یک پیروزی بزرگ برابر جنبش دادخواهی ایرانیان
بهروز اسدی

در۲۳ تیر ۱۴۰۱(۱۵ ژوییه ۲۰۲۲) حکم دادگاه حمید نوری، دادیار پیشین زندان گوهر دشت، به اتهام مشارکت در قتل عام زندانیان سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷صادر و محکوم به حبس ابد شد. در آن زمان، به فرمان روح الله خمینی، پایه گذار جمهوری اسلامی ایران، هزاران زندانی سیاسی بی گناه که حتا برخی از آنها دوران محکومیت خود را نیز گذرانده و منتظر آزادی از زندان بودند، یکجا، در پروسه ای بسیار کوتا، چند دقیقه ای، پس از چند پرسش ابتدایی ( آیا مسلمان هستی یا نه، اگر هستی، پس چرا نماز نمی خوانی و…) اعدام شدند. حکومتگران امید داشتند که شاید بتوانند از این راه نهال آزادی و مقاومت در برابر ظلم و ستم حکومت جهل و خشونت دینی را از همان ابتدا در نطفه خفه کنند.  
آنها، علاوه بر این کشتار فجیع، در راه دست یازی به اهداف پلید خود مبنی بر خاموش ساختن صدای آزادی، دست به قتل دگراندیشان در درون و برون ایران زدند. در آن دوران سراسر ترس و وحشت و ترور، پس از هر قتل یا ترور، همواره و به درستی این پرسش مطرح می شد که آمران ترور، تصمیم گیرندگان قتل دگراندیشان، چه کسانی هستند؟ عده ای می گفتند ترورها کار”گروه های خودسر”است. و عده ای دیگر آن را به “جناحی” از نظام نسبت می دادند و دستگاه اطلاعات و امنیت ایران به شایعه اختلافات درون “گروهی اپوزیسیون” دامن می زد.
اما سرانجام در چند دادگاه بی طرف، از جمله دادگاه برلین، معروف به «میکونوس» که به پرونده ترور صادق شرفکندی و سه تن دیگراز افراد اپوزیسیون ایران در برلین رسیدگی می کرد، اثبات شد که آمران قتل ها از بالاترین مقامات مذهبی، سیاسی، امنیتی، نظامی و انتظامی ج.ا. هستند. یعنی، ما نه با “گروه های خودسر” یا جناحی از درون هیئت حاکمه، بل با یک سیستم جنایتکار روبرو هستیم.
ابوالقاسم مصباحی، یکی از پایه گذاران وزارت اطلاعات و امنیت ج.ا. و از مریدان آیت الله خمینی که پلیس فرانسه او را در دسامبر۱۹۸۳ به دلیل فعالیت های تروریستی از فرانسه اخراج کرد و دارای سه پاسپورت عادی، خدمت و دیپلماتیک ج.ا. بود و با کارت خدمت واواک، به شماره ۱۱۳۲، فعالیت می کرد، در برابر دادگاه برلین، در باره آمران ترورها و ساختار تصمیمگیری قتل دگراندیشان چنین گفته است:
«… تا زمانی که آیت الله خمینی زنده بود، تصمیم درباره قتل دگراندیشان در درون یا بیرون را تنها خمینی می گرفت  و بدون تائید و دستور او هیچ قتلی انجام نمی گرفت. پس از فوت آیت الله خمینی، و پس از آنکه علی خامنه ای در سال ۱۹۸۹ رهبر نظام شد، تحت ریاست و نظارت او شورایی به نام “شورای امور ویژه” تأسیس شد که برفراز حکومت و تمام نهادهای آن قرار داشت. از جمله وظایف “شورای امور ویژه” اتخاذ تصمیم در باره قتل دگر اندیشان در درون و برون مرز بود و این تصمیم باید، بدون استثناء، به تأیید مقام رهبری می رسید و بدون دستور او هیچکس اجازه اقدام نداشت. اعضاء ثابت “شورای امور ویژه” که در باره قتل مخالفان و دگراندیشان تصمیم می گرفتند، عبارتند  از(در آن زمان):
Ø     رهبر مذهبی نظام(آیت الله خامنه ای)
Ø     رئیس جمهور(علی اکبر هاشمی رفسنجانی)
Ø     وزیر امور خارجه(علی اکبر ولایتی)
Ø     وزیر اطلاعات و امنیت(علی فلاحیان)
Ø     اولین وزیر واواک، ریشهری، که اکنون مسئول دستگاه اطلاعاتی رهبر و از افراد محرم او است که برای دفتر رهبر فعالیتهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی انجام می دهد. باضافه
Ø     فرمانده سپاه پاسداران، محسن رضائی
Ø     رئیس نیروهای انتظامی، سپهبد رضا سیف اللهی
Ø     و آیت الله خزعلی، عضو شورای نگهبان، به عنوان مسئول امور دینی- مذهبی …»
اگر رای دادگاه برلین  پیروزی دگراندیشان و دادخواهان علیه ترور در برون مرز بود، رای دادگاه استکهلم نخستین دستآورد و پیروزی داغداران و دادخواهان در رابطه با کشتارهای درونی است که بر ملت ایران مبارک باد. ملت ما هنوز به آزادی دست نیافته است تا خود به محاکمه آمران و عاملان این جنایت ها بپردازد، اما خواهد یافت، چه زمانی؟ کسی نمی داند. 
تجمع ما در اینجا، برای بزرگداشت قربانیان درون و بیرون این نظام جهل و خشونت و برای یادآوری بهای سنگینی است که دیگران در راه آزادی و سربلندی ملت ما تا کنون پرداخته اند. ما در اینجا گرد آمده ایم تا با بزرگذاشت یاد و خاطره مبارزان راه آزادی و سربلندی ایران به همگان نشان دهیم، و یادآور شویم، که مبارزه ما علیه جهل و خشونت، با هدف دست یازی به آزادی و دمکراسی همچنان ادامه دارد و خواهد داشت.
