هیچکس بطور قطع نمیداند که مذاکرات آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در وین چه نتیجهای خواهد داشت. اما در حقیقت این ایالات متحده است که میتواند سرنوشت مذاکرات وین را تعیین کند. از نظر رژیم ایران و بقیه کشورهای شرکتکننده واشنگتن تنها طرفی است که قادر است تصمیم بگیرد که این مذاکرات به چه شکل و با کدام نتیجه پایان یابد؛ با برداشتن برخی یا تمام تحریمهای اعمال شده علیه تهران یا ورود به یک درگیری جدید که هیچکس نمیتواند زمان و پیامدهای آن را پیشبینی کند.
برای صورت هر مسئلهای یا موضوعی دو احتمال وجود دارد: درست یا نادرست؛ سیاه و سفید. اما در رابطه با پرونده اتمی ایران به نظر میرسد رنگهای گوناگون زیادند.
دولت باراک اوباما با تلاشهای خود همه اعتراضها حتا از سوی نزدیکترین متحدان خود یعنی اروپاییها را که به خاورمیانه نزدیکتر و آشنایی و درک بیشتری با مشکلات این قاره دارند به جان خرید تا با رژیم تهران به توافق برسد به این امید که جمهوری اسلامی را برای برقراری روابط عادی با جهان تشویق کند.
رویکرد و طرح اوباما اما ناکام ماند و دولت دونالد ترامپ آمد و تحریمها را افزایش داد. بدین ترتیب لجبازیهای رژیم ایران افزایش یافت و خروج آمریکا بهانهای شد برای زمامداران جمهوری اسلامی تا همزمان با افزایش غنیسازی اورانیوم، برنامه موشکهای بالستیک را گسترش بدهند و دخالت در امور کشورهای منطقه را بیشتر کنند.
ما اکنون در برایر آیندهای مهآلود و نه چندان روشن قرار گرفتهایم و هرگونه محاسبه اشتباه از سوی طرفین آمریکایی یا ایرانی در منطقه میتوانند به شعلهور شدن کل خاورمیانه منجر شود.
در این میان طرف آمریکایی با مشکلی روبروست که می توان آن را «تصمیم به نفهمیدن» توصیف کرد. اگرچه این توصیف متناقض به نظر میرسد ا ما شواهدی روشن این «تصمیم به نفهمیدن» را در رفتار آمریکاییها نشان میدهد. جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در زمان توافق هستهای سال ۲۰۱۵ گفت که او به فتوای سید علی خامنهای مبنی بر حرام بودن و منع سلاحهای هستهای اعتماد دارد!
با وجود شمار زیادی از صاحبان عقل و اندیشه در نهادهای سیاسی آمریکا، اما چنین اظهار نظری بیانگر «تصمیم به نفهمیدن» موضوعات آنهم بطور پیشاپیش است! تاریخ فتواها برای هر کسی که در این زمینه آشنایی دارد، یک تاریخ متغیر است به این معنی که یک فتوا در صورت لزوم میتواند با فتوای دیگری لغو شود!
با این حال، به نظر می رسد این نوسانات رفتاری باعث شده که رژیم تهران با لذت بردن از طعم خوش باجگیری و اخاذی دوباره به افزایش غنیسازی اورانیوم دست زده و با قلدری مسلحانه، سیاست تخریب در منطقه و کشورهای عربی را ادامه دهد.
رژیم ایران باعث وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم لبنان است. حزب الله بازوی رژیم تهران در این کشور به دلیل قبضه کردن دولت لبنان باعث بدتر شدن اوضاع در این کشور شده است. حزبالله بازوی اصلی رژیم ایران در لبنان و منطقه به شمار میرود.
رژیم ایران تا کنون مانع تلاش عراق برای خلاص شدن از شرّ نفوذ خود شده و هواداران خود را در یمن نیز تحت فشار قرار داده تا با جنگ فرقهای این کشور را به کام هرج و مرج و فقر و بدبختی سوق دهند.
تهران همچنین با تجهیزات نظامی و کمکهای مالی از رژیم وحشی و سرکوبگر سوریه که باعث مهاجرت میلیونها و کشته شدن صدها هزار سوری شده حمایت میکند.
البته به آنچه در داخل ایران از نظر وخامت اوضاع اقتصادی و سرکوب سیاسی بیسابقه در تاریخ آن کشور برای همه آشناست اشارهای نکردیم.
آیا «تصمیم به نفهمیدن» که در واشنگتن وجود دارد، در رژیم تهران نیز عمل میکند؟ آیا حکومت ملایان نیز تصمیم گرفته است نفهمد که همه اقدامات تحریکآمیزش ممکن است به درگیری تمامعیاری منجر شود که هیچکس نمیتواند پیامدها و نتایج مخرب آن را پیشبینی کند؟
هفته گذشته روزنامه «البلاد» یک نشست خبری از راه دور با برخی نخبگان عرب ترتیب داد که در آن از شاهزاده ترکی الفیصل به عنوان سخنران اصلی و همچنین تعدادی از کارشناسان مسائل خاورمیانه دعوت شده بود.
