هر ملتی دچار اشتباه و لغزش می‌شود و خود را ترمیم می‌کند؛ ما نیز این چنین هستیم
سیروس آموزگار

amoozgar_041922.jpgاحسان منوچهری - رادیو بین المللی فرانسه
«چهره‌ها و گفتگوها» این بار نویسنده و روزنامه‌ نگاری را میزبان است که به گفتۀ خود بیش از ۶۵ سال «در کار سیاست» بوده است. او گاه عضو این حزب و گاه آن حزب بوده، گاه در جریان‌های سیاسی کشور شرکت کرده، گاه به روزنامه نویسی پرداخته، گاه در زندان و گاه آزاد بوده و بهر حال همواره در جزر و مدهای سیاسی کشور حضور داشته است. سیروس آموزگار، میهمان این هفتۀ برنامه، در سال در بابل زاده شد، اما کودکی و جوانی خود را در خوی گذراند و در آخرین سال دبیرستان برای اخذ دیپلم ادبی به تبریز رفت. او لیسانس حقوق و دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه تهران دریافت داشت و همزمان با قلم زدن در روزنامه‌ها، چندی در وزارت آموزش و پرورش، زمانی در وزارت بازرگانی و مدتی نیز در بانک اعتبارات بکار پرداخت، اما سرانجام داستان و نمایشنامه و روزنامه نویسی را حرفۀ خود ساخت. سیروس آموزگار روز دوشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۰/ دوم نوامبر ۲۰۲۱ در سن ۸۷ سالگی در پاریس درگذشت.این گفتگو برای نخستین بار در ۱۹ نوامبر ۲۰۱۶ از این رادیو پخش شده است و در اینجا در اختیار کاربران قرار می‌گیرد.
میهمان این هفتۀ «چهره‌ها و گفتگوها»، اما اگر در دنیای ادبیات با نوشتن نزدیک به ٣٠ داستان بلند، چند داستان کوتاه، هزار نمایشنامۀ رادیوئی و در مطبوعات ایران با نگارش فراوان مقاله حضوری پربار و ممتد داشته، گذر کوتاه او بر مسند وزارت اطلاعات و جهانگردی در آخرین دولت نظام پادشاهی، اینک در کارنامۀ وی بیش و پیش از همه خود را می‌نماید.
سیروس آموزگار، در این گفتگو بویژه به پرسش‌های بسیاری در بارۀ چگونگی تشکیل دولت شاپور بختیار و چرائی ناکامی آن پاسخ می‌گوید و تاکید می‌کند که آخرین نخست وزیر نظام پادشاهی «روحیه‌ای حیرت آور داشت» و «دارای یک استراتژی برای موفقیت بود و امکان موفقیت نیز وجود داشت»، زیرا او می‌دانست که اکثریت مردم ایران با موقعیتی که در آن هنگام پیش آمده بود موافق نبودند و بنابراین می‌خواست «این اکثریت عظیم خاموش را بیدار کند». بگفتۀ او تلاش دکتر بختیار این بود که دولت را تا ماه اردیبهشت ۵۸ برپا نگاه دارد، زیرا آن هنگام «انتخابات دو مجلس برگزار می‌شد و او که مصمم به برگزاری انتخابات کاملاً آزاد بود تاکید می‌کرد که پس از آن رای دو مجلس، تصمیم ملی بود».
 
سیروس آموزگار در این گفتگو تاکید می‌کند که «در آن هنگام آشکار بود که در یک انتخابات آزاد، انقلابیون بختی برای کسب اکثریت نداشتند». او می‌گوید که در آن دوران همۀ دوستان مطبوعاتی من که در روزنامه‌های انقلابی شده می‌نوشتند، «در گفتگو با من اذعان می‌کردند که به آنچه انجام می‌شد، تمایل نداشتند، اما به آن تن می‌دادند». او می‌گوید خود شاهد تجمع اعضای «حزب ایران» بوده است که از یکسو در خانۀ شاپور بختیار اجتماع کرده بودند که در بارۀ چگونگی حمایت از او اندیشه کنند و همان افراد، به استثنای دو تن، چند روز بعد که زمان موضع گیری علنی رسید به اخراج او از حزب رای دادند.
سیروس آموزگار در اشاره به تلاش انقلابیون برای فروانداختن دولت بختیار که ضرورت آن کنار کشیدن ارتش بود، به ماجرای «رفتن همافرها نزد آیت‌الله خمینی برای ابراز سرسپردگی خود به او» اشاره می‌کند و می‌گوید هنوز هم بسیاری بر این خیال هستند که همۀ آن جمع از همافران تشکیل شده بود، در حالیکه از روزها پیش برای این کار در میدان خراسان لباس همافری دوخته می‌شد. او تاکید می‌کند که «شاید ١٠ تا ١۵ درصد کسانی که در آن جمع حضور داشتند، واقعاً همافر بودند و بقیه جوانان دیگری» که به این منظور بسیج شده بودند.
سیروس آموزگار در بارۀ شرکت خود در دولت شاپور بختیار تاکید دارد که وی «هرگز جاه طلبی شغلی» نداشت و «عضویت در دولت را تنها از سر دوستی با بختیار» پذیرفت.
سیروس آموزگار در بخش دوم این گفتگو به کودکی و جوانی و آغاز قلم زدن در مطبوعات اشاره دارد و یادآوری می‌کند که در ١٧ سالگی سردبیری «روزنامۀ تبریز» را که در این شهر منتشر می‌شد، بر عهده گرفت و پس از آنکه به تهران آمد و همکاری با نشریۀ فرهنگی هنری «کاویان» را آغاز کرد و سپس در خوشه، اطلاعات بانوان، روشنفکر و آیندگان قلم زد و سال‌ها نیز مدیریت نشریه تلاش را بر عهده گرفت. سیروس آموزگار نیز در جوانی، همانند بسیاری دیگر در آن دوران، چندی به حزب توده پیوست، اما هنگامی که حزب به اعضا و هواخواهان خود دستور داد در مسابقات کشتی از ورزشکاران روسی در رویاروئی با حریفان ایرانی حمایت کنند، راه خود را برای همیشه جدا کرد.

منبع:رادیو فرانسه