بیشرمی و تهمت نبُوَد طنزنگاری
در پاسخ به سرودهی هادی خرسندی
کیومرث سیاه
هادی، زان پیش که افزون بشود گندِ تعفن
آن به که درِ چاله دهان را بگذاری
من کار ندارم چه بگویی تو به «بی بی»
یا بهر فلسطین بکُنی یا نکنی ناله و زاری
امّا کَر وُ کوری؟
شهزاده کجا گفت که «بی بی» بکُنَد حمله به ایران؟
گیرم که تو طنّازی و شوخی
بیشرمی و تهمت نبُوَد طنزنگاری
یعنی نتوانی چو شود تنگ بسی قافیه بر تو
با چند جفنگی سر و ته را به هم آری
جایی تو بنالی ز شهزاده و یاران
جایی تو بگویی که ندارد کَس و کاری
گر نیست کسی کار وُ کَسِ او
خوش باش که «بهنود» و «نگهدار» تو داری
یا چیست هم آن مُهمَلِ آخر زِ خماری؟
آیا همه را چون خود وُ همکیش نگاری؟
کوتاه سخن هادی طنّاز
آن به که درِ چاله دهان را بگذاری
وآنگاه تو در سورِ رفیقان
خود باز بسازی وُ شود رنج خماری
کیومرث سیاه
منبع:پژواک ایران