PEZHVAKEIRAN.COM دل نوشته‌ی کودک سربازی که کودکی‌اش توسط رجوی به یغما رفت
 

دل نوشته‌ی کودک سربازی که کودکی‌اش توسط رجوی به یغما رفت
امین گل‌مریمی

سلام به همگی و با تشکر از حمایت و همدرد بودن شما دوستانی که از من حمایت کردید. لازم هست کمی در برابرجوابهای سازمان توضیحی بدهم.

هدف من از مصاحبه دشمنی با کسی نبوده است.بلکه دشمنی با بیعدالتی و دروغ بود و هست. چرا ماها که چندین سال جوانیمان از دست رفته و در خطرهای زیاد گذشته نباید صدای خودمان را بگوش دیگران برسانیم. این حق ماها در این جائی است که واقعن به دموکراسی و حقوق انسان احترام میگذارند.

هدف من صادقانه این بود و همچنین هست که واقعیت زندگی همه مون را به دنیا و به مردم ایران برسانم. چرا سازمان نباید اشتباهات خودشان را بپذیرد؟ یک معذرت از طرف سازمان کافی بود ولیکن جز فحش به خانم «لوویزا هموریش» و بسیجی خواندن او و اینکه او مامور وزارت اطلاعات و مزدور رژیم ایران است تاکتیکهای مسخره و قدیمی سازمان مجاهدین است که بجای پاسخگوئی آسمان را به ریسمان میبافد و این مصاحبه را تلاش رژیم ایران برای جلوگیری از سرنگونی در “ این شرایط حساس” توصیف میکند.

آخر کدام آدم احمق میتواند این فکر را بکند که رژیم که همه مردم فریادشون از دستش بلند شده و دارند در کوچه و خیابون به او فحش میدهند و مرگش را میخواهند بخواهد با مقاله من سرنگون نشود. خیلی خنده دار هست. آخر اینقدر از این حرفها به این و آن زده اید که حتی هوادارهای خودتان هم باور نمی کنند.

هرکس یک نفسی میکشد و انتقادی میکند یا بسیجی است و یا مزدور هست! یک فضای ترس و وحشت الکی می خواهید درست کنید ولی کسی نمیترسد. من چرا باید بترسم و نپرسم چرا زندگی من و خیلیها مثل من سالها به باد رفته. ایا این معنی آزادی هست که شما میگوئید.

جالب این است که تا به امروز هیچ گونه جوابی به محتوای این مقاله که در حقیقت صاحبش من هستم یعنی من مصاحبه کرده ام داده نشده و دائم میگویند خبرنگار مامور اطلاعات هست یا با آخوند سر و کاری دارد. هیچ جوابی داده نشده به محتوا و در عوض سازمان از ترس حسابرسی قانونی بطور مضحکی حقیقت وجود کودک سربازانی مثل من را انکار کرده و گفتند که “ ما برگشتیم پیش والدین خود در عراق زندگی بکنیم” و اینکه “ در آنجا هیچ آموزش نظامی یا فعالیت نظامی نداشتیم”.

واقعن خجالت نمیکشید از این دروغها. اینقدر افراد هستند که شاهد باشند و اینقدر مدرک هست که نشان بده حرف شما همش دروغ هست. سپس از ترس خود یکی از زنان را فرستاده اید به آلمان تا از افراد علیه «لوویزا هومریش» امضا جمع بکند و مقاله او در مجله دی زیت را دروغ بخوانند.

حال این مطلبی که من اینجا نوشتم نه به لوویزا مربوط میشود و نه به مجله آلمانی. اگر نقدی نسبت به داستان سرگذشت من و دیگر کودکان زیر سن که به کمپ اشرف در عراق فرستاده شدند دارید، خود من را طرف حساب قرار بدهید و دست از افترا زدن به یک خبرنگار بیگناه بردارید.

بیائید مقابل خود من چرا خبرنگار را یقه اش را گرفته اید. شما از رو شدن داستان ما و آن ظلمی که به ما در سنین کودکی کردید میترسید و میدانید که باز شدن کلاف این داستان نهایتا خود سازمان را در برابر دادگاه عدالت قرار خواهد داد و در آنجا جواب تک تک این بچه ها را خواهید داد.

در آلمان دموکراسی هست و اینجا نمیشود دروغ الکی گفت. اینجا حتا اگه وزیر هم کار غلطی بکند دادگاه درست کار میکند و با سر و صدا نمیشود کار را جلو ببرند. در برابر امضا های بی ارزش شما که هیچ کس به ان اهمیتی نداد شکست میخورید. ما انبوه شاهد و امضا داریم که حرف های من را در مجله دی زیت تایید میکنند. پس دست از افترا برداید و شجاعانه به حقیقت سرگذشت ما اعتراف کنید!

راستی بنویسید بجای افترا زدن به لوویزا و خیلی افراد چرا مرا نادیده میگیرید. این همه علیه دیگران انتقاد کننده ها چند سال هست هی مینویسید که او فلان مزدورست آن کس اطلاعاتی ومزدور هست ولی کی باور کرده است . آنقدر امضا را کی باور کرده . فکر کنید که چی شده. شاید خیال میکنید من صدایم ساکت میشود وقتی به لوویزا حمله میکنید. من صدایم خاموش نمیشود. من حقم هست از سالهای خراب شده زندگی خودم و اون همه درد و وفشار حرف بزنم و حرف میزنم. هی به لوویزا بد و بیراه نگید . خیلی مسخره است این مثل کسی میماند که به آتش نشانی زنگ زده که خانه ای در کوچه کناری آتش گرفته و آتش نشانی بجای محل اصلی بیاید سراغ تلفن کننده.

با نادیده گرفتن شخص من که فرد اصلی این مقاله بودم و در عوض حمله صد در صد به خبرنگار این مجله انگار من مرد نامرئی  شده بودم و و نمی شود مرا دید و شاید هم سازمان از فرط استرس نابینا شده و نمی بیند .من سکوت نمیکنم. من حق دارم حرف بزنم. من و دیگران از دردهای خودمان صحبت میکنیم شما هم هرچه زور دارید بکار بگیرید تا ببینیم حق با کی هست.

امین گل مریمی

منبع:پژواک ایران


امین گل‌مریمی

فهرست مطالب امین گل‌مریمی در سایت پژواک ایران