PEZHVAKEIRAN.COM رهبری سیاسی، لائیسیته و دمکراسی در جنبش ایران
 

رهبری سیاسی، لائیسیته و دمکراسی در جنبش ایران
جلال ایجادی

جنبش مردمی ادامه دارد و از میان مسائل گرهی آن، رهبری سیاسی و امر جایگزینی است. سیاسیون در پراکندگی قرار دارند و مصالح عمومی ملی فراموش شده‌اند. دمکراسی و لائیسیته در جنبش مردمی بازتاب ندارد.
مبارزۀ میدانی روزافزون
موج‌های مبارزاتی در همه جغرافیای ایران گسترده می‌شود و بتدریج همه گروهبندی‌های اجتماعی را وارد میدان می‌کند. با توجه به روند فروپاشی و گسیختگی مناسبات سیاسی اجتماعی، یک موج مبارزاتی پدیدار میشود و با فرود آن، موج دیگر سربرمیکشد. فاصله موج‌ها بمرور کمتر می‌شود، میدان جغرافیایی آنها گسترده تر می‌شود، جنبش‌های اعتراضی در شکل‌های صنفی و اجتماعی و سیاسی ظهور می‌کنند. تمایل این جنبش‌ها بیش از پیش تداوم دارد. جنبش آموزگاران برای عدالت شغلی و علیه نظام اداری، کارکنان شرکت واحد با خواست‌های اقتصادی و صنفی، اعتراض‌های خیابانی آبادان علیه فساد و باندهای مافیایی، مبارزه کشاورزان اصفهان برای آب و عدالت، اعتراض‌های خیابانی علیه گرانی و فقر و سرکوب و ولایت خامنه‌ای و رئیسی در شهرکرد و جونقان در استان چهارمحال و بختیاری، کازرون و شیراز در استان فارس، دزفول و دیگر شهرها در استان خوزستان، شهرهایی چون تهران، زنجان، مشهد، گلپایگان و غیره، انعکاس فضایی اجتماعی است که هر ناخشنودی و عصبانیت و خشمی را به حضور فعال و عمل میدانی تبدیل می‌کند. فضای ایران استعداد زیادی برای جاری شدن مبارزه اجتماعی میدانی از خود نشان می‌دهد. ورود به میدان بمعنای طلبیدن حریف می‌باشد. این موجها بیانگر بحران برای تغییر و جابجایی است. جامعه در پی آزادسازی یک انرژی انباشته است.
 
 
شعارهای سیاسی
در این راهپیمایی‌ها، اعتراض کنندگان شعارهایی علیه رهبر ولایت فقیه و رئیس جمهور اسلامی سرداده و از جمله گفتند «خامنه‌ای قاتله، حکومتش باطله»، «رئیسی حیا کن، مملکتو رها کن»، «رضا شاه، روحت شاد»، «مرگ بر خامنه ای»، «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن»، «توپ، تانک، فشفشه، یارانه بی ارزشه»، «مرگ بر رئیسی»، «مرگ بر دیکتاتور». افزون برآن، شعارهایی علیه گرانی و خواستهایی برای امنیت شغلی، برای پرداخت حقوق‌ها، افزایش دستمزد‌ها، آزادی بیان و تشکل سندیکایی، مطرح شد. این شعارها، بروشنی ماهیت اقتصادی و سیاسی خواستهای اعتراض کنندگان را نشان می‌دهد. این شعارها در سالهای پیش نیز مطرح شده‌اند و تداوم آنها انعکاس سختی‌های زندگی است. عواملی مانند فساد حکومت، بیعدالتی اقتصادی، گرانی، قحطی‌های واقعی و ناشی از رانتخواری، فشار علیه زنان، توهین‌های آخوندها به مردم و بویژه زنان، چپاول پول و ثروت و انتفال آن به حسابهای حاکمان و تروریستهای شیعه در منطقه، سرکوب میدانی و در شبکه‌های اجتماعی، ویرانگری محیط زیستی آب و هوا و خاک، ساقط کردن هواپیما و کشتار مردم در خیابان و زندان، محرومیت‌های اجتماعی، تبلیغات و زورگوئی مذهبی، بی احترامی به آموزگار، بسیج دانش آموزان بشیوه حکومت هیتلری، همه و همه، بستر واقعی شعارها و اعتراض هاست. اکثریت جامعه از این جمهوری اسلامی ناخشنود است و بخشی از این جامعه ناخشنودی را تبدیل به انرژی مبارزاتی می‌کند و به اعتصاب و راهپیمایی دست می‌زند و بسرعت شعارهای خود را متوجه قدرت سیاسی و حاکمان می‌سازد.
