PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 29th March 2024

خرید اسلحه از اسراییل تنها به ماجرای مک فارلین ‏خلاصه نمی شود
کورش گلنام


 

ماجرای مک فارلین که بعد ها "ایران کنترا" یا "ایران گیت" نامیده شد و در باره معامله پنهان فروش اسلحه میان حکومت اسلامی ایران با آمریکا و اسراییل از 20 اوت 1985 تا 4 مارس 1987(19 مرداد 1364 تا 13 اسفند 1365) در برابر آزادی گروگان های آمریکایی است، تنها مورد نیست. بنا به سندهایی، اسراییلی ها از همآن آغاز جنگ نیز به آخوند ها اسلحه فروحته اند:

"...بگفتهٔ سفیر آمریکا در تل آویو در گزارشی به وزارت امور خارجه آمریکا، در مدت جنگ ایران و عراق، اسرائیل بارها از ایران درخواست هایی برای خرید اسلحه دریافت کرد. اسرائیل بسیاری از این درخواست‌ها را پاسخ گفت و به ایران تسلیحات فروخت."

به نقل از : روابط ایران و اسراییل در جنگ ایران و عراق، ویکی پدیا، دانش نامه آزاد

منبع ها فروش اسلحه از اسراییل به ایران رادر آن زمان تا 2.5 میلیارد دلار بر آورد کرده اند.

انکار حکومت تا ماجرای مک فارلین

حکومت اسلامی همیشه این مسئله را پنهان داشته و آن را دروغ می نامید تا ماجرای مک فارلین که وسیله سید مهدی هاشمی، برادر داماد آیت الله منتظری، در روزنامه الشراع لبنانی فاش شد و آشکار ساخت که این حکومت اسلامی ایران بوده است که همیشه ریا کرده و دروغ گفته است. بر ملا شدن این معامله پنهان ولوله ای بپاکرد ولی به روال همیشگی در عمر این حکومت، این افشا کننده ماجرا بود که گرفتار شده و با پرونده سازی قربانی و اعدام شد. همین روشی که این روزها هم در باره افشا کنندگان سعید طوسی تجاوزکار، قاری فرآن محبوب"آقا" و یا افشا کنندگان دزدی های قاضی القضات حکومت الهی، آخوند صادق لاریجانی و یا انتشار نوار سخنان زنده یاد آیت الله منتظری با جنایت کاران و بر خوردی که با فرزندش جناب احمد منتظری کرده اند، می بینیم.

