PEZHVAKEIRAN.COM حسین بازجوی مجاهدین، نسخهء کوچکی از حرامزادگی کیهان
 

حسین بازجوی مجاهدین، نسخهء کوچکی از حرامزادگی کیهان
ع .ریحانی

می شناسمتان ای گرگ های گرسنه

هان چند قرن

چند قرن به انتظار بوده اید ؟

احمد شاملو

 

آقای محمد حسین توتونچیان در مطلبی تحت نام " نقش رذیلانه ی مصداقی در کشتار مجاهدین قبل و بعد از آن "، افاضات فرموده اند.  وی در این مطلب مأموریتهای مرا به قرار زیر بر می شمرد: 1 _ سر پا نگه داشتن ایرج مصداقی 2_ شعله ور نگه داشتن آتش جنگ 3_ سمت و سو دادن به بقیه که به چه کسی و چگونه باید حمله کرد 4_ پر کردن حفره های به وجود آمده 5_ علاوه بر همهء اینها او نقش سگ گله را هم دارد و پاچهء همه را می گیرد

اینها کشفیات جدید جناب "حسین بازجوی مجاهدین " است . اتفاقا " حسین بازجوی کیهان " هم اتهاماتی که مثل نقل و نبات به مخالفین می زند را دسته بندی وشماره گذاری می کند .

آقای حاج حسین باز جوی مجاهدین! باور کن می دانم کجایت درد می کند. اکثریت کسانی که برای تکفیر مصداقی و گرفتن امضا به آنها مراجعه کردی، کنفت شده و دست خالی تو را بازگردانده اند. یکی از آنها که نسبت خویشاوندی با من دارد برایم تعریف کرد که با چه ذلتی التماسش کرده ای که امضا بدهد و نداده است. این عصبیت شما را می فهمم. در سخنانی که با سیمای مجاهدین داشتی به زبان بی زبانی به آن اعتراف کردی: " ... در مقابل ایرج مصداقی فقط باید زندانیها موضع بگیرند، زندانیهایی که از جنس خودشن باید همهء زندانیها الآن که در اروپا هستن .... بنابراین به همهء زندانیها از اینجا فشار می آرم، هشدار میدم:  شرافت و حیثیت و باورهای ایدئولوژیتون مورد تهاجم قرار گرفتە، حالا روابط را ترجیح می دهید یا ایدئولوژیتون را؟  کار "دشمن شادکن" کاری بود که ایرج مصداقی کرد، نه این کاری که ما می کنیم ... او از سکوت ما خرپشتک درست کرد و رفت بالا، حالا می خوایم بیاریمش پایین، یکی میگە آقا من کار دشمن شاد کن نمی کنم .... " ( از دقیقه 3:20 ببینید) این ضجه های توست که دست خالی از کارزار پاپوش سازی و پرونده سازی برگشته ای.

https://www.youtube.com/watch؟v=k5uxx5f-XG4

بسیاری از آنها که برای گرفتن امضا نزدشان به دریوزگی رفتە بودی، این امضاها را به درستی امضای بی شرافتی دانسته اند. اگر سالهای زندان به کسی نیاموخته باشد که نباید بر علیه همرزم سابقش که اکنون منتقد است، دست به جو سازی و پرونده سازی بزند، به جای آن سالها اگر بادنجان واکس می زد، بهتر بود. ( این اصطلاحات فولکلور ایرانی را اگر نمی فهمید عیبی ندارد، چون شما متخصص اصطلاحات فولکلور عراقی هستید). در افاضاتی که مرقوم فرمودە ای از جملە به نوشته های انتقادی من پرداخته ای و نوشته ای که آقای "حنیف حیدرنژاد" که من مطلبش را نقد کرده بودم، بعد از نقد من "مثل بچه آدم خفه خان میگیرد اصلا انگار نه انگار در انظار عمومی این چنین خوار و زبونش کرده اند" این هم نوع نگاه آقای "حاج حسین بازجوی مجاهدین" به نقد و نقادی.

مسعود رجوی اگر چه خودش رفته رفته تبدیل به یک نسخهء کوچک از حرامزادگی صدام شد، شما را اما یک به یک تبدیل به نسخه هایی کوچک از اشخاص و ارکان رژیم جمهوری اسلامی کرد. در این بین قرعهء "حاج حسین باز جوی کیهان" به نام شما افتاد

آقای حاج حسین بازجوی مجاهدین! باور کن هیچ نامی را در تمام عمرم تا به این حد متناسب و سزاوار برای کسی ندیده ام.

اتفاقا "حاج حسین بازجوی کیهان" هم قندان قندان، قند نزد آقا می برد و تبرک می کند و بعد یک به یک قندهایش را تبدیل به تهمت و پرونده برای مخالفین می کند. الحق و الانصاف که نسخه ای بدلی و نامیمون و زشت از "حسین بازجوی کیهان" هستی. حرکات و وجنات و سکناتت هم قشنگ به او می خورد. با این تفاوت که اگر " حاج حسین بازجوی کیهان " به مدت سی سال در خیابان یکی از شهرهای نروژ ، آدامس و بادکنک می فروخت، باز هم تا الآن احتمالا چیزی از تضارب آرا و حرمت به مخالف آموخته بود.