بدون حق حاکمیت ملت برسرنوشت خویش، بدون التزام به حقوق بشر، بدون تقدس جان و حیثیت انسان به عنوان عالی ترین ارزش، انسان نه از قیمومت دین سالاران رها خواهد شد و نه صلح اجتماعی و زندگی مسالمت آمیز انسان ها در کنار هم و با هم ممکن خواهد بود. حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش و صلح اجتماعی بدون قانون و قانونمداری ممکن نمی شود. در جایی که منشاء قانون برفراز انسان باشد و حقوق بشر لگد مال شود، در آنجا حکومت دیر یا زود فرو خواهد پاشید.
تاریخ برای هرکس درسی دارد و بسیاری از انسان ها حاضراند به درس های تاریخ گوش کنند. ما نظامی در برابر خود داریم که در قساوت و شقاوت و وقاحت یکی از برجسته ترین نمونه های تاریخ ایران و جهان است. نظام جهل و خشونت است. حمید نوری نماینده و نماد این نظام است و هرگز در «خواب» هم نمی دید که در برابر یک دادگاه بیطرف پاسخگوی جنایات اش شود، و شد، و مبارک باشد. این رای صادره علیه او، رای قضات بیطرفی است که بر اساس اسناد و مدارک متقن، با تکیه به حقوق بشر و شنیدن غم و رنج ده ها تن از بازماندگان آن کشتار بزرگ، بر اساس قانون و وجدان خود، صادر کرده اند. آنها رای به محکومیت حمید نوری، به عنوان جنایتکاری بزرگ داده اند که باید تا ابد در حبس بماند. و این تازه شروع «کار» است. سیاه اندیشان نمی پنداشتند که سرانجام، روزی، ما بر آنها پیروز خواهیم شد.
ما، دادخواهان بی عدالتی ها و جور و ستم حکومت دینی ایران، در اینجا، به یاد جان باختگان خود، و برای ابراز سپاس از زنان و مردانی که تسلیم سیاهی ها و تباهی ها نشدند و در پای چوبه های دار فریاد «زنده باد آزادی» سر دادند تا آزادی زنده بماند، دو نهال می کاریم تا نماد آن سرو قامتان باشد. تا دیگران بدانند بهای آزادی انها چه سنگین بوده است.
در این رابطه
فرهنگسرای بنیاد مالتزر حضور میهمان و سخنرانان در برنامه را که از راه دور و نزدیک آمد بودند، خوشامد گفت و اعلام داشت که مراسم به مناسبت صدور حکم ابد در دادگاه شهر استکهلم، برای حمید نوری، یکی از دست اندرکاران کشتار زندانیان سیاسی ایران در تابستان ۶۷ است.  کشتاری خودسرانه ک به فرمان خمینی انجام گرفت. مراسم جشنی برای جنبش دادخواهی، پیروزی نور بر تاریکی بود. آقای بهروز اسدی، از پایه گذاران و مسءول بنیاد فرهنگسرای مالتزر اعلام داشت که فرهنگسرا با کتابخانه چندین هزار جلدی خود همواره در خدمت فرهنگ و هنر تبعیدیان و مهاجران و قربانیان نظام جهل و خشونت ملایان در ایران بوده است و خواهد بود. در جشن «دادخواهی» دیشب ما، پنج تن از دادخواهان ایران: پرستو فرهر، گلرخ جهانگیری، ایراج مصداقی، مهدی اصلانی و پرویز دستمالچی شرکت داشتند و هر یک در رابطه تجربیات خود سخن گفتند. سپس، آقای نیما سروستانی از راه دور با حضار سخن گفت و بعد فیلمی بسیار کوتاه از روند چگونگی ورود حمید نوری به استکهلم و دستگیری ایشان به نمایش داده شد.
اما، در ابتدا و پیش از شروع سخنرانی ها، به یاد و برای بزرگداشت و پاسداشت زنان و مردانی که تسلیم حکومت دینی ایران نشدند، دونهال در کاشته شد، یک سرو که نماد آزادی و ایستادگی است و یک درخت زیتوان که نمادی برای صلح و دوستی و همزیستی مسالمت آمیز است. این دو نهال، نمادهایی خواهند بود از آزداگانی که سبز زیستند و به سیاهی ها تن ندادند. یاد آنها همواره گرامی باد. این دو نهال برگ و نمادی هستند از هزاران آزدایخواهی که ایستاده به خون افتادند، نمادی هستند برای هزاران دادخواهی که عزیزان خود را از دست داده اند، نمادی هستند برای عشق و آزادی انسان. ایستادن ما در برابر این دو نهال، تجدید عهد و پیمانی بود که با آرمانهای زیبا و راه رفته آزادگان به خون خفته خود بسته ایم تا همگان بدانند که پویندگان راه ازادی و سربلندی ملت ایران هرگز فراموش نخواهند شد. ما اطمینان داریم دیری نخواهید پایید و ابرهای تیره و تار از فراز سرزمین ما کنار خواهند رفت و نور سراسر جامعه را فراخواهد گرفت. نوری که برای ما آزادی و دمکراسی و انسانیت به ارمغان خواهد آورد. یاد تمام شیرزنان و مردانی که جان باختند تا درخت آزادی و عدالت آبیاری شود، گرامی باد.
به امید روزهای روشن برای ایران و تابیدن خورشید آزادی بر بام و بوم ملت ما.

منبع:پژواک ایران