یک سند دیگر که شاید ناشناخته است

در جلد دوم کتابی بنام" بله کینگه گاد لیگان"(1)(گروه بزه کاربلکینگه گاد در دانمارک) که در سال  2007 وسیله یک خبرنگار زبده در دانمارک تهیه و منتشر شد و در 2009 نیز به زبان سوئدی چاپ و منتشر شد(به زبان های گوناگون برگردانده شده است)، سند جالبی در رابطه با فروش اسلحه اسراییلی به ایران وجود دارد. این کتاب که بر پایه حقیقت تاریخی بنا شده و برای بررسی بسیار دقیق و موشکافانه خود در حستوجوی ریشه های رویدادهایی که بارها جامعه دانمارک را در ده های 70 و 80 میلادی شوکه کرده و بزرگترین سرقت های تاریخ دانمارک را روشن نموده است، بسیار مورد توجه و تحسین قرار گرفته  است. این کتاب که در زمانی کوتاه توانسته جایزه های گوناگونی در دانمارک دریافت نماید که از آن میان می توان عنوان های: بهترین کتاب سال، بهترین کتاب تاریخی سال و بالاترین و بهترین جایزه ژورنالیستی دانمارک را نام برد، در باره یگ گروه مارکسیست/لنینیست/ مائوئیستی بسیار رادیکال و بنا به گفته شماری عضوهای قدیمی"یک سکت" چپ است که  برای پشتیبانی از فلسطینی ها نزدیک به دو دهه با همکاری و دستور از فلسطینی ها به سرقت های گوناگون از بانک ها، پست ها و فروشگاه های بزرگ و انبارهای اسلحه، گروگان گیری، کلاه برداری، جعل و سرقت سند و حتا جاسوسی بر علیه شهروندان کشور خوددست می زنند. پس از سال ها که مخفی گاه آنان در اثر یک اتفاق، کشف می شود؛ گذشته از مقدار زیادی اسلحه و مواد منفجره و سندهای دیگر، بخش زیادی از آرشیو آنان نیز به دست می آید. در میان این آرشیو، مدرک هایی گنجانده شده در 4 پرونده به دست می آید که سبب شگفتی بسیار می شود. این بخش از آرشیو وسیله این گروه بنام "آرشیو  ضد" نام گذاری شده است زیرا در دانمارکی، سوئدی و نروژی"ص" صهیونیسم را با حرف"ضد" انگلیسی می نویسند(2). این آرشیو در بر گیرنده هزاران نام از شرکت ها گوناگون یهودیان، آدم های مهم و فعالان یهودی، رابطه یهودیان با سفارت اسراییل، کارکنان سفارت، کسانی که برای کار در کیپوتزها و یا حتا به شکل توریست به اسراییل سفر می کرده اند، با شرح مفصل از ویژگی های رفتاری گرفته تا خانواده، نوع کار، محل کار، خود رو مورد استفاده، رفت و آمد ها و آدرس های سوژه ها و همه آنچه که می توانسته مورد شناسایی قرار بگیرد را شامل می شده است. کاری که سال ها برای آن وقت گداشته شده و به زبان انگلیسی تهیه شده و بنا بر بررسی ها، اصل یا کپی آن در اختیار فلسطینی ها گذاشته می شده است.

در میان یافته ها در آرشیو ضد، بخشی برای ما ایرانی ها می تواند جالب باشد، آن جا که فروش اسلحه وسیله یک اسراییلی به ایران را به میان می آورد. این بخش در باره یک کارخانه اسلحه سازی دانمارکی است که به شکلی پنهان و با واسطه، بنام فرد دیگری به یک یهودی مشهورکه خود در اسراییل کارخانه اسلحه سازی دارد، فروخته شده است و از این راه است که با نام این کارخانه دانمارکی از سال 1982 تا 1987 میلیاردها دلار اسلحه به حکومت ایران فروخته شده است. تردیدی نیست که سفارت و مأموران امنیتی ایران در دانمارک بی خبر نبوده اند که اصل اسلحه ها از کجا می آید همچنان که در این سند آورده شده است که سازمان امنیت دانمارک از موضوع با خبر بوده است. برای این که موضوع روشن تر شود، خوانندگان می توانند مصاحبه جالب برنامه "صفحه آخر" جناب مهدی فلاحتی با یک مأمور امنیتی و دیپلمات بلند پایه پیشین حکومت اسلامی بنام "شاهین دادخواه" را گوش کنند( زیرنویس 3 و 4). او که پس از 5 سال زندان اکنون در برون مرز زندگی می کند، دراین مصاحبه که در دو بخش است با وجود این که نمی خواهد و یا شاید از ترس جان نمی تواند همه مسائل را روشن بگوید ولی آگاهی های جالبی در باره ارتباط حکومت ایران با اسراییل به دست می دهد. او بیان می دارد که بارها با اسراییلی ها ملاقات داشته است. از پروژه ای بنام"بهرام" می گوید که مربوط به ارتباط با اسراییلی ها است. یک بار در یک هیئت ترکیه ای به اسراییل می رود با هویتی دیگر. هنگامی که از او پرسش می شود که آیا اسراییلی ها هویت حقیقی او را می دانسته اند، با خنده می گوید بله. او با همه محافظه کاری به نکته مهمی اشاره می کند و آن اینکه یکی از معامله های آن ها در این ملاقات ها بر سر "حماس" بوده است و توضیح می دهد که پشتیبانی حکومت از حماس تنها تاکتیکی است و نه چون پشتیبانی از"حزب الله" استراژیکی. یعنی به روشنی میگوید ما در باره حماس به اسراییلی ها امتیاز هایی داده و معامله کردیم. و این در حالی است که شعار مرگ بر اسراییل یک دم در این حکومت قطع نشده است و بنا به گفته درست جناب فلاحتی ورزشکار ایرانی را اجازه نمی دهند با ورزشکار اسراییلی مسابقه دهد و از قهرمانی باز می دارند ولی خود بارها و بارها با اسراییلی ها دیدار و معامله می کنند. نکته های جالب دیگری نیز در این مصاحبه هست که باید شنید. بخش نخست این مصاحبه در 20 مه 2016 پخش شده که پرسش ها در باره اسراییل از دقیقه 43 به بعد است و بخش دوم آن در 3 ژوئن 2016 که از همآن دقیقه نخست تا دقیقه 12 در باره اسراییل گفت و گو می شود. این را افزودم که تاکید کرده باشم که حکومت اسلامی نمی توانسته است بی خبر باشد که اسلحه ای که مستقیم از کارخانه اسلحه سازی معروف اسراییل و از بندر "حیفا" بار کشتی می شده است و در اسپانیا و بر روی آب تحویل داده می شده است، ضمن اینکه معامله کننده نیز خود نامی یهودی داشته است. از کجا می آمده است! نگارنده برای آگاهی خوانندگان، بخشی از این کتاب (ص 158،159 جلد دوم) در این باره را به فارسی بر گردانده که در زیر می خوانید:

