PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ / Thursday 28th March 2024

امنیت و آزادی
فیروز نجومی


 

بزرگترین منتی که نظام ولایت بر شهروندانش مینهد، برخورداری از "امنیت " است وانتظار هم دارد که مردم قدر این "نعمت " را بدانند و شکر گزار باشند و دست بدعا برداشته و از خداوند یکتا و یگانه طول عمر برای رهبر معظم انقلاب و تداوم حکومت ولایت، طلب نمایند. مردم باید خوشحال هم باشند که  قاصدان مرگ و نابودی، خود را در کوچه و بازار، در دبستان و دبیرستان در کنسرت و رستوران در مترو و قطارهای مسافربری منفجر و همراه خویش ده ها انسان را لت و پار نمیکنند. نیز چه شعادتی که مشتاقان حوری های باکره بهشتی، مردم را برگبار گلوله نمیبندند و انان را بخاک خون غوطه ور نمیسازند. همین بس، به آتشی که در منطقه برپا گردیده است بنگریم، بکشتار و تخریب و آوارگی که تقریبا دامن همه کشورهای همسایه را فرا گرفته و حتی امنیت اروپا را هم بخطر انداخته است. آیا این امنیتی که ما از آن برخورداریم، نعمت نیست؟ آسوده خاطر، سر بر بالش نهی و نه دلهره جان داری، نه اضطراب تجاوز به ناموس و نه آواره کوها و بیابانها و دریاها هستی. چه نعمت گرانبهایی ست، امنیت در پناه ولایت؟

اشتباه است، اما، اگر لحظه ای بیاندیشی که این نعمت بزرگ، امنیت، که واسطه آن ولی فقیه بوده است، مفت و مجانی بر ملت ایران باریده است، همچنانکه در تمام کشورهای جهان نیز چندان هم ارزان بدست نیامده است. در کشورهای دموکراتیک غربی، چه در امریکا و چه در کشورهای اروپای غربی از جمله فرانسه و انگلستان و بلژیگ و اسپانیا و غیره، بخشی عظیمی از مردم و نهادها و سازمانهای حقوقی نگران تنگ شدن عرصه ی "ازادی" اند، بهایی بس گران برای برخورداری از امنیت، چنانکه گویی آزادی و امنیت در تضاد با یکدیگراند، یا این یا آن، جمع شدنی با هم نیستند، یکدیگر را نفی میکنند. یعنی که شهروندان  کشورهائی که در معرض خطر اسلامیست های "نهیلیست" ضد زندگی قرار دارند، دیر زمانی ست که با این معضل اساسی روی در روی بوده اند. نه تنها بعضا، به تنگ شدن عرصه آزادی در برابر امنیت تن نداده اند بلکه بر این باوراند که پاسخ بی امنی ناشی از اعمال خشونت بار اسلامیست های جنایتکار، نه تنگ نمودن عرصه آزادی، بلکه گستردن دامنه آن است.