شعارهای سیاسی اثباتی
گرچه این خواستها بیانگر اعتراض علیه ادامه ستمگری اقتصادی و سیاسی است ولی جنبش اعتراضی خواست‌های اثباتی سیاسی خود را نشان نمی‌دهد. شعار «مرگ بر دیکتاتور» نفی استبداد فردی دینی است ولی معنای این شعار زمانی روشنتر می‌شود که ببینیم معنای آن به نفی کل جمهوری اسلامی می‌رسد و جایگزین سیاسی ارائه می‌شود و یا شعار فقط حذف یک فرد را در نظر دارد. اگر مخالفان از نفی قدرت سیاسی استبداد کنونی می‌گویند آیا آنها خواهان رژیم دمکراسی می‌باشند. «مرگ بر دیکتاتور» کوتاه و بسیج کننده است ولی نمی‌تواند بطور روشن نفی کل نظام سیاسی و دینی را منعکس کند. افزون برآن، نفی دیکتاتور جنبه اثباتی را مشخص نمی‌کند. جامعه در جستجوی کدام قدرت سیاسی است؟ آیا جامعه از دمکراسی و نظام پلورالیسم سیاسی حمایت می‌کند یا نه؟ بنابراین ما می‌توانیم منتظر باشیم تا با پختگی و بلوغ بیشتر جنبش، خواست دمکراسی و آزادی برای همه احزاب در شعارها بازتاب داشته باشد. با طرح دمکراسی، پلورالیسم سیاسی و آزادی احزاب و رای شهروند شفاف و آشکار می‌گردد. نفی دیکتاتوری خامنه‌ای مترادف دمکراسی نیست. صرف مخالفت سیاسی بمعنای سیاست شهروندانه نیست. شهروند کسی است که خواهان دمکراسی، آزادی همه احزاب، رای آزاد و اصل حقوق بشر است. شعار مرگ بر خامنه‌ای می‌تواند با شعار زنده باد آزادی کامل شود. دمکراسی را باید فهمید و آنرا باید بطور آشکار درخواست نمود. اگر در شعارها بیاید «زنده باد دمکراسی»، «جمهوری ایرانی»، «برچیده باد نظام اسلامی»، در چنین حالتی معنای «مرگ بر دیکتاتور» روشنتر و کاملتر می‌گردد. یک مستبد می‌رود و مستبد دیگر می‌آید. اگر موافق این تغییر نیستیم و خواهان دمکراسی هستیم باید آنرا در میدان مبارزه درخواست نمود.
حکومت لائیک
ساختار حکومت اسلامی با دو ویژگی مهم یعنی استبداد فردی و ایدئولوژی قرآنی شیعه گری، مشخص می‌شود. خفقان و سرکوب موجود در ایران هم سیاسی است و هم دینی. در ایران، سیاست حاکم فقط برای حذف گرایش‌ها و احزاب عمل می‌کند و اسلام همچون یک ایدئولوژی انحصارطلب و مزاحم و متجاوز در عرصه سیاست و اجتماع حضور دارد. تمام ارگانهای دولتی و عرصه‌های قضایی و آموزشی و سیاسی، زیر کنترل اسلام و فقه شیعه و نظام حوزوی قراردارد. همه دستگاههای ایدئولوژیک موجود پیوسته در جهت تخریب رفتارهای عرفی و خردمندانه بوده و می‌کوشد احکام اسلامی حکومتی را به هنجارهای عادی و طبیعی تبدیل نماید و انسان‌ها را به شکل بردگان دین محمدی و نظام خامنه‌ای، بازتولید بنماید. در ایران طبقه حاکم که ترکیبی از آخوندها و نظامیان و تکنوکراتهای خودفروخته و رانتخواران است، با ایدئولوژی اسلامی حکومت را خود را مجهز ساخته، قانون اساسی را تعریف کرده، قوانین