" در 30 آگوست 1982 [آخر مرداد 1361 ] "اوگی مرشولم"(5)رئیس کارخانه اسلحه سازی "ویرا"(6) [دانمارک]، با پاکت بزرگی در بغل به سفارت ایران در ناحیه "اوستربرو"(7) شوپنهامن(8)[پایتخت دانمارک] مراجعه می کند. پاکت در بر گیرنده یک نارنجک انداز شصت میلیمتری، قطعه سنگینی به وزن 6 کیلوگرم است. او برای کارکنان سفارت توضیح می دهد که این نارنجک انداز ساخت کارخانه اسلحه سازی " اسکال بوری"(9) است.

در حقیقت این نارنجک انداز تولید کارخانه اسلحه سازی "سولتام"(10) اسراییل با مدیریت "شلومو زابلودوویچ"(11)بود. رئیس این کارحانه دانمارکی به عنوان واسطه، می باید یک معامله بزرگ اسلحه بین دو طرف سازش ناپذیر اسراییل و ایران را ممکن سازد.

تابستان همین سال نیروهای ایرانی از مرز عراق گذشته و کوشش کرده بودند که شهر مهم عراق، بصره را به تصرف خود در آورند. دو سال پیش از این، نیروهای صدام حسین برای کنترل بر خلیج فارس به ایران یورش آورده بودند. در آغاز صدام توانسته بود تا عمق خاک ایران نفوذ کند ولی یورش متقابل ایران در 1982 نیروهای عراقی را عقب رانده بود.

تمایل اسراییل به مجهز کردن ارتش خمینی را باید کاملن استراتژیک ارزیابی کرد. ایران دشمن عراق بود، عراقی که دشمن خونین اسراییل بود. با صدور اسلحه[به ایران] اسراییل دشمن دشمن خود را تقویت می کرد. ولی برای پنهان نمودن یک چنین معامله مجادله بر انگیزی، اسراییل نیاز به یک واسطه بی طرف داشت. گزینس شلومو زابلودویچ کارخانه اسلحه سازی ویرا، این همکار پیشینه دار او در دانمارک، شد که رئیس کنونی آن برای بهبود وضع خراب اقتصادی خود بدون گفت و گو پیشنهاد را پذیرفت.

