PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Thursday 25th April 2024

استبداد نامرئی
محمد شوری


بالاخره اسامی منصوبین شورای نگهبان برای دوره ی ریاست جمهوری اعلام شد.
احمدی نژاد(یکی ازروسای جمهور اسبق جمهوری ولایت فقیه) ردصلاحیت شد.
اوهمان کسی ست که”عنصرامامت”یعنی آقای خامنه ای(چشم بصیرت امت)نظرش رابانظرات خود همسو،مترادف و شبیه می دانست و آنقدرذوق زده بود که برخلاف عرف،مثل یک هوادار ساده آنرابرای جمع بیان کرد!!
بعداز سقوط سلطنت پهلوی و قبل ازآغازسلطنت فقیه،جمهوری تازه تاسیس شده فقط یک دوره روی خوش آزادی وانتخاب آزاد را(باوجودهمه ی کاستی ها وبی تجربگی)به خود دید.

به غیراز دوره‌ی اول ریاست جمهوری که ابوالحسن بنی صدردریک پروسه نسبتا آزاد وبدون پروژه نظارت استصوابی برگزیده شد،الباقی انتخابات درسیستم ولایت فقیه،که به قول سیدمحمدخاتمی: ”عنصرامامت است برسرنوشت امت”، همواره مردم ما صرفاحق انتخاب ”یک کیلوگلابی” را داشته اند.
نظریه ای که احمدآذری قمی،پیرامون ماهیت حکومت اسلامی آنراتبیین کرده است.
اوکه خود پیشتریکی ازنظریه پردازان حکومت نظام ولایت فقیه بودو بعد هم خودش درهمان کوزه ای افتادکه خیاطش ولی فقیه بود!!و مغضوب نظام شدو در حصر و تنهایی مرد؛گفته بود:

مافقط یک کیلوگلابی داریم ومردم هم بایدهمان را انتخاب کنند”!!
درواقع نظریه ی فوق بانظریه ی زیرکه ازسوی سیدمحمدخاتمی،عنوان شده،تفاوت ماهوی ندارد.

آقای خاتمی قانون اساسی رارساله عملیه می داندومی گوید:

براساس نظرمحقق نائینی،قانون اساسی درحکم رساله عملیه برای آحادملت است وکسی هم نمی تواندبرخلاف ظاهرقانون اساسی آن راتفسیرکند”(پایان نقل قول از:روزنامه خرداد۶خرداد۱۳۷۸ )

درنظام حکومتی ولایت فقیه،وقتی نظرات مراجع تقلیدتعطیل واجتهاددرش تخته می شودوتنهاحکم ودیدگاه ولی فقیه_که اکمل واصلح است_برای اجرایی کردن آن باانتصاب ۶فقیه درشورای نگهبان،وشورای نگهبان بانظارت استصوابی خود،اعمال قدرت می شود، این قانون اساسی که بقول سیدمحمد خاتمی رساله عملیه است وامت هم بایدازآن تقلیدواطاعت کند،چه تفاوتی باهمان دیدگاه نظریه پرداز راست اصولگراکه تئوری”یک کیلو گلابی”را طرح کرد،دارد؟!
آیانظارت استصوابی که طبق همین رساله عملیه(قانون اساسی) تفسیرش باشورای نگهبان است، همان ”استبدادنامرئی”نیست که زمانی خاتمی درجبهه ی منتقدان ومخالفان بنی صدردرسلسله یادداشت هایش تحت عنوان”آراء عمومی”آنرانوشت،وچون گرز برفرق سر بنی صدر کوبید؟!

امادریغ؛هردوره که ازدوره ی اول ریاست جمهور ی گذشت،ملت مافقط حق انتخاب یک کیلو گلابی را داشت؛خیلی که خوب بود میان این یک کیلوگلابی یک دانه اش سالم وقابل خوردن بود!!

خاتمی رای مردم دردمکراسی غربی راآلت دست سیاست های حاکم می دانست ودرنظام جمهوری اسلامی عنصرامامت برسرنوشت امت راارحج می داند؛ولی اکنون نمی نویسدکه رای ملت آلت دست نظارت استصوابی شده است؟!
بخشی ازقسمت اول سلسله یادداشت های ایشان تحت عنوان:”آراء عمومی”این چنین است:

رای مردم درکشورهای غربی آلتی است دردست سیاست های حاکم که ازطرفی جوسازی وتبلیغات گسترده هرچه بخواهندبااذهان انجام می دهندوتصمیم مردم رابجانبی که موردخواست سیاست بازان حرفه ایست هدایت می نمایندوتزویررادربدترین شکل آن،وسیله استقرارحاکمیت زوروزرمی کنند.ولی آراء عمومی دراین کشوروبه برکت انقلاب اسلامی بدون اینکه گرفتاربازی های رایج دردنیای سیاست روزگارگردددرعین آزادی به تحقق “جمهوری اسلامی”تعلق گرفته است واین بدان معنی است که به مدداسلام وارزش های اسلامی جایی برای بازیگری های خیانت بارسیاست بازان نماند.

