PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Thursday 25th April 2024

هدیه‌ی وجود
ثریا پاستور


 
 
هديه ی وجود
ثریا پاستور
نمی‌ دانم
به سوی کدامین نقطه ی آرزو ها
می‌ برد مرا
این احساس عشق و محبت و دوستی‌
آنسان اندک است
فرصت " دوست داشتن " و " عشق ورزیدن "
که نهایت ندارد
اگر می توانستم
هدیه می‌‌دادم به یک دوست
هر یک از سلول‌های وجودم را
برای هر یک
می‌ ساختم ، سبدی از " گل عشق "
و می‌‌آراستم آن را
با برگ‌های سبز و ظریف وجودم
سایبانی می‌‌بافتم
از تار‌های گیسوانم
تا در زیر آن , پناه گیرند دوستدارانم
در فصل برف و باران زندگی‌‌شان
وجودم را
دفترچه ی غم‌ها و شادی ها
و جایگاه شکوه گویی هاشان
می کردم
قلبم را
کوره ی پر تپش عشق
و با خمیر گرم زندگی‌
می‌ ساختم , عشقی‌ به گرمی‌ وجودم
از پیاله ی چشم‌هایم
می‌ بافتم , سبدی از " گل مروارید "
و آنرا , به عنوان " هدیه ی نور "
می‌ دادم به دوستدارانم
تا باشد چراغ فروزان زندگی‌
در شب‌های تارشان
گونه‌هایم را
بستر بوسه‌‌های گرم
لب‌هایم را
جاده ی عبور عطر هیاهوی زندگی‌
و " بوی عشق " را , افشان
در مسیر تنم
پوست تن‌ و پیکرم را
می‌ کردم , فرش زیر پایشان
تا لگد مال کنند , غرورم را
با گام‌هایشان
رگ‌های وجودم را
به عنوان شاخه‌های گل سرخ زندگی‌
هدیه می‌‌دادم
به درخت‌های عاشق دوستی‌
دست‌هایم را
قایق نجاتی بر روی امواج زندگی‌
انگشتانم را
پارو‌های قایق زندگی‌
ناخن‌هایم را
به جای خار‌های گل سرخ
آویزان می‌‌کردم , به شاخه‌های عشق
پاهایم را نیز
عصا و تکیه گاه زندگی‌ شان
می کردم
به وقت پیری
ثريا پاستور



منبع: پژواک ایران