PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Thursday 25th April 2024

چند شعر کوتاه
خالد بایزیدی


 

به صلاح الدین دمیرتاش آن کشتی حضرت نوح

…………………………………………………….

«آموختن»

 

من ازشمع ها آموخته ام

که درسکوت شب

بی هیچ اعتراضی بسوزم

تاسپیده دم را

به آوای بلبل

تحویل دهم!

……………………

«شاهین»

 

شاهین های درراه

برفرازآسمان

غباراندوه را

برچهره هاتکاندند

قلب اندوهگین را

آرامشی دوباره بخشیدند

وآسمان مسدودرا

برروی پرندگان گشودند

……………………………

«انتظار»

 

یکی باید بیاید

باچشمی به گستره جهان

تاکه رشته رشته ی نورراتقسیم

ورویای عاشقان را

تعبیرکند

…………………………..

«طرح»

 

توبه من آموختی:

که عشق

چگونه بی پروا

جغرافیای جهان را

درهم می پیچد

……………………….

«کردستان»

 

دلم به قیامت هم درهوای کردستان است

چون ستاره ای نظاره گردرآسمان است

«دلیر»شب تاسپیده دم چشم ازشمابرندارم

وای اگرببینم باز پرنده ای درزندان است

…………………………………………..

«طرح»

 

تمام هستی من

قایقی است

که قصدرسیدن به ساحل رادارد

اگربادوطوفان بگذارد؟!

………………………….

«کاش»

 

کاش می شد

همه پرندگان درقفس را

آزادکنیم

وببینیم: که آزادی

چقدرزیباست

………………



منبع: پژواک ایران