PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Friday 26th April 2024

چندشعراروتیک
خالد بایزیدی


 
برای رن هنگ عکاس وشاعراروتیک چینی
1-
وقتی که لخت شدی
ماه!
روی تن مرمرین ات نشست
ازآن روز
هرروزوشب
جای نشستن ماه را
می بوسم
2-
توراکه بوسیدم
زنبورعسلی
باکندوی ازعسل
روی لبانم نشست
3-
شباهنگام!
پستان بندت را
که درآوردی
روشنایی درتمام 
اتا قک تنهایی ام پیچید
4-
به تن ات که دست می کشم
انگار!
روی ماه دست کشیده ام
5-
روی تن ات که می نشینم
انگار!
تمام جهان را
فتح کرده ام
6-
توراکه بوسیدم
بوسه هایت
طعم میوه نوبرانه رامی داد
آیا!
بهارآمده است؟!
7-
هرکه را می بوسم
می گویند:
بوسه هایم بوی عطرانه 
تن تورامی دهند
8-
«آلزایمر»گرفته ام
همه چیز
فراموشم می شود
بغیرازبوسه های تن ات
که هرگز
ازحافظه ام پاک نمی شود
هروقت راه را
گم می کنم
بوی عطرتن ات
راه خانه ام را نشانم می دهد
9-
توراکه بوسیدم
من!
به بوسه ی عریان بهشت
ایمان آوردم
10-
تن ات را
که به تن ات سایدم
من ازشیطان تمناکردم
فریب مان دهد
11-
شباهنگام !
که تورابوسیدم
آنگاه فهمیدم:
که گناه چقدر زیبا و
شیرین است
12-
اگربدانم:
بوسه هایت گناه است
من به آن گناه
پای بندم 
ای نازنین ودلبندم
13-
می گوئید:
آب شده ای...
جانم!
قندیل هم که باشم
زیرآتشفشان تن ات
آب می شوم
13-
من عسل را
ازاین روست که دوست دارم
که شیرینی اش
به شیرینی بوسه های توست
14-
من ودیکتاتور
چه شباهتی باهم داریم
من می خواهم
تن تورا
تسخیرکنم
دیکتاتورنیز...می خواهد
جهان را
15-
کاش!
حبابی می بودم
روی سینه مرمرین ات
16-
برهنه که شدی!
گفتم:
می بایست معجزه ای می شد
واین معجزه
زبان تمام زبانهای ممنوعه رابفهمد
17-
لابه لای پستان هایت
بوسه هایم راجاگذاشته ام
آنها بوسه های شب وروزمن اند
آنهارا به امانت نگهدار
18-
هرگزنمی خواستم!
برهنه شوم
اومی خواست بمن بفهماند:
تنهایک زن است
من نیز...
هرگزنمی خواستم:
برهنه شوم
فقط می خواستم:
به اوبفهمانم
«که یک مردام»
«باالهام از:مرام المصری(شاعرسوریه)
19-
تن یخ زده ام
گرم می شود دردو
آتشکده پستان ات
20-
چه آرامشی دارد
حواب روی سینه عطرآگین ات
وبیداری درنگاه شهوانی ات
21-
لبانم!
چه شهوت ناک
می طلبند
بوسه های وجب به وجب
تن ات را
22-
زبانم لال می شود
درحضورنگاه ات
وتن ات چه بی مقدمه
عطرمی پاشند
روی نگاه شرم گینم
23-
تن ات را
چون گرسنه ای می خورم
دیری است...
که من گرسنه ام
24-
صدای پایت
صدای موسیقی است
توراه می روی
من چه شیداوشیفته
گوش می سپارم
تومی ایستی من تمنای
تق تق صدای پایت رامی کنم
25-
لبانت!
تبسم تکستانی است
درشراب کهنه مستی
لطفا به این مست می زده ات
چندپیاله ای بریز
26-
بوسه ات را
ازلبانم دریغ مدار
من تنهابابوسه هایت زنده ام
درین روزگار
27-
ردپای بوسه ات را
ازبوی عطرآگین
تن ات دنبال کردم
...................................................
...................................................
1- رن هنگ عکاس وشاعراروتیک چینی بود که
روزجمه 24فوریه 2017درسن سی سالگی درگذشت
مرگی که خودآرزویش راداشت...رن هنگ در«چانگچون»
یکی ازاستانهای«جیلین»درشمال شرقی چین متوادشد.رن هنگ
درکنارعکاسی معمولا اشعاری احساساتی واروتیک نیزدرشبکه های
اجتماعی منتشرمی کردیکی ازاشعاراورادرسال 2016به نام عشق
برای نمونه برای خوانندگان عزیزمی آورم:
«بوسه های من می توانندباظرافت به شکل خطی درآیند.بسان
ماری که برآمدگی هاوناهمواری های صخره های سنگی می خزد
روی پیکرمرتعش تو.وبعدتومارخواهی شدومن سنگ
بااین همه بعذهمه چیزمارخواهدشدودرهم خواهدپیچید.ما
ماسنگ خواهیم شدوبریکدیگر.ضربه خواهیم زد



منبع: پژواک ایران