PEZHVAKEIRAN.COM بازگشت به میهن
 

بازگشت به میهن
احمد کریم‌پور زنوزی

 سراغت از سر جان خواهم آمد     
به آغوش تو جانان خواهم آمد
چه گویم  با تو من  هنگام  دیدار  
به سویت ای وطن چون خواهم آمد
 
چو گل ریزان شود باغ ودر و دشت
کند  دُر نای  پیر آهنگ  برگشت
پرستو ها بیایند  از ره  دور
شود وقت گل و هنگام گل گشت
 به همراه بهاران خواهم آمد
 
زمستی چشم نرگس چون رود خواب
نسیمی  زلف  سنبل  را  دهد  تاب
بلرزد  شاخه  های  بید  مجنون
 زمژگان  گل  حسرت  چکد  آب
 زسوی کشتزاران خواهم آمد
 
به وقت دی که از خشم زمستان
بلور  آجین  شود شاخ  درختان
نفس  از بیم  ابر و دود  گشتن
شود در سینه های  گرم  پنهان
میان برف بوران خواهم آمد
 
به پا خیزد چو شیر خفته ات باز
شود با  آفتاب  هم نقش و دمساز 
در اوج  آسمان  نیل گونت
در آید مرغ آزادی به پرواز
به بزم سر فرازان خواهم آمد
 
نشستم همچو بوتیمار محزون
کنار  ساحل غم  با دلی خون
نهادم  سر بزیر  بال  اندوه
که تا چرخ زمان گردد دگر گون
به سوی غم گساران خواهم آمد
 
بر آید کاوه ای چون از دماوند
خروشد خلق از ری تا به الوند
فرو ریزد بساط  ما ردوشان
فریدونی نهد در پایشان بند
 چوسیل از کوهساران خواهم آمد
 
تو ای زن ای فروغ مهر رخشان
تو ای  آئینه پاک  درخشان 
چو  از قید ستم  آزاد  گردی
به روی شانه ریزد مویت افشان       
چو گیسویت پریشان خواهم آمد
    
منم آن مرغ نا آرام طوفان
که از موج حوادث برده ام جان
نشستم در سکوت تلخ غربت
که این آرامش آید چون به پایان
شبی باباد و طوفان خواهم آمد
 
در آن روزی که این غربت نشینان
ز هر سوئی شوند راهی ایران
در آغوش تو  ای مهد  دلیران  
 برای دادن جان خواهم آمد                                    
 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب احمد کریم‌پور زنوزی در سایت پژواک ایران