 خوب است به میزان امنیت به کشورهایی که آزاد محسوب میشوند، مثل کشورهای آمریکای شمالی و اروپای غربی نظری افکنیم، در این کشورها که مردم نسبتا بآزادی زندگی میکنند، لزوما مجبور نیستند، که اینگونه و یا آنگونه بر طبق مقررات قدم از درون به بیرون نهند. یعنی در جوامعی که آزادی در گزینش نهادین است، امنیت نیز نهادین است و جامعه از میزان بالایی از امنیت برخوردار است. حال، رخصت که  به جوامعی بنگریم که آزادی در آن پدیده ای ست غریبه، اگر از امنیتی برخوردار است بدلیل نا امنی هایی ست که در سرکوب نمودن آزادی بوجود آورده است. هیچیک از کشورها مسلمان عرب زبان را نمیتوان بر خوردار از امنیت دانست، چرا که ساختار قدرت اغلب با وحدت و مماشات با دین بسرکوب آزادی پرداخته اند و میپردازند. در این جوامع، بویژه جامعه اسلامی ما برهبری آیت الله های مقدس، هیچ اندیشمندی، نویسنده ای، پژوهشگری، بازیگری و موسیقی دانی وقتی خانه را ترک میکنند هیچ ضمانتی وجود ندارد که بخانه برخواهند گشت. مگر محمد مختاری، محمد جعفر پوینده در راه رفتن به محل کار و یا بازگشت بخانه ناپدید نگردیدند. ماموران امنیتی، شبانه به خانه سعیدی سیرجانی شبیخون زدند. از آغوش خانواده اش ربودند و هرگز یک بار دیگر هم، چشمانش به چهره نزدیکانش نیافتاد. چه امنیتی؟ چه نعمتی؟ آیا فروهر ها وجود آزادی را بخطر انداخته بودند و یا امنیت کشور را که باید قصابی میشدند؟ آیا روانه ساختن اتوبوسی که بیشتر از 20 تن از نویسندگان کشور را به ارمنستان میبرد به ته دره، نشانی ست از میزان بالای امنیت تحت حاکمیت ولایت فقیه؟  

ما چگونه میتوانیم احساس امنیت کنیم وقتی در گفتار و کردار و پندار خود آزاد نیستیم؟ وقتی نمیتوانیم باشیم، آنچه مینمائیم و یا بر عکس بتمایانیم، آنچه که هستیم. اگر از جنس زنی باید خود را در پس حجاب اسلامی پنهان نمایی تا در امان باشی. اگر دگر اندیشی باید دم فروبندی و هرگز کلمه ای ناخوشایند دین و قدرت بزبان نرانی. امروز کمتر کسی هست که گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا، سپس هشت سال جنگ پوچ و بیهوده و در پی آن بیش از 12 سال برنامه مصیبت بار "غنی سازی هسته ای بهر قیمتی" را مثبت و در راستای امنیت ملی، ارزیابی کند.

واقعیت نیز آنست که حکومت اسلام، بر نابودی امنیت بیناد گذارده شده است، یعنی که بر بنیان ستیز و خصومت با آزادی. چه امام مقدس و ملکوتی، امام خمینی، اگر از آزادی، هراس و واهمه در دل نداشت، دست خود را بخون سران ارتشی که بآنها امان داده بود آلوده نمیکرد، به تار و مار ساختن کردها و ترکمن ها و اعراب هموطن و کشتار جوانان انقلاب فدایی و مجاهد، به قتل عام در زندانها، دست نمیزد. امام مقدس و بعد جانشین او،  تنها با تکیه با شمشیر و شریعات، بکشتار آزادی ادامه دادند که کثرت و گوناگونی و چندگانی کشور  را  انکار کنند، امری که بدون خشونت و بگیر و ببند و زندان و شکنجه هرگز واقع نشود. اگر نظام مقدس ولایت وجود مخالف و دگراندیش و دگر باش و دگر باور را توان تحمل داشت، مجبور نبود که دست به شمشیر ببرد و سبب نا امنی بشود. درست بدلیل دشمنی با آزادی در درون است که رژیم آیت الله ها منطقه را به آتش کشیدند. آنها بکمک قصاب دمشق، بشار اسد، شتافتند تا با تجربیاتی که در سرکوب جنبش اعتراضی مردم که به جنبش "سبز" شهرت یافت، جنبش ضد دیکتاتوری را در سوریه بسرعت  نابود سازند. کوته بینی را تا کنون دیده ای؟

این بدان معناست که امنیتی که رژیم دین از آن سخن میراند و مورد تایید بسیاری از هموطنان هم هست است بقیمتی بس بسیار گران تمام شده است که بابت آن نسل های آینده نیز بدهکار خواهند بود.  امنیتی که بقیمت از دست دادن "آزادی" برقرار گردد، امنیت نیست، اسارت است و بندگی. مهم نیست اگر کمتر کسی بخسران و ضرر و زیان جبران ناپذیر این مبادله نابرابر و در ستیز با عدالت پی ببرد. اگر چنین مبادله ای بین امنیت در برابر آزادی در کشور ما بوقوع میپوندد بدون اینکه آبی از آب تکار بخورد و بحثی و یا گفتگویی صورت بگیرد، حکایت از ارزش ناچیزی میکند که جامعه اسلامی برای آزادی قائل میشود.