اگردرغرب روال آنچه دمکراسی نامیده می شودبرآنست که حتی آراء عمومی وسیله استقراراستبدادمرئی ونامرئی گردد،اسلام وقانون اساسی برخاسته ازآن به هیچ وجه اجازه چنین سوء استفاده ای رابه هیچ انسانی وهیچ جریانی نخواهددادومی بینیم طبق همین قانون اساسی مصوب مردم عنصرامامت برسرنوشت امت،استقرارقانون اساسی و جریان امورنظارت واشراف داردتاخدای نخواسته انقلابی که برای حاکمیت دین خدا صورت گرفته است به بیراهه محکومیت مجدد مردم به استبدادی دیگرنیفتدو بنده ناتوانی بجای خدابرگرده بندگان تازه ازبند رسته او سوارنشود”(پایان نقل قول ازروزنامه کیهان۱۴خرداد۱۳۶۰ (

آقای خاتمی!

آیاولایت مطلقه فقیه اکنون جای خدابرگرده ی مردم سوارنشده است؟!
البته سیدمحمدخاتمی،در۱۵خرداد۶۰ودرقسمت دوم همان یادداشت ودرراستای اینکه بنده ی ناتوانی سوارملت نشود،بادفاع ازشورای نگهبان می نویسد:
اگراختلاف نظرناشی ازابهامی باشدکه درقانون اساسی وجودداردمگرخودهمین قانون اساسی مصوب مردم،شورای نگهبان وفقط شورای نگهبان راصالح برای تفسیرقانون اساسی نمی دادندواگرافرادوگروه هایی دراثرخودخواهی تفسیرشورای نگهبان رانپذیرندبه آراء عمومی مردم دهن کجی نکرده اند؟…باری هنگامی که اختلاف ناشی ازابهام درقانون اساسی باشدبحکم همین قانون وبه استنادرای مردم وتصویب امام تنهاشورای نگهبان است که باتفسیری که بدست می دهدمی تواندتکلیف راروشن کندوهیچکس وهیچ مقام دیگرحق صدورحکم دراین باره نداردواگرحکمی ازسوی شورای نگهبان صادرشدهیچکس نبایدازآن سرباززند…(پایان نقل قول ازهمان روزنامه )

وشورای نگهبان درموردحق خودش طبق اصل۹۹که نظارت برانتخابات رابرعهده ی وی نهاده طبق اصل دیگرهمین قانون(اصل ۹۸)تفسیرقانون اساسی رابازبرعهده ی همین شورای نگهبان گذاشته است،وآنان نظارت برانتخابات رانظارت استصوابی تفسیرکرده اندودیگرجای هیچ ان قلتی هم نیست….
همین نظریه رانیزجناح اصولگرا_که بسیار باب طبعش هست_ توسط مراجع تقلیدی که دکانشان تعطیل وبرای حق حیات دیگروجوهات مردم کفافشان رانمی دهد،چون کسی وجوهات نمی دهد!!ولذابرای دریافت بیشترازسهم بودجه ی کشور،بایدمطیع حکومت باشند،لذاآنراراباانواع رمل واسطرلاب که مخصوص خودشان که درجیره ی اندوخته ی فتاوی شان پیدامی شود،نظرات خودرابه عنوان حکم خدابه خوردعوام الناس می دهندوتخطی ازآن راگناه وفسادفی الارض!!
ازجمله آیت‌الله نوری همدانی دردرس خارج فقه خودمی گوید:
اعتراض و طغیان علیه نظر شورای نگهبان گناه است.چون و چرا کردن در مقابل تصمیم شورای نگهبان گناه است، زیرا این شورا قانون دارد و براساس آن صلاحیت افراد را انتخاب می‌کند”.

اواضافه می کند:

امام در صحیفه نور در چند جا آورده کسی بخواهد در مقابل شورای نگهبان اعتراض کند نه تنها گناه کرده، بلکه مفسد فی‌الارض است. زیرا قانون اساسی با خون این همه شهید به دست آمده و کسی نمی‌تواند آن را قبول نداشته باشد(پایان نقل قول از:ایسنا )

مشاهده می کنیدبین نظریه پردازان دوتفکرراست وچپ(اصولگرا واصلاح طلب) تفاوت ماهوی وجودندارد.

یکی باکاردسرمی برد،ودیگری باپنبه!