اوگی مرشولم رئیس این کارخانه دانمارکی هم چنین آمادگی این را هم داشت که خود برای ایرانی ها روشن کند که اسلحه ها تولید دانمارک است تا آنان که در حاکمیت آخوندها بر ایران از اسراییل متنفر بودند آگاه نباشند که با اسلحه اسراییلی می جنگند[تحلیل گر در آن هنگام بی خبر بوده است که پیش از آن اسلحه اسراییلی با درخواست خود حکومت، پنهانی به ایران فروخته می شده است]. پیشنهاد مرشولم برای تحویل مقدار فراوانی نارنجک، با استقبالی گرم در سفارت ایران روبرو می شود. بنا به گفته اوگی مرشولمز در پنج سال پس از آن، کارخانه اسلحه سازی ویرا به عنوان پوشش، بیش از 4 میلیارد کرون دانمارک[بهای هر کرون دانمارک امروز بین 490 تا 500 تومان است، بهای گذشته آن در دسترس نبود] اسلحه اسراییلی به ایران تحویل داد.

مجموع اسلحه های تحویل داده شده بنا بر محاسبه تخمینی مرشولمز بیش از هزار نارنجک انداز و سد هزار نارنجک و  مهمات دیگر برای اسلحه بوده است. بیش از پانزده بار کشتی های در برگیرنده اسلحه ازکارخانه سولتام، از بندر حیفای اسراییل به سوی اب های بین المللی روان شده  و بیشتر در نزدیک "جزیره های قناری"(12) [در اسپانیا] وسیله کارشناسان اسلحه ایرانی مورد بازدید قرار گرفته شده اند.

در این رابطه کار اوگی مرشلوم این بود که کارشناسان ایرانی اسلحه را در فرانکفورت، پاریس یا لندن ملاقات نموده و سپس همراه آنان با هواپیما به مادرید رفته و از آن جا به شکل مخفیانه با پروازهای داخلی یا به جزیره های قناری و یا به "تنریفا"(13) بروند. از آن جا مرشلوم همراه با کارشناسان اسلحه سوار بر قایق به کناره جزیره ها که کشتی های در بر دارنده اسلحه در آن جا لنگر انداخته، رفته تا کارشناسان یک بازرسی به شکل گزینشی از اسلحه ها انجام دهند. مرشلوم در آن جا [کارتن های]اسلحه هایی را نشان می داد که بنا بر آگاهی های داده شده دانمارکی بوده و به جای مهر اسراییلی، مهر کارخانه اسلحه سازی ویرا بر آن ها نقش بسته بود که در چاپ حانه" آآلبورگ"(14) [دانمارک] تهیه شده بود. حتا بارنامه ها که نشان می داد کاتینرهای در کشتی پس از بارگیری در دانمارک به بندرهای فرانسه یا ایتالیا فرستاده شده و در آن جا به کشتی ها ی دیگر بارگیری شده اند نیز تقلبی بود.

پس از بازرسی [در اسپانیا]، کشتی هابه سوی بندر عباس در جنوب ایران روانه می شدند. در آغاز کشتی های در بر دارنده اسلحه، مستقیمن از کانال سوئز عبور می کردند ولی بعد ها از راه جنوب افریقا که مطمئن تر بود، راهی می شدند.

بنا به گفته مرشولم، در برنامه ریزی این دادو ستد، شلومو زابلودوویج با همکاری نزدیک با سازمان امنیت اسراییل، کوچکترین مورد ها را نیز بررسی کرده بود. چون بنا بر قانون دانمارک کارخانه اسلحه سازی ویرا نمی توانست به عنوان فروشنده اسلحه به کشوری در حال جنگ در بارنامه ها نامش آورده شود، شماری از شرکت های سهامی بین المللی زابلودوویچ رسمن به عنوان فروشنده نامیده می شدند.

پس از بازدید از بار کشتی ها، اوگی مرشولم به همراه ایرانی ها به لندن رفته و در آن جا در بانک ملی ایران مدرک های مورد نیاز برای انتقال فوری پول، که معمولن بین سه تا چهار میلیون کرون دانمارک بود را امضاء نموده تا پول به حساب بانکی زابلودویچ در "جزیره های کیمن"(15) ویا حساب بانکی او در سویس، "کریدیت سویس"(16) واریز شود.

اوگی مرشولم می گوید که می داند که سازمان امنیت دانمارک "پ.ا.ت"(17)نیز از این داد و ستد آگاه بوده است.