جزایی و مدنی را تنظیم نموده، نظام حقوقی را علیه زنان و علیه آزادی شهروندان تعیین نموده، نظام آموزشی را با مضامین دینی آلوده ساخته، رسانه‌های دولتی را جهت داده، و کل جامعه را به اسارت و بندگی کشانده است. استبداد و اسلام قرآنی و شیعه گری جامعه را به فساد و انحطاط کشانده است. در چنین شرایطی، آزادی فکری شهروندانه و حکومت لائیک ممکن نیست. جامعه باید خود را در روند آموزشی و فرهنگی تازه قرار داده، جمهوری خواهی را آموزش ببیند و گرایش خود را به سوی قدرت سیاسی لائیک آشکار نماید. باید منتظر بود تا شعار حکومت لائیک یا جمهوری لائیک در جنبش‌ها منعکس شود. اگر مخالفان از نفی حکومت دینی می‌گویند پس می‌توانند خواهان حکومت لائیک باشند و جدایی دین از قدرت سیاسی را طلب کنند. افزون برآن، سیاست لائیک پیشنهادی احزاب سیاسی اپوزیسیون همیشه از شفافیت لازم برخوردار نیست. اسلام یعنی اسارت و این دین در تضاد با دمکراسی است، دمکراسی یعنی آزادی. شهروند دیندار و ناباور در حکومت سکولار و لائیک همزیستی دارند ولی دین در قدرت یعنی سرکوب شهروندان.
رهبری سیاسی
در داخل ایران بخاطر وجود استبداد حکومتی شکل گیری احزاب سیاسی اپوزیسیون بسیار دشوار است. البته احزاب خودی اصولگرا و اصلاح طلب به کار خود برای بقای نظام ادامه می‌دهند، ولی اپوزیسیون رادیکال و جمهوریخواه و مشروطه طلب و چپ و سکولار نمی‌توانند دارای فعالیت سیاسی مشترک باشند. در ایران با وجود سرکوب حکومتی، محافل و شخصیت هایی هستند که درنفی رژیم تلاش می‌کنند. در خارج کشور وضع به گونه دیگر است و علیرغم تشکیلات، پراکندگی فراوان است. با یک الگوبرداری سریع می‌توان در خارج طیف بندی‌های زیر را تشخیص داد:
طیف گروه‌ها و احزاب جمهویخواه و سکولار
طیف گروه‌ها و احزاب چپ مارکسیستی
طیف گروه‌ها و احزاب مشروطه خواهان
طیف گروه‌ها و احزاب ملی و سوسیال دمکرات
طیف گروه‌ها و احزاب اتنیکی و قومی
طیف گروه‌ها و احزاب نظامی مذهبی
طیف گروه‌ها و احزاب ملی مذهبی
طیف شخصیت‌های سیاسی جمهوری خواه و اکولوژیست و ملی گرا و دمکرات مستقل که در درون طیف‌های سازمانه یافته بالا فرارندارند.
در شرایط بحران اجتماعی و فروپاشی سیاسی، رهبری سیاسی اپوزیسیونی و سازماندهی جنبش یک امر کلیدی است. امروز چنین شرط کلیدی همسو و هماهنگ و سامان یافته برای جنبش مردمی وجود ندارد. تحول بعدی جنبش در ایران در گرو نوعی پیوند میان رهبران سیاسی داخل و خارج و برآمد رهبران برجسته در دل جنبش مردمی در ایران است. در کشور پیوندها و شبکه‌ها وجود دارند ولی آنها پیوسته و دائم و سراسری نیستند. اپوزیسیون ایران دارای توانایی فکری عمومی پراکنده است و از شخصیت‌های با تجربه برخوردار است. ولی کاستی‌ها و آسیب‌های اپوزیسیون بسیارند.
