بازگشت از یک قدمی رویا

 

تیم ملی ایران در حالی از جام جهانی کنار رفت که با تساوی برابر تیم قدرتمند پرتغال و کسب چهار امتیاز، بهترین نتیجه خود در تمام ادوار جام‌جهانی را به دست آورد.

تیم ملی ایران در حالی از جام جهانی کنار رفت که با تساوی برابر تیم قدرتمند پرتغال و کسب چهار امتیاز، بهترین نتیجه خود در تمام ادوار جام‌جهانی را به دست آورد.

تیم ملی ایران در حالی از جام جهانی کنار رفت که با تساوی برابر تیم قدرتمند پرتغال و کسب چهار امتیاز، بهترین نتیجه خود در تمام ادوار جام‌جهانی را به دست آورد. البته این احتمالا چیزی از تلخی شکست برای هواداران کم نمی‌کند.

ایران در این دیدار با یک تغییر نسبت به بازی قبل در میدان حاضر شده بود. کریم انصاری فر جای خود را به جهانبخش داده اما در سوی دیگر میدان پرتغال نسبت به بازی مراکش سه تغییر داشت. همانطور که قبلا در تحلیل پیش از جام جهانی اشاره شده بود، فرناندو سانتوس در طول یک تورنمنت علاقه زیادی به تغییر مداوم در خط میانی دارد و معمولا با یک ترکیب به میدان نمیرود. به جز ویلیام کاروالیو که نقش هافبک دفاعی دارد و در سیستم ۴-۴-۲ پرتغال و خصوصا در فاز طراحی حمله یک خط عقبتر از بقیه بازیکنان قرار میگیرد، سانتوس سایر هافبک‌ها را با توجه به تحلیلی که از تیم مقابل دارد عوض میکند. این بار آدرین سیلوا جای ژائو موتینیو را گرفته بود. و در نوک حمله هم آندره سیلوا به جای گوئدس در ترکیب اصلی قرار داشت. اما مهمترین تغییر سانتوس که کمتر کسی انتظارش را داشت بیرون گذاشتن برناردو سیلوا و بازی گرفتن از کوارشما به جای او در سمت راست خط میانی بود.

از همان ابتدای بازی مشخص بود که خط هافبک ایران نسبت به بازی قبل بالاتر بازی میکند و عمق تیم یعنی فاصله بین خط میانی و دفاعی کمی بیشتر شده که با توجه به نیاز ایران به برد در این بازی طبیعی بود. اما از سوی دیگر این فاصله باعث شده بود پرتغال راحت‌تر بازی را به کناره ها انتقال دهد. در واقع پرتغال تیمی کاملا متفاوت با اسپانیاست. اگر در برابر اسپانیا هدف تیم ما گرفتن فضاهای مرکزی و نیم‌فضاها از اسپانیا و راندن این تیم به کناره‌های زمین بود -که تا حد خوبی با موفقیت انجام شد- پرتغال اما متخصص بازی در کنارههاست و شیوه تهاجمی اصلی این تیم ایجاد برتری عددی در دو سوی زمین و ارسال، یا نفوذ به داخل با حرکت ترکیبی است. بالاتر بازی کردن خط میانی ایران و فاصله گرفتن هافبک‌های کناری طارمی و جهانبخش از مدافعین کناری باعث شده بود که این فضای نفوذ برای پرتغال تقریبا فراهم باشد تا با فرارهای سدریک سوارس و گررو و اضافه شدن به کوارشما و ژائو ماریو، و همچنین پیوستن رونالدو و سیلوا از بالا این برتری عددی در هر دو سمت شکل بگیرد و به طور مکرر توپهای خطرناکی روی دروازه ما ارسال شود. بیشتر این توپها را دفاع میانی ما دفع کرد البته در یکی دو مورد هم اشتباه خط دفاع و دروازهبان باعث شد خطر جدی روی دروازه ایجاد شود. برای ملموس تر شدن این موضوع کافی است چیدمان خط دفاعی ایران در نیمه اول دیدار برابر اسپانیا را به یاد بیاورید که در بیشتر مواقع، با اضافه شدن طارمی و کریم انصاری فرد از دو سمت و هم خط شدن با دفاع چهار نفره، حالت ۶-۳-۱ میگرفت. چیزی که به دلیل نیاز ما به برد در این دیدار تقریبا مشاهده نشد. و همین باعث شده بود پرتغال به خوبی در دو سوی زمین ما ابتکار عمل را در دست بگیرد و خصوصا در سمت چپ ما حاج صفی چند بار با دو یار پرتغال روبرو شد که جا ماند و ارسال‌های خطرناکی شکل گرفت.

