نامهی سرگشاده به پدرجان باخته "محسن روح الامینی"
ی - صفایی
آقای روح الاامینی، واقعیت مبارزات مردم ایران چون پتکی سنگین بر مغز تک تک مسئولان این نظام به ویژه شخص خامنهای که خود را رهبر این مردم جا زده، فرود آمد. آنچنان که شقاوت و خوی "حجاج ابن یوسف ثقفی" در پیکر فرسودهشان تنیدن گرفت و همچون گرگهای وحشی آدمخوار به جان مردم افتاده و چون "مختار"، هولوکاستی به وجود آوردهاند که برنامهریزان آن همفکران وهمرزمان شما هستند! و این بار یورش وحشیانهی دیگری دامن پاک محسن شما را نیز گرفت، شما که برای حفظ نظام خونینتان فداکاریها کرده و میکنید! شمایی که در اشتباه به اسلامی خدمت میکنید که سی سال مختار گونه مردم را به شلاق کشیده و حکم خدا را بر گرده این شیرزنان و شیرمردان حک کرده است!
آقای روح الامینی، عمر شما وهمفکران شما به سر آمده و شرم آور است که شما با دیدن مرگ به ناحق عزیزتان حتی به مصلحت نظام تن دادید و قدرت وشهامت و لیاقت آن را نداشتید که نام تان در تاریخ به نیکی ثبت شود.
رفسنجانی در قتل آقای لاهوتی وفرزندش که داماد ایشان بود سکوت کرد، ملا حسنی و گیلانی فرزندان خود را برای مصلحت نظام به دست این جلادان سپردند. شما چرا؟ برای کدام مصلحت نظام؟ نظامی که میلیونها انسان سرزمینش، از جمله محسن شما عدم صلاحیت آن را با خون خود نوشتهاند؟
پدرجان باخته، سکوت شما تنها ازسر منفعت طلبی یا بهتر بگویم آلودگی به این نظام است وگرنه چگونه ممکن است که شیوهی قتل فرزندتان را ببینید و باز در مقابل امثال سردار ضرغامیها برای حفظ مصلحت نظام سرخم کنید. چرا؟
اگر محسن دهان باز کرد، فقط برای به زیر سئوال کشیدن "شما" بود! و این اعتبار شما و امثال شماست که موجب میشود جسد فرزندتان را با دهان خرد شده تحویل بگیرید. آیا برای حفظ نظام بازهم میخواهید سکوت کنید؟ شمایی که خواهان مجازات عاملان قتل عامها شدهاید؟ راستی چه کسی را میخواهید مجازات کنید؟ سردار رادان یا خامنهای، کدامیک را؟
در اوج پستی و بی شرمی، وقتی به فرزندان این سرزمین تجاوز میکنند و"ترانه"ی ما را را پس از پاره شدن رحم ومقعد به آتش میکشند، چه تضمینی برای خود دارید که با محسن شما آن نکرده باشند؟
پدر جانباخته، مردم ایران با مبارزات خود هرگز آب در هاون نمیکوبند که شما مدعی شدهاید: « تلاشهای دشمنان مردم، نظام، امام، رهبری و شهدا برای مصادره فرزند عزیزم آب در هاون کوبیدن است و امروز همه وظیفه داریم دست در دست هم با وحدت خانواده بزرگ انقلاب اسلامی در راه پیشرفت نظام حرکت کنیم و فرصتطلبان را مأیوس کنیم».
واقعاً تأسفبار است که مردم ایران را در خانه و کاشانهی خودشان دشمن فرض میکنید. حتی اگر فرض شما را یقین بگیریم، پس این دشمنان هستند که به خونخواهی فرزند شما برخاستهاند. شرمت باد!
ای کاش قدری از شهامت و شجاعت مادر "ندا" در وجود شما بود که گفت:« ندا به ما تعلق ندارد، به مردم و این جنبش تعلق دارد».
شما که به عنوان دبیر کل "حزب توسعه وعدالت" که تاکنون نه توسعهای داشتهاید ونه عدالتی برقرار نمودهاید، بهتر است به دبیر کلی خود مشغول باشید و سعی نکنید که از خون محسن برای حفظ نظام تان ومصلحت اندیشی برای بقای خود وهمفکران تان استفاده کنید. محسن نیز همچون دیگر مردم ایران، به خاطر توهینی که به او شده بود و به خاطر آزادی برای مردم و سرزمینش و نه برای حفظ نظام شما به خیابان آمد و به مردم پیوست و خونش در راه آزادی ریخته شد! بدانید که خون نداها و سهرابها و بسیار خونهای دیگری که ریخته شد، برای حفظ نظام نبود! بدانید که این شما و یارانتان هستید که دشمن این مردم محسوب میشوید!
راستی چگونه در مقابل خدای خود میایستید و نماز شکر میخوانید؟ شکر برای چه؟ برای بقای نظامی که جوانان این خاک را و محسن شما را وادار به لیس زدن توالتها میکند، به آنها تجاوز میکند و آنها را به آتش میکشد! این همه لطف و مهر و عطوفت اسلامی را ما چگونه جبران کنیم؟
پدر جانباخته، بروید و در خلوتی تنها، وجدان و شرف خود را اندکی ازریابی کنید، کمی فکر کنید، آیا صدای محسن را میشنوید که زیر شکنجه، خدا را به زمین میخواند تا شاهد جنایتهای شما باشد! جرم محسن، سهرابها، نداها وصدها جوان دیگر چه بود؟
آقای روح الامینی، به خاطر فریاد آزادیخواهی محسنها، همچون یک انسان والا، مقامتان را پیشکش همانهایی کنید که شما را به عزای فرزند دلیرتان نشاندند. این جنایتکاران را رسوا و به صف مردم و جنبش بپیوندید. مصلحت نظام دیگر حتی در ذهن ساده اندیشترین مردمان مشروعیتی ندارد که شما برای حفظ آن مدعی آب در هاون کوبیدن هستید! از موقعیت اجتماعی ـ سیاسی خود بهره بگیرید و نگذارید خون محسنها پایمال شود. اکنون بهترین موقعیت است که به بهانهی خون محسن با اعلام برائت از این نظام، حداقل در برابر روح معترض وی سرفراز باشید. این نظام بی ریشهتر از آن است که با خون سرخ محسنها آبیاری شود.
برای شادی روح فرزندتان به رفقایش و به مردم روزبهخیر بگویید، چرا که نور آزادی به بلندای دماوند در راه است............
ی. صفایی
6 آگوست 2009
منبع:پژواک ایران