حنیف حیدرنژاد که من مطلبش را نقد کرده ام یکی از مبارزین شجاع و دلیر ایران زمین است. ما بر عکس شما که فکر می کنید اگر کسی با کسی مخالف بود باید "بند از بندش بگسلد"، اعتقاد داریم که از همین نقدها و مخالفتهاست که اندیشه های نو و ایده های جدید سر بر می آورند. ما می توانیم با هم مخالف باشیم و در عین حال به همدیگر احترام بگذاریم. حنیف حیدرنژاد بر خلاف شما که در نروژ می نشینید و آب شدن اسیران لیبرتی در اعتصاب غذا را تماشا می کنید و با عیال ، تخمه می شکنید، بارها و بارها در میادین نبرد تا پای مرگ رفتە است. اگر در یکی از موقعیت هایی که او با رشادت از آنها گذشته، قرار می گرفتی، احتمالا شلوار خراب شده ات را تبدیل به پرچم سفید ذلت و تسلیم می کردی. "حنیف حیدرنژاد" دینش را تا ابد به میهش پرداخته است و بر خلاف شما که او را در غربت رها کردید و جواب تلفنهایش را هم ندادید، ما تا ابد رشادتش را ارج می گذاریم.

در مورد آقای "اسماعیل وفا یغمایی" که اشاره کرده ای من سروده های قبلی اش را نقد کرده ام هم ناگفته پیداست که یکی از بهترین شاعران با شرف میهن ماست. اگر انتقادی به او کرده ام به خاطر انتظاریست که آدم از شاعران با شرف دارد. شاعران، تاریخ خوانده اند و باید نزول اجلاس خمینی به ماه را به خاطر می آوردند تا کس دیگر را جامهء قدیسیت نپوشند و به پیلهء دجال معصومیت فرو نکنند. این انتقادیست که من از سروده های پیشین "اسماعیل وفا" داشته ام و با همهء اینها، چه این انتقادات درست باشد یا نباشد، چه برای آنها جوابی داشته باشد یا نداشته باشد، او یکی از بهترین و با شرف ترین شاعران ایران زمین است که در درگاه چاپلوس پرور و مداح پرور رجوی، تن به عافیت نداد و شعر و شاعری را از گزند این مفلسان در امان داشت و فقر شرافتمندانه را به سکه های خونین و پلید "صدام" ترجیح داد.

از " اصحاب فتنه " 92 نالیده ای که " خون به دل مبارزین " کرده اند . اتفاقا " حاج حسین بازجوی کیهان " هم مدام از اصحاب فتنهء 88 می نالد که خون به دل آقا کردند! آقای "حاج حسین بازجوی مجاهدین"! می بینی که حتی در لفظ و کلام هم تفاوتی با هم ندارید و نوع ادبیاتتان چقدر به هم شبیه است. امیدوارم که به اندازهء "حاج حسین بازجوی کیهان" هوش و زکاوت داشته باشی که بفهمی برای خراب کردن کسی باید او را به خودت نسبت بدهی. " حسین بازجوی کیهان " وقتی فهمید چقدر او و آقایش منفور مردم هستند، استراتژی عوض کرد . از آن پس به جای اینکه مخالفین و منتقدین را به خارج ربط بدهد ، آنها را دوستان و همپالکیهای خودش معرفی می کرد. همینقدر هوش و زکاوت به خرج بدە و از این پس اگر خواستی کسی را خراب کنی او را همپالکی خودت جا بزن.

ع . ریحانی

 

 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب ع .ریحانی در سایت پژواک ایران 

*خوشرقصی برای آمریکایی ها ؟!؟  [2015 Sep] 
*آقای توتونچیان! شرافت را در لحظەء اکنونت بجو  [2015 Jan] 
*آقای جنتی ! من راز طول عمر شما را می دانم !  [2014 Oct] 
*چرا گزارش 92 و 93 در راستای مبارزه با جمهوری اسلامی است ؟  [2014 Sep] 
*فرقه ها خطرناکند  [2014 Sep] 
*چماق به دستان ولایت  [2014 Jul] 
*من آن سپیدی خاکسترم  [2014 Jun] 
*شرمتان باد ز هنگامەء رسوایی خویش  [2014 May] 
*بود اطلس خویش بر دلقی بدوخت  [2014 Jan] 
*آقای رجوی! این جام زهر را سر بکشید  [2014 Jan] 
*حسین بازجوی مجاهدین، نسخهء کوچکی از حرامزادگی کیهان  [2013 Dec] 
*سخنی با امیر صیاحی  [2013 Nov] 
* تو این را دروغ و فسانه مدان  [2013 Nov] 
*بهشت؟! _ نه ،ممنون!  [2013 Nov] 
*و کلمە بود هیچ نبود . و آن کلمە «دروغ» بود   [2013 Oct] 
*ترسم که اشک در غم ما پردە در شود  [2013 Oct] 
*انشعاب از سازمان مجاهدین؛ نامه ای به ایرج مصداقی  [2013 Oct] 
* آقای یغمایی! این شعر را از دفترتان پاک کنید  [2013 Sep] 
*آقای «قهرمان» ! لطفا دیگر قهرمان نباشید‎  [2013 Sep] 
*آقای رجوی ! اموال اشرف چقدر می ارزد؟  [2013 Sep] 
* سر پیالە بپوشان کە خرقە پوش آمد   [2013 Aug] 
*آقای توتونچیان! آدم بە زندان نمی رود کە تبدیل بە بازجو بشود  [2013 Aug] 
*چرا اصرار دارید خودتان را مضحکە کنید؟  [2013 Aug]