چالشهای جنبشهای نوین اجتماعی برای تغییرات بنیادین
شیدان وثیق
در این بحث، سه پرسش را مورد تأمل قرار میدهیم. پرسش اول این است که تغییرات بنیادین به چه معناست و به چه نوع تغییراتی بنیادین میگوئیم؟ پرسش دوم این است که جنبشهای نوین اجتماعی برای تغییرات بنیادین را به چه نوع جنبشهایی میگوئیم و این گونه جنبشها چه ویژگیهایی دارند. سرانجام پرسش سوم، که به بطور مشخص به موضوع اصلی ما در این جا میپردازد، این است که جنبشهای نوین اجتماعی برای تغییرات بنیادین امروزه با چه مسائل و مشکلات یا به بیانی دیگر با چه چالشها یا پروبلماتیکهایی روبهرو میباشند.
1- تغییرات بنیادین به چه معناست؟
دو نوع جامعه را از هم تمیز میدهیم: جوامع پیشرفته دموکراتیک و جوامع استبدادی و دیکتاتوری.
در جوامع پیشرفته دموکراتیک، تغییرات بنیادین در وجه سلبیاش به معنای ریشهکن کردن و محو سلطه است. منظور، سلطههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و طبقاتی است. به طور مشخص: سلطه سرمایه، دولت و مالکیت بر انسانها. اما تغییرات بنیادین در سویه ایجابیاش به معنای خودگردانی، خودمدیریتی و خودحکومتی است. به گونهای مستقل و مستقیم، یعنی بدون نمایندگی. در مجموع، تغییرات بنیادین را ما رهایی انسانها (بیشماران) در چندگانگی، تکبودی و ویژگیِشان مینامیم. رهایی هم از سلطهی قدرتهای خصوصی، مالی... و هم از سلطهی قدرتهای دولتی، گروهی، جمعی...
اما در جوامع استبدادی و دیکتاتوری، چون در نمونهی ایران که زیر سلطهی دینسالاری جمهوری اسلامی قرار دارد، تغییرات بنیادین در درجه اول و مقدم بر همه، به معنای استقرار آزادی، جمهوری و دموکراسی است. به همان سان به معنای جدایی دولت و دین و پایبندی به موازین حقوق بشر است. در عین حال به معنای حکومت قانون و استقلال سه قوای اجرایی، مقننه و قضایی است. همچنین به معنای برابری زن و مرد است. سرانجام به معنای حقوق برابرِ همهی شهروندان قطع نظر از تمایزاتِشان است: چه اتنیکی یا ملیتی؛ چه جنسی، جنسیتی و گرایش جنسی؛ چه عقیدتی، دینی یا مذهبی... این تغییرات بنیادین در جوامع استبدادی و دیکتاتوری در مسیر هدفمند آن تغییرات بنیادینی قرار میگیرند که در مورد کشورهای پیشرفته دموکراتیک مطرح کردیم.
خلاصه کنیم: تغییرات بنیادین، از نگاه رهاییخواهی، به معنای انقلاب، تصرف قدرت و تسخیر دولت نیست. در بیانی دیگر، به مفهوم تغییر حکومت و حاکمیت نیست. این ها در تجربه نشان دادهاند که سلطه را در اشکالی دیگر بازتولید میکنند. تغییرات بنیادین از نگاه رهاییخواهی به معنای ایجاد و ابداع شکلهای نوینی از زندگی توسط خود انسانها میباشد. از راه مشارکت و دخالتگریِ آنها در همهی زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. بهگونهی مستقیم و بدون واسطه. همین جا و هم اکنون. در آزادی، دموکراسی و رهایی از سلطهها.
2- جنبشهای نوین اجتماعی چه نوع جنبشهاییاند و چه ویژگیهایی دارند؟
با تعریفی که از تغییرات بنیادین به دست دادیم، رویکرد ما در این جا به آن گونه جنبشهای اجتماعی یا ضد سیستمی است که در پیِ تغییرات بنیادین هستند. در نتیجه، جنبشها و اعتصابات مطالباتی، ولو گسترده و رادیکال، چون جنش کارگران، اصناف، فرهنگیان، دانشجویان، زنان، اقلیتها و غیره، با این که زمینهساز جنبشهای نوین میباشند، اما خارج از بحث ما در این جستار قرار میگیرند.
جنبشهای اجتماعی مورد نظر ما (برای تغییرات بنیادین)، مردمان را در کثرت، چندگانگی و تکبودیِشان دربرمیگیرند. این جنبشها یا خیزشها به قشر، صنف و یا طبقهی خاصی محدود و خلاصه نمیشوند. در این جا ما مفهوم بیشماران multitude را به کار میگیریم. با حرکت از تبیینی که آنتونیو نگری و مایکل هاردت از این مقوله در تمایز با مفهوم مردم، توده و طبقه به دست دادهاند1. مبارزه و هدف اصلی بیشماران در این گونه جنبشها به طور عمده تغییر رژیم و سیستم است و نه صرفاً انجام اصلاحات در جهت بهبود شرایط کار، معیشت، محیط زیست و غیره. با این که، تأکید کنیم، مبارزات مطالباتی زمینهساز جنبشهای نوین اجتماعی برای تغییرات بنیادین میباشند.
منبع:پژواک ایران