یکم، نبود رئالیسم سیاسی و عدم توجه به منافع ملی و مشترک در برابر جمهوری اسلامی. قدرت رژیم در پراکندگی اپوزیسیون است. احساس مسئولیت مشترک سیاسی باید به همگامی مشخص ضدرژیمی بیانجامد
دوم، خودپسندی و غرور و رقابت‌های شخصی و نبود انرژی مثبت همگرا، که مانع ائتلاف و اقدام حداقلی شده است. در وضع کنونی در دورن هر طیف و در میان طیف‌های نزدیک، هیچگونه ائتلافی وجود ندارد. همه می‌دانند که ائتلاف، نه اتحاد است و نه همه با هم. اپوزیسیون بی اعتمادی متقابل را به تقوا مبدل ساخته است
سوم، خستگی و رفتار تکراری و بی ابتکاری برای خروج از بن بست سیاسی اپوزیسیون، در رفتار سیاسیون منعکس است. این رفتار منجر به گفتمان نفی گرایانه در مورد دیگر نیروها شده است
چهارم، نبود اعتقاد نیرومند به پلورالیسم سیاسی و اصل مبارزه رقابتی حزبی. پلورالیسم پیش از تصرف قدرت می‌تواند بشکل همکاری‌های اپوزیسیون مشخص شود، حال آنکه این همکاری وجود ندارد
پنجم، وجود نوعی دینخوئی در اپوزیسیون ایران زیرا گنداب اسلامی حکومت و طاعون مذهب در جامعه، آنها را به اندازه لازم نمی‌رنجاند. افزون برآن، مصلحت گرایی و محافظه کاری اپوزیسیون را غیرشفاف ساخته است
ششم، نبود برنامه‌های مدون در عرصه‌های اقتصادی، زیست محیطی، آموزشی، حقوقی، فرهنگی، لائیسیته و دیپلوماتیک. صرف موضعگیری در منشور سازمانی هرگز جای خالی برنامه مدون را پرنمی کند.
جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشته: ایجادی از دیر باز در نقد اسلام و قرآن و اکولوژی و لائیسیته و استالینسم و قدرت سیاسی و جامعه شناسی دین، مقاله‌ها و کتابهای گوناگونی انتشار داده است و هر هفته برنامه‌های رسانه‌ای (مانی، میهن، کانال یک، تی وی مدیا، رنگین کمان) در نقد اسلام و شیعه گری و محیط زیست و فلسفه آزادی پخش می‌کند. او بزودی آخرین اثر خود را در باره تئوری‌های اکولوژیکی و چالش‌های زیست محیطی در جهان و ایران، در ۶۰۰ صفحه منتشر می‌کند.
تا کنون از این جامعه شناس کتاب‌های زیر انتشار یافته است: کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، جلال ایجادی، نشر مهری، لندن. کتاب «جامعه شناسی آسیب‌ها و دگرگونی‌های جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، جلال ایجادی، انتشارات نشرمهری. کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، جلال ایجادی، نشر مهری. کتاب «اندیشه ورزی‌ها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، جلال ایجادی، چاپ نشر مهری، لندن.

منبع:پژواک ایران


جلال ایجادی

فهرست مطالب جلال ایجادی در سایت پژواک ایران 

*اپوزیسیون به خود شلیک نکند  [2022 Jun] 
*رهبری سیاسی، لائیسیته و دمکراسی در جنبش ایران  [2022 Jun] 
*توتالیتاریسم، استعمار پوتین و جایگاه ایران در نظم جهانی  [2022 Mar] 
*امپریالیسم جنگ طلب پوتین و دلهره جنگ اتمی  [2022 Mar] 
*نمک زدایی آب خلیج فارس و توطئه‌های پنهانی  [2022 Jan] 
* کتاب‌سوزان و سانسور در اسلام  [2021 Oct] 
* حجاب اسلامی و ستمگری دینی علیه زنان  [2021 Sep] 
* جمهوریت منتسکیو و حکومت الهی خامنه‌ای  [2021 Jun] 
*نه غزه، نه لبنان، نه سوریه، فقط صلح در خاورمیانه   [2021 May] 
*گزینش میان اسلامگرایی، مارکسیسم، ایرانشهری  [2021 Apr] 