شاهزاده ترکی الفیصل که تجربهای ژرف در سیاست دارد به برخی مسائل اشاره کرد که در اینجا به برخی از آنها پرداخته میشود. ایدههایی که شاهزاده ترکی الفیصل ارائه داد را میتوان دیدگاه اکثریت جامعه عرب دانست.
او از جمله گفت: «ما با مردم ایران هیچگونه خصومتی نداریم. من مطمئن هستم که این احساس همه عربهایی است که در ساحل روبروی ایران زندگی میکنند. آنچه در داخل ایران اتفاق میافتد موضوعی مربوط به مردم ایران است.»
وی سپس افزود: «اما ما باید امنیت خود را حفظ کنیم و این لازمه دستیابی به توازن قدرت با ایران است» زیرا «تنش در منطقه هر روز و هر ساعت افرایش مییابد واین تنش کل منطقه را بیش از پیش در برابر بیثباتی و هرج و مرج قرار میدهد».
شاهزاده ترکی الفیصل ادامه داد: «خطر فقط به برنامه هستهای ایران محدود نمی شود بلکه خطر در رفتار قلدرانه چهار دهه گذشته رژیم تهران در منطقه و دخالت آن در امور داخلی کشورهای ماست». وی هشدار داد: «ما باید برای روزی که رهبری ایران قدرت هستهای خواهد داشت آماده شویم. ما باید برای هر موردی آماده شویم.»
این اظهارات شاهزاده ترکی الفیصل چه بسا یک زنگ خطر و هشدار جدی از سوی کسی باشد که بر بسیاری از پروندههای حوزه خاورمیانه تسلط دارد.
تجزیه و تحلیل اوضاع و قرائت استراتژیک از احتمالات توسط شاهزاده ترکی الفیصل به نوعی بیانگر این است که احتمال دستیابی رژیم ایران به تسلیحات هستهای بعید نیست و این واقعیت با باور سادهاندیشانهی جان کری و فهم او از «فتوا»ی خامنهای کاملا در تناقض است.
جمهوری اسلامی ایران در همه میادینی که در آنها قدرت افزایش تنش را دارد دست به تشنجآفرینی خواهد زد و زمینهی نزاعهای بعدی را در منطقه فراهم خواهد کرد.
مقامات رژیم ایران بر اساس این فرضیه که با دامن زدن به تنش میتوانند لغو تحریمها از سوی آمریکا را تسریع و واشنگتن را مجبور به تسلیم در برابر درخواستهای خود کنند دست به خرابکاری میزنند.
صحنه نزاع در منطقه بسیار پیچیده شده است. تضاد منافع و مسیرهای سیاسی بین بازیگران اصلی نیز پیچیدهتر شده است. شاید شدت گرفتن این نزاع بر سر منافع حتا دورتر از صحنه خاورمیانه این احساس را به مقامات رژیم ایران بدهد که پیروز شدهاند.
ما هر روز از طریق رسانههای جهانی سخنانی در باره تهران می شنویم. شاهزاده ترکی الفیصل به صراحت گفت: «ما باید سخت کوشش کنیم تا از کاستیها جلوگیری کرده و اختلافات را پشت سر بگذاریم و برای مواجهه با همه احتمالات آماده باشیم».
به نظر من امروز یکی از احتمالات در ارتباط با شرایط منطقه، امکان بروز درگیری مستقیم است زیرا تجربه تاریخ در بیش از یک واقعه به ما تأکید کرده که مماشات با کسانی که امتیازاتی به آنها داده میشود، گاهی به درک غلط منجر میگردد و آنها مطالبات بیشتری مطرح می کنند. وجود انباری از اسلحه و ایدئولوژی توسعهطلبانه به معادلهای منتهی میشود که ناچار به درگیری نظامی و مسلحانه منجر میگردد.
در شرایطی بسر میبریم که امنیت ملی جهان عرب در بیش از یک بخش مورد تهدید قرار گرفته و اعراب در تمام مناطق درگیری تنها مردمانی هستند که هزینه میپردازند و در عین حال گروههای بیشتری تسلیم استعمار جدید رژیم اسلامی ایران شده و بر مدار رژیم ایران یا رژیم دیگری میچرخند.
خلاصه سخن این است که محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران مدعیست: «ایران جنگ نمیخواهد». ولی معلوم نیست ظریف ارسال اسلحه به حوثیها و خرابکاریهای مکرر در لبنان و عراق به وسیله شبهنظامیان وابسته به تهران را چه مینامد؟!
*منبع : شرق الاوسط
*نویسنده: محمد الرمیحی نویسنده، پژوهشگر و استاد علوم اجتماعی دانشگاه کویت
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن