PEZHVAKEIRAN.COM زن زندگی آزادی
 

زن زندگی آزادی
رها اخلاقی

زندگی؟

 

شعارم زندگی آزادی و زن

به هر شهر و خیابان کوی و برزن

مقاوم بودنم جزو حیات است

اساسم زندگی ای مخ چو ارزن

تو دانی زندگی ای مهر تابان

تمام آنچه هستی در نوشتن

هر آنچه آدمی را رشد داده

کتاب و بحث و فحص و شعر گفتن

کمک بر دیگران،گه عزم و گه رزم

گهی خندیدن و گه گریه کردن

نشستن بر لب جویی و ساحل

به شادی بوسه دادن،بوسه بردن

حیات یعنی نبرد اندر ره خلق

میان آب و آتشها پریدن

تو را از زندگی و زن چه مفهوم

که هر دو را فقط چون شیخ دیدن

شعارم زندگی است آزادی و زن

غم همنوع باشد چون غم من

حیات یعنی تمنا دلبری را

ز خال هندویش یک بوسه چیدن

حیات اینست که جاریست همچو یک رود

ز شادی هلهله از جا پریدن

مرا از زندگی مفهوم اینست

ستم فریاد نی در خود خزیدن

حیات و زندگی دل بستن و عشق

نه عشق را در سرابی هی دویدن 

حیات یعنی صدای گرم بازار

به مانده در رهی اشکی چکیدن

حیات یعنی دبیرستان و دانش

فرار از مدرسه خانه رسیدن

حیات با دختر همسایه پچ پچ

ز عشق و عاشقی حرفها شنیدن

حیات یعنی برای شأن انسان

به استبداد نه،حبس را چشیدن

سلام را زندگی هر روز و هر شب

برای حریت دار را خریدن

فقط از زندگی برداشت این نیست

تمام زندگی را سکس چریدن

تمام زندگی معنی هستی است

برای حفظ آن غربت گزیدن

صدای گرم نیکا زندگی است

برای این صدا شعر آفریدن

مقّاوّمت اگر جنگ و جدال است

که یعنی دائما هم را دریدن

صدای زندگی شعریست ز حافظ

شراب شعر او را سرکشیدن

اساس زندگی آزادی و عشق

نه با خشم و تعصب کین کشیدن

مرا امروز باشد استقامت

برای این لچک آتش گزیدن

کجای زندگی با زن خلاف است

که گیسویش حرام است چشم دیدن

چرا با زندگی در خشم و خصمید؟!

شعارم را چنین گردن بریدن

مقّاوّمت اساس اصل هستی است

گهی طوفان گهی هم آرمیدن

شعارم زندگی است آزادی و زن

کمی شرم و حیا ای روز رهزن(یا ای پیر رهزن)

صدای زندگی در شعر شروین

ز بوسیدن هوا حرفی شنیدن

برای خواهرامون خواهراتون

گهی شعری ترانه آفریدن

برای زندگی هردم مهیا

زخود بگذشتن و مرگ را گزیدن

حیات یعنی تولد، مرگ، رفتن

گهی چون توسن و گه ره چمیدن

مقّاوّمت نه تنها دار و زندان

برای خاک میهن خود رهیدن

حیات و زندگی یعنی که جرئت

به افکارت کمی نقدی کشیدن

حیات و زندگی یعنی که زایش

برای حفظ آن باز آفریدن

تماما آنچه در روز و شب است هان

به آزادی عدالت سر خمیدن 

صدای جیرجیرک در دشت و صحرا

نسیم صبحگاهان را وزیدن

هنر را زندگی اینست جانا

گشودن ره نه دامی را تنیدن

شما را گر که خیری نیست عزیران

نه انصاف است شعارم سر بریدن

تمام میهن است این شعر فریاد

حیات و زندگی آزادی و زن

امیدست گوشکی بهر شنیدن  

رها اخلاقی 

۲۵ اردیبهشت ۲۵۸۳ ایرانی

۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ خرشیدی

۱۴ ماه می ۲۰۲۴ میلادی

 

 

 

 

 

منبع:پژواک ایران