*شیعه‌گری ایدئولوژی انحطاط و اسلام‌زدگی روشنفکران  [2021 Apr] 
*نگارش قرآن در سه قرن خلافت عرب، یادآوری تاریخی برای نقد قرآن  [2021 Mar] 
*سیاهکل، عشق به خشونت و فقر فلسفی فرهنگی اپوزیسیون  [2021 Feb] 
* محکومیت اسلامگرایان در دادگاه و انحراف روشنفکران اسلام خواه ایرانی  [2020 Dec] 
*ویرانگری اکولوژیکی در دریاچه‌ها، تالاب‌ها و رودهای ایران  [2020 Jul] 
*عبدالکریم سروش مانند آیت الله‌ها خرافه پرست است  [2020 Apr] 
*روان‌پریشی آیت‌الله خامنه‌ای، جن قرآنی، قدرت سیاسی در جامعه دینی  [2020 Mar] 
*کرونا، مدیریت، دین و دگرگونی ساختاری جهان  [2020 Mar] 
*مدیریت علمی کرونا و جادوگری اسلامی  [2020 Mar] 
*چهار آسیب: استبداد، اسلام، کرونا، آلودگی هوا  [2020 Mar] 
*قرآن و شیعه گری، ویرانگر عقل  [2020 Feb] 
*خیزش مردم، سقوط هواپیما، سرنگونی حکومت اسلامی  [2020 Jan] 
*آیا رژیم اسلامی در آستانه سقوط است؟  [2019 Nov] 
*ملت ایران و اشتباه قومگرایان  [2019 Oct] 
* چپ‌های «اسلاموفیل»، مدافع اسلام  [2019 Feb] 
*قرآن: سوره الفاتحه، فرهنگ خشونت  [2019 Jan] 
* با قرآن چه باید کرد؟   [2018 Sep] 
*فارسی، نه زبان تحمیلی بلکه زبان وحدت ملی  [2018 Jul] 
*سادیسم و مازوخیسم در اسلام و شیعه‌گری  [2018 Jul] 
*فلسفه هنر و جامعه شناسی هنر برای جنبش فرهنگی  [2018 Jun] 
*در زیر سایه شاه، خمینیسم رشد کرد  [2018 May] 
* واژگونی رژیم، تجزیه ایران نیست  [2018 May] 
*«اسلاموفیل»‌های ایرانی کیستند؟   [2018 May] 
*بیانیه ۱۶ اصلاح طلب دروغگو  [2018 Jan] 
*ایران اتحاد اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان علیه مردم  [2018 Jan] 
*انفجار اجتماعی برای عدالت و آزادی  [2018 Jan] 
*فلسفه در ایران و سقوط اسلامی  [2017 Nov] 
*اسلام، دین استعماری و توتالیتاریسم  [2017 Aug] 
*پوپولیسم، روان‌پریشی در سیاست و کرنش روشنفکری چپ  [2017 May] 
*راهپیمایی ماه مه، نقش سندیکاها در فرانسه  [2017 May] 
*قرآن، مبلغ پیام تورات  [2017 Jan] 
*آلودگی هوا و ریزگردها و مسئولیت سیاسیون و روشنفکران  [2016 Dec] 
*مرگ کاسترو مستبد و درمانگی فکری چپ ایرانی  [2016 Dec] 
*ترورهای اسلامی در پاریس و منشا خشونت  [2016 Nov] 
*تکنولوژی اینترنتی و تغییر هویت و اومانیسم در جامعه  [2016 Nov] 
*جامعه‌شناسی سیاسی اپوزیسیون ایران و عربستان  [2016 Sep] 
*قرآن همان تورات است  [2016 Sep] 
*آدونیس، اسلام و تراژدی نیندیشیدن  [2016 Aug] 
*جامعه ترس و نقش تروریسم اسلامی  [2016 Jul] 
*پیامبر اسلام، میان تاریخ، دروغ و اسطوره (بخش دوم)  [2016 Jul] 
*پیامبر اسلام، میان تاریخ و اسطوره (بخش یکم)  [2016 Jul] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته‌ای تاریخی التقاطی (بخش هفتم)  [2016 Jun] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته ای تاریخی التقاطی (بخش ششم)  [2016 Jun] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته‌ای تاریخی التقاطی (بخش پنجم)  [2016 May] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته ای تاریخی التقاطی (بخش چهارم)  [2016 May] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته‌ای تاریخی التقاطی (بخش سوم)  [2016 Apr] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته ای تاریخی التقاطی (بخش دوم)٬  [2016 Apr] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته ای تاریخی التقاطی (بخش یکم)  [2016 Apr] 
