«تا دل‌تان بخواهد نفوذهای بسیار بزرگ و پیچیده در نهادهای ویژه انجام‌ شده»

هم میهن با تیتر «چشم ها را بشویید» در سرمقاله خود نوشت:
هر چه فکر می‌شود، سخت است که به نتیجه رسید که صاحبان قدرت، آیا صادقانه فکر می‌کنند که مشکلات و بحران از چند روزنامه‌نگار است یا اینکه واقعیت مثل روز برایشان روشن است و می‌دانند مشکل جای دیگری است و چون باید توجیهی برای ردگم‌کردن آورد و نعل وارونه زد به گردن روزنامه‌نگار بی‌پناه می‌اندازند. دنبال متهم می‌گردند و چه کسی بهتر از روزنامه‌نگاران؟
امیدواریم که این کار آگاهانه باشد یعنی اصل مشکل را بدانند و آگاهانه قلب واقعیت کنند. گرچه دروغی و‌ نادانی هر دو بد است ولی برخی افراد زیان سیاست‌مداران نادان را بیشتر از سیاستمداران دروغگو می‌دانند. ماجرا این است؛ اینکه بحران به این بزرگی را به‌عهده رسانه‌های داخلی و نیز ارتباط داشتن یا خط گرفتن دو روزنامه‌نگار با خارج بدانیم، چنین رویکردی نهایت بی‌مسئولیتی و بی توجهی است. درباره بی توجهی آن همین بس که اگر با چنین کارهایی می‌شد جوامع را به‌هم ریخت در این صورت همه جوامع در آشوب دائمی بودند و دنیا روی خوش نمی‌دید. این مثل آن است که بخواهیم هواپیمای ۷۴۷ را با موتور پراید به پرواز درآوریم. تازه این به شرطی است که اصل اتهام درست باشد که نیست. چرا نیست؟ در همین‌جا از مسئولین امر می‌خواهیم پرونده صدها روزنامه‌نگاری که طی این ربع قرن روانه زندان شده‌اند را بیاورند و مقایسه‌ای میان اتهامات اولیه آنان و احکام صادره نهایی انجام دهند. در یک کلام تمام «فیل‌های» اتهامی «موش‌های» احکام نهایی را زائید و عموما هیچ چیزی در آنها نیست. نه ربطی به خارج دارد و نه پولی در میان است. ولی تا دل‌تان بخواهد نفوذهای بسیار بزرگ و پیچیده در نهادهای ویژه انجام‌ شده که صدای آنها را در نمی‌آورند و ما فقط عوارض آنها که ترور و انفجار است را می‌بینیم. این رفتار غیرمسئولانه نیز هست. برای اینکه حتی اگر اتهامات واهی و خیالی درست و واقعی هم باشد باز هم مسئله اصلی نیست. چرا؟ اینکه یک حکومتی بر صداوسیمایش انحصار و تسلط کامل داشته باشد؛ خبرگزاری‌ها و مطبوعات اصلی کشور در کنترل کامل آن باشد و ارقام بسیار بزرگی را صرف سایبری‌های خود در فضای مجازی کند، سپس با این امکانات بسیار گسترده هیچ کاری نکند و مثل بچه‌های نُنُر شروع به زاری کند و شکست فاحش خود را به گردن دیگران بیندازد، نهایت بی‌مسئولیتی است. مثل اینکه تیم ملی فوتبال برزیل در استادیوم بزرگ و پر از جمعیت خود در برابر تیم نپال شکست سنگینی بخورد و مربی تیم تقصیر را گردن چهار تماشاگری بیندازد که در گوشه‌ای از استادیوم و میان خیل هزاران تماشاگر به هر دلیلی به‌جای تیم برزیل، تیم نپال را تشویق کرده‌اند. رفتار رسمی موجود در برابر روزنامه‌نگاران ایرانی دقیقا مثل همین مثال است اگر بدتر نباشد. تا هنگامی که این حد از بی‌مسئولیتی در فهم امور وجود دارد، ممکن نیست که اتفاق مثبتی رخ دهد. اینکه حکومت به کارایی و عملکرد صداوسیما و رسانه‌های تحت امر خود کلا بی‌توجه است یا به‌صورت پیش‌فرض پذیرفته که کارایی ندارند، مشکل خودشان است. حقیقت این است که رسانه‌های محدود و اندکی که مستقل مانده‌اند نه نیازی به آموزش دیگران دارند و نه حتی نیازی به پول آنان. چون اگر پول بخواهند بهترین کار نزدیک شدن به رسانه‌های رسمی است که نه‌تنها خطری برای روزنامه‌نگاران ندارد، بلکه پول هم به اندازه کافی تزریق می‌شود. در واقع پول تلف می‌شود. پس چشمان‌تان را بشویید و جور دیگر ببینید شاید مسئله حل شود.

منبع:انصاف نیوز