 

کوروش گلنام

سه شنبه 14 دی 1395 ـ 3 ژانویه 2017

 

زیر نویس:

"Blekingegade ligan", Peter ovig Knudsen, tryck: Spindulys, Litauen 2009 -1

این کتاب در دو جلد در مجموغ  764 صفحه منتشر شده و تا کنون گویا به ده زبان  برگردانده شده است.

Zionist -2

http://ir.voanews.com/a/3339059.html  -3

http://ir.voanews.com/a/3360566.html  - 4

Uggi Mersholm - 5

Wejra - 6

Osterbro - 7

Köpenhamn -8

Skalborg - 9

Soltam -10

Shlomo Zabludowicz 1914–1994 - 11

شلومو زابلودوویچ یک یهودی لهستانی بود که در جنگ دوم جهانی همراه با خانواده به اردوگاه مرگ "آیشویتز" فرستاده شد. در آن جا هفت برادر و خواهر او و پدر و مادرش کشته شدند. او در سن سی سالگی در حالی که به شدت از بیماری ریه رنج میبرد هم چون هزاران زندانی از ملیت های گوناگون در این اردوگاه مرگ و دیگر جا ها، وسیله "فولکه برنادوت" یک نظامی و دیپلمات سوئدی که مسئولیت بالایی نیز در صلیب سرخ جهانی داشت و با آلمانی ها در ارتباط بود، رهایی یافت (وسیله آن اتوبوس های سفید رنگ مشهور) و به سوئد رسید. بنا بر سند ها، گفته شده که فولکه برنادوت حدود بیست هزار زندانی در آلمان را نجات داده است. در باره زندگی کار و مرگ تراژیک او به دست یک اسراییلی در مأموریتی برای صلح در اسراییل، بسیار گفته و نوشته، فیلم و برنامه تهیه شده است. در ویدئوی 52 دقیقه ای بنام "چشمان من چه دید" * میتوان گفته ها و خاطره های تلخ چند نجات یافته از اردوگاه های مرگ که به وسیله او نجات یافتند را دید و شنید. لینک این ویدئو برای آن ها که به زبان سوئدی آشنایی دارند در زیر این نوشته آمده است.

شلومو در سوئد با پرستاری لهستانی که او نیز از اردوگاه مرگ نجات یافته بود ازدواج نموده و به فنلاند مهاجرت کرده و در شهر صنعتی "تامرفورش" اقامت گزیده و در آن جا هم چون بیشتر مهاجران، در کارخانه بزرگ اسلحه سازی "تامپلا" که تخصسش در ساخت نارنجک و نارنجک انداز بود، سرگرم کار می شود. او  از راه همین کارخانه با اسراییل نو پا و بخش صنعتی آن ارتباط بر قرار کرده و به زودی نشان می دهد که در معامله های مربوط به اسلحه دارای توانایی های چشم گیری است. اسراییلی ها استعداد فوق العاده او را در یافته و در سال 1950 او به یکی از رهبران بزرگترین شرکت صنعتی اسراییل بنام "کوور" تبدیل شده و نخستین کارخانه اسلحه سازی اسراییل بنام  "سولتام" را بنا می نهد. در اسراییل از او به عنوان یک قهرمان یاد شده و شیمون پرز و دیگران او را پدر اسلحه سازی اسراییل نامیده اند. این کارخانه که او نیز خود از سهام داران اولیه اش بوده، در ده های 1960 و 1970 به بزرگترین صادر کننده و پر درآمد ترین شرکت اسراییلی تبدیل می شود. او در سال 1975 به اسراییل مهاجرت می کند.

بخشی اصلی این نوشته در باره شولومو زابلودوویچ، کوتاه شده ای بر گرفته از ص 145 کتاب یاد شده است.

* چشمان من چه دید:

Vad mina ögon sett

https://vimeo.com/34014054

Gran Canaria - 12

Teneriffa - 13

Aalborg . 14

Caymenöarna - 15

جزیره های کیمن در بخش شمالی هند غربی، 48 مایلی شمال غربی جامائیکا قرار دارند.

Credit Suisse - 16

PET - 17 

     

        

 



منبع: پژواک ایران