از سوی دیگر اما جنبه مثبت چنین ریسکی، این بود که ایران از همان ابتدای نیمه اول به خوبی به محوطه جریمه پرتغال نزدیک میشد. حضور جهانبخش در سمت راست چپ دفاعی حریف موثر بود. جایی که نقطه ضعف همیشگی پرتغال است و بیش از ۸۰ درصد گلهای دریافتی این تیم در دیدارهای مقدماتی، تدارکاتی، و همینطور بازی مقابل اسپانیا از این منطقه به ثمر رسیده است. ایران خیلی زود در یک ضد حمله همین منطقه را هدف قرار داد. فضاسازی خوب آزمون با فرار جهانبخش همراه شد و حتی پس از پاس عرضی او و ضربه بی دقت امیری، رافائل گررو تا آخرین لحظه هنوز به جای خود برنگشته بود. برنامه ایران استفاده از این فضای خالی پشت سر گررو و سوارس بود و در اجرای این برنامه سردارآزمون نقش کلیدی داشت. به این ترتیب که با بالا نگهداشتن آزمون در زمان حمله پرتغال، هافبک‌ها با بازی تخریبی سعی می‌کردند مالکیت را از پرتغال بگیرند و با پاس مستقیم سردار را صاحب توپ کنند و سپس جهانبخش و طارمی به سرعت اضافه شوند و به فضای خالی پشت مدافعان کناری بزنند. ایران از این طریق چند موقعیت ساخت و در منطقه خطرناک خطا هم گرفت.

اما سرانجام در این کشاکش پرتغال در آخرین دقیقه نیمه اول به گل رسید.

لحظه گل پرتغال به ایران

"ما در مهار پرتغال در کناره‌های زمین و جلوگیری از برتری عددی به موفقیت کامل نرسیدیم. "

در صحنه گل یک نکته مهم وجود دارد که میتوان اعتبار آن را به فرناندو سانتوس داد. اینکه اگر دقت کنید خواهید دید که بین سردار و سایر بازیکنان ایران که به خوبی در موضع دفاعی خود قرار گرفتهاند، فاصله قابل توجهی وجود دارد. بالاتر بازی کردن سردار برای ساختن ضد حمله در این فاصله موثر است اما شاید یک دلیل دیگر هم وجود داشته باشد. اینطور نبود که سردار کاملا نقش دفاعی خود را رها کرده باشد، بلکه او در حال انجام همان کاری بود که در بازی اسپانیا هم انجام می‌داد. یعنی پرس از عقب. در آن بازی او زمان حمله اسپانیا روی بوسکتس فشار میگذاشت و اینجا ویلیام کاروالیو. روی صحنه گل ویلیام کاروالیو کاملا عقب نشسته و تا زمانی که او حرکت نکرده سردار نیز از جای خود تکان نمیخورد. مشابه این صحنه چندین بار تکرار شد. در واقع یک روش مربی پرتغال برای ایجاد فاصله بین خط دفاع تیمی ۱۰ نفره ایران استفاده از ویلیام کاروالیو برای جدا نگه داشتن سردار بود. نکته دیگر جاگیری کوارشما است. حرکت اولیه از مرکز زمین و حتی متمایل به سمت چپ خط میانی پرتغال آغاز شده و خط دفاعی ایران هم به جز سردار که بالا مانده به خوبی در شکل ۴-۴-۱ خود قرار گرفته اند و یک چرخش طبیعی با محور توپ به سمت مخالف دارند، اما کوارشما مخالف جهت این چرخش حرکت می‌کند و در فضای خالی منتظر توپ است. سوارس طارمی را از سمت چپ خط میانی ما به مرکز میکشاند و این انحراف کوچک از شکل خطی بازیکنان میانی کافی است تا کوارشما با حاج صفی رو در رو شود و سپس تعلل طارمی در بازگشت سریع به محوطه خودش باعث میشود کوارشما فضای کافی برای یک و دو با آدرین سیلوا به دست بیاورد و وحید امیری هم نمیتواند جلوی کامل شدن این یک و دو را بگیرد. درست است که ضربه تمام کننده این بازیکن فوق‌العاده بود و نمیتوان این صحنه را موقعیت صد در صد گل به حساب آورد. اما این حقیقت، که تکرار این الگو در کناره زمین، با هوشمندی سانتوس در حرکات فریبنده برای کشاندن هافبک‌های کناری ما به خارج از مرز محوطه خود، نشان می‌دهد ما در مهار پرتغال در کناره‌های زمین و جلوگیری از برتری عددی به موفقیت کامل نرسیدیم.

