگاهی به مصاحبۀ مرتضی مردیها، تئوریسین اصلاح طلبان! [2009 Mar] 
*خاتمی تُفِ سر بالای رژیم!  [2009 Feb] 
*کشفِ حقایق در شکنجه گاه اوین!  [2008 Dec] 
*برقِ پیروزی اوباما عبای آخوندها را خواهد گرفت!  [2008 Nov] 
*از نگرانی تا نصحیت و سرزنش مجاهدین!  نگاهی به برخی موضعگیری ها در رابطه با موقعیت قرارگاهِ مجاهدین در عراق!  [2008 Oct] 
*اکبر«گنجی» برای خودیها و«رنجی» برای بقیه!  [2008 Oct] 
*نگاهی طنزآلود به لابلای بحث ها و جلسات!  [2008 Oct] 
*مبارزۀ خوب! ايدئولوژی بد!  [2008 Jun]