خاتمی ۳۶سال پیش نوشته بود:

هنگامی مردم شهیدپروروانقلابی ایران به برکت رشدوبیداری که درپرتواسلام ورهبری های امام بدست آورده اندازمسیرانتخابات آزاداولین دوره مجلس قانونگذاری راایجادمی کنند،چون نتیجه انتخابات مردم صددرصد مطابق آنچه مامی اندیشیم ومی خواستیم نیست،بجای اینک دراندیشه وباورخود تجدیدنظرکنیم،بدون کوچکترین وسواس واحتیاط،از تقلب وتزویرسخن به میان می آوریم…(پایان نقل وقول ازروزنامه کیهان۱۶خرداد۱۳۶۰،قسمت سوم یاداشت آراء عمومی)

ایشان این سلسله یادداشت هارادراصل خطاب به بنی صدرمی نویسد ودرقسمت پایانی چنین نوشه است:

“…مسلماآقای رئیس جمهوردرمیان بسیاری ازمردمی که ایشان راانتخاب کرده اندازمقبولیت ومحبوبیت برخوردارندولی ازآغازانتخاب ایشان تاکنون بدون کوچکترین تردیدی جابجایی هایی درطیف طرفداران ومدعیان طرفداری ایشان پدیدآمده است.
برای دوستداران اسلام ومقام ریاست جمهوری اسلامی سخت تاسف انگیزونگران کننده است وقتی می بینندکه بسیاری ازچهره های مومن وصادق که آقای بنی صدر پیروزی خود را درانتخابات تاحدزیادی مرهون تلاش وبی قراری این فرزندان برومندانقلاب اسلامی درهرگوشه وکنارمملکت یا از آقای بنی صدرجداشده اندیا دیگر آن شورواشتیاق دیروز رانسبت به ایشان ندارندو تاسف بیشتراینکه بسیاری کسانی که امروز سنگ طرفداری از رئیس جمهور را برسینه می زنندچهره های غیرسالم ورانده شده ای هستندکه آقای بنی صدررنیزچون دیگرشخصیت های دست اندرکار امور نمی پسندندو به ایشان رای هم ندادند ولی بدین وسیله بهانه ای برای حضورشوم درصحنه وانتقام گیری ازنیروهای اصیل مسلمان وانقلابی یافته اند.عناصری که بخاطرسوء پیشینه سیاسی ویااجتماعی وبه علت حضورنیروهای مومن یعنی همانهاکه درپیروزی اولین رئیس جمهورنقش تعیین کننده داشته اندبه انزوا کشیده شده بودندو امروزبه بهانه طرفداری از نهادقانونی و مورد احترام ریاست جمعوری باز به صحنه آمده اندهم رئیس جمهور راقربانی مطامع پلیدخودکنندوهم جمهوری اسلامی را از مسیراصلی منحرف نمایندو آیا نزدیکی بیشتر آقای رئیس جمهور بادیگرنمایندگان منتخب ملت مانع بروز این دردهاو مشکلات نمی شد؟(پایان نقل قول از:روزنامه کیهان۱۷خرداد۱۳۶۰)

اما آقای سیدمحمدخاتمی وقتی خودبه ریاست جمهوری رسید،گفت:
رئیس جمهوری درقانون اساسی دارای اختیارات کافی نیست”!
او در حیطه عمل با همان بن بست هایی مواجه شدکه عنصرامامت(ولی فقیه)برای عنصر امت(جمهوریت) در رساله‌ی عملیه خود یعنی قانون اساسی برای خلق الله اش نسخه می پیچد. واین استبدادنامرئی ۳۷ سال است که ادامه دارد.ولی هیچگاه سیدمحمدخاتمی به این استبدادنامرئی نتاخت وشجاعانه آنرا اعلام نکرد. ومتاسفانه باسناریوهایی که اصلاح طلبان حکومتی درتفسیروتحلیل وآنالیز اوضاع کشور برای وی ساخته و پرداخته می کنند،(ازجمله:فرمالیسم نرمالیسم!)اوهمواره ساکت بوده ومتاسفانه تر باآن نوارکذایی”تکرارمی کنم” خودسبب ترغیب مردم برای رای دادن شد تا دوباره از مجلس خبرگان منصوب رهبر فعلی،رهبر مادام العمر بعدی به سلطنت برسد…و آقای خاتمی ودوستانش همچنان برطبل ظرفیت های رساله عملیه(ببخشید)قانون اساسی می کوبند.چرا؟زیرا:همین آقای خاتمی پیشترگفته بود:

طرح تغییرقانون اساسی یکنوع براندازی است”.

بیچاره این ملت!

سیروافی الارض،ثم انظرواکیف کان عاقبه المکذبین(قرآن).

محمد شوری(نویسنده وروزنامه نگاربیکار (

۲اردیبهشت۱۳۹۶



منبع: پژواک ایران