نیمه دوم

کیروش از همان ابتدای نیمه دوم خط پرس ایران را تغییر داد و شیوه معمول که دفاع غیرفعال در زمین خودی است را تغییر داد. به این صورت که طارمی و جهانبخش بالاتر پرس می¬کردند و امیری و ابراهیمی هم از پشت سر حمایت می‌کردند تا در صورت موفق نبودن پرس در میانه زمین بازی تخریبی انجام دهند. تا قبل از پنالتی پرتغال بازیکنان کمی سردرگم بودند و نمیتوانستند این شیوه را به خوبی اجرا کنند. اما از دست رفتن پنالتی رونالدو یک وزنه روحی برای ایران بود. تیم موفق شد کمی کنترل میانه میدان را در اختیار بگیرد. ایران چارهای نداشت جز اینکه شکل بازی را تغییر دهد و چنین کاری برابر خط هافبک قدرتمند پرتغال ساده نبود اما نهایتا چند بار از این خط عبور کرد و موفق شد موقعیت بسازد. فرار جهانبخش از راست و ارسال زمینی او که در آخرین لحظه توسط پپه قطع شد از بهترین موقعیتها در دقایق میانی نیمه دوم بود. در این دقایق دیده میشد که دو هافبک کناری ایران گاهی جلوتر از سردار آزمون پرس میکنند، چیزی که در بازیهای قبلی کمتر دیده بودیم و در عین حال بازهم ایران موقعیت چندانی به پرتغال نداد که البته یک دلیلش عقب نشستن پرتغال و سعی در حفظ نتیجه بود

با آمدن قدوس به جای جهانبخش در دقیقه هفتاد کیروش آخرین برگ خود را رو کرد. او کنار آزمون به عنوان مهاجم دوم اضافه می‌شد و این دو از مناطق مختلف زمین با بازی مستقیم هدف قرار می‌گرفتند. با توجه به اینکه در این دقایق توان فیزیکی تیم تحلیل رفته بود این روش مناسب به نظر می‌رسید. بازیکنان ایران در این بازی به طور میانگین یک کیلومتر کمتر از بازی اسپانیا دویدند. یعنی خستگی ناشی از فشار دو بازی قبلی از دقیقه شصت به بعد کاملا واضح بود. از سوی دیگر اما این افت فیزیکی در پرتغال هم مشهود بود و این تیم صرفا سعی در کند کردن بازی در میانه میدان و حفظ نتیجه داشت.

بازی مستقیم ایران هم اما نتیجه داد و منجر به ایجاد موقعیت شد. ارسال رضاییان، اثرگذاری آزمون و ضربه قدوس که با اختلاف بسیار کم به بیرون رفت. دقایقی بعد پنالتی تیم ایران نیز حاصل تجمع در محوطه جریمه حریف و ارسال مستقیم بود. شاید گفته شود شانس یار بود و اگر توپ به دست مدافع حریف نمی‌خورد ایران به گل نمی‌رسید. اما درست مانند گل پرتغال وقتی یک الگو تکرار می‌شود -ارسال و اثرگذاری آزمون- و سرانجام به نتیجه می‌رسد، در واقع تداوم ایجاد موقعیت از آن روش است که دفاع حریف را به اشتباه وامی‌دارد.

ایران به گل تساوی رسید و جالب اینکه حتی در دقایق اندک باقی‌مانده یک بار دیگر هم دقیقا با همین الگو به موقعیت طلایی دیگری رسید که توپ طارمی به تور کنار دروازه برخورد کرد تا سرانجام رویا به حقیقت نرسد. اما هم نمایش و هم نتیجه کسب شده در یکی از دشوارترین گروه‌های جام‌جهانی شایسته تحسین است. راه موفقیت تیم‌های کوچک‌تر در جام جهانی معمولا از دفاع تیمی منسجم و سپس استفاده از تک موقعیت‌ها می‌گذرد. این معمولا مسیر تیم‌های شگفتی ساز جام است. از یونان ۲۰۰۴ گرفته تا نمونه‌هایی مانند کاستاریکا ۲۰۱۴. ایران در دفاع تیمی انسجام خوبی داشت و به جز صحنه‌های معدود نظم دفاع منطقه‌ای صلب خود را از دست نداد. در ساختن موقعیت هم خصوصا در دو بازی برابر اسپانیا و پرتغال نسبتا موفق عمل کرد. شاید اما مهاجمان می‌توانستند در ضربات آخر دقیق‌تر عمل کنند تا ما هم به فهرست شگفتی‌سازان بپیوندیم.

 

منبع:پژواک ایران