*خداناباوری و آتئیسم در حکومت الهی  [2016 Feb] 
*کفرگویی و نقد علمی قرآن یک ضرورت است  [2016 Feb] 
*آقایان اشکوری و سروش، شما در باره اسلام شناخت علمی ندارید (بخش اول)  [2015 Dec] 
*داعش، اسلام و آقای یوسفی اشکوری  [2015 Nov] 
*پاریس، تروریسم اسلامی و دمکراسی زخمی  [2015 Nov] 
*فاجعه زيست‌بومی: آيا سد گتوند را بايد خراب کرد؟  [2015 Jun] 
*نوانديشان دينی، نقش سودمند يا زيان‌آور؟ علی شريعتی (بخش سوم)  [2015 May] 
*نوانديشان دينی، نقش سودمند يا زيان‌آور - آل‌احمد (بخش دوم)  [2015 May] 
*نوانديشان دينی، نقش سودمند يا زيان‌آور؟ (بخش يکم)  [2015 Apr] 
*مذهب شيعه، ريشه از خود بيگانگی ايرانيان (بخش هشتم)  [2015 Mar] 
*مذهب شیعه، ریشه ازخود بیگانگی ایرانیان (بخش هفتم)  [2015 Mar] 
*مذهب شيعه، ريشه از خود بيگانگی ايرانيان (بخش ششم)  [2015 Feb] 
*مذهب شيعه، ريشه از خود بيگانگی ايرانيان (بخش پنجم)  [2015 Jan] 
*تروريسم اسلامی و کشتار هنرمندان در پاريس  [2015 Jan] 
*مذهب شيعه، ريشه از خود بيگانگی ايرانيان (بخش چهارم)  [2014 Dec] 
*مذهب شيعه، ريشه از خود بيگانگی ايرانيان (بخش سوم)  [2014 Dec] 
*مذهب شیعه، ریشه ازخود بیگانگی ایرانیان (بخش دوم)  [2014 Nov] 
*جامعه شناسی شهری اکولوژيکی تهران  [2014 Oct] 
*خدمت روشنفکران به اسلام و خيانت به آزادانديشی  [2014 Oct] 
*غرب دوست ما و اسلام ضد ما  [2014 Aug] 
*حوادث مرگبار و بيماری‌های شغلی در بنگاه‌های توليدی ايران  [2014 Jul] 
*پیوند آقای سروش و استبداد خمینی  [2014 Jun] 
*الگوی اقتصادی ايران منشاء ويرانگری زيست محيطی  [2014 May] 
*چپ ايران در بن‌بست‌ها و عقب‌ماندگی فکری  [2014 Apr] 
*فلسفه امانوئل لویناس و توتالیتاریسم اسلام  [2014 Apr] 
*سوگند زيباکلام به موی محمد بن عبدالله و سرسپردگی روشنفکری  [2014 Apr] 
*ایران، آلوده ترین هوا در جهان  [2014 Apr] 
*محیط زیست ایران در سالی که گذشت، ویرانگری بیشتر  [2014 Mar] 
*جمهوری اسلامی با بنزین سمی ایرانیان را کشت   [2014 Mar] 
*ناکارآئی سیاست بهداشت و اوج گیری بیماریها در ایران  [2014 Jan] 
*مرگ هامون، پيمان‌شکنی افغانستان و بی‌لياقتی جمهوری اسلامی  [2014 Jan] 
*جنایت علیه بشریت، جنایت زیست محیطی در ایران  [2013 Dec] 
*برندگان مذاکرات اتمی ژنو  [2013 Nov] 
*استراتژی آمريکا، فرانسه و جمهوری اسلامی در مذاکرات اتمی ژنو  [2013 Nov] 
*زلزله در بوشهر و خطر انفجار نیروگاه اتمی  [2013 Oct] 
*سدسازی در ایران، فساد دولتی وتخریب   [2013 Oct] 
*اسلام برای اسارت زنان   [2013 Oct] 
*سدسازی در ایران، فساد دولتی و تخریب  [2013 Sep] 
*ویرانگری زیست محیطی و سیاست اتمی ایران   [2011 Dec] 
*نقد اسلام آزاد است  [2011 Dec] 
*همسوئی فمینیسم و اکولوژی سیاسی   [2010 Jul] 
*ویرانگری زیست محیطی در ایران توسط رژیم جمهوری اسلامی   [2010 Jan] 
*«آزادی، استقلال، جمهوری ایرانی!»  [2009 Aug]