افزوده بر این چگونه میتوان از امنیت سخن راند، در حالیکه سلامت وجسم و جان شهروندان ایرانی در نتیجه ویرانسازی محیط زیست در معرض مسمومیت و ابتلا به صدها عارضه های تنفسی و گوارشی، مغزی و قلبی قرار دارند. آیا بیکاری و گرانی، گسترش فقر و عقب ماندگی فساد و فحشا و اعتیاد شاخص های برجسته امنیت اند؟ وقتی زمین زیر پایت فرو می نشیند، وقتی خود روهای غیر استاندارد و فاقد اولیه ترین مهندسی ایمنی که سالیانه جان بیش از 800000 نفر را میگیرد، یکی دیگر از نشانه های محکم مبنی بر برقراری امنیت است. وقتی سپاه پاسداران چپ و راست موشک پرانی میکنند و رهبرانشان دست به  رجز خوانی، لاف و گزاف، تهدید و تحریک میزنند،  برای ملت ایران امنیت بارمغان میآورد و یا نا امنی را دامن میزنند تا در پس آن بهتر بتواند آزادی را بزنجیر بکشند؟

نظام ولایت بطور روزمره مراسم اعدام و شلاق زنی در ملا عام براه میاندازد تا بتواند، بخشا، جامعه را متقاعد بوجود امنیت نمایند. که در جامعه اسلامی آنان که امنیت جامعه را بخطر بیاندازند عدالت اسلامی در سریعترین زمان بدون کوچکترین اغماض در مورد شان باجرا در میآید و از آنان شدیدا انتقام گرفته میشود. فرض که جنایت و قتل و دزدی و انواع و اقسام جرایم جنایی بسطح بسیار نازلی تنزل مییافت. کدام تخته شلاق و داربست اعدامی میتوانست مردم را از وجود امنیت آگاه و اقتدار آیت الله های مقدس را ارتقا دهد؟ بنابراین اگر بگوییم که حکومت اسلام خود تعارضی با جرایم جنایی ندارد، سخنی بگزاف نگفته ایم. چه نه تنها افزایش اعدام ها در خفا و یا در ملا عام، شلاق و زندان و شکنجه  به کاهش تبهکاری و قتل و جنایت منجر نگردیده است بلکه دارای قوس صعودی بوده است. دستگاه قضائیه ولایت در صدد ریشه کن سازی جرایم جنایی و تبهکاری های ریز و درشت نیست بلکه اشاعه دهنده آن است. چرا که آیت الله های مقدس خود از بزرگترین جنایتکارانی هستند که تا کنون در تاریخ بر کشور ما حاکم گردیده اند.

در برابر امنیت، نظام ولایت، هرگز چیزی کمتر از تسلیم و اطاعت نخواسته است و نمیخواهد، آنهم در تمامی عرصه های زندگی از جمله در عرصه قدرت و سیاست. یعنی که دهان بگله و شگایت نگشای، سکوت و خاموشی پیشه کن. چه جای پرسش است وقتی بقول رئیس جمهوری پیشین رژیم دین، محمود احمدی نژاد که شهرتی عالمگیر پیدا کرد، کشور، کشور امام زمان است، خزانه، پول به امام زمان تعلق دارد، با برکت است. روشن است در برابر دریافت نعمت امنیت باید که دم فرو بندی  از تحمل  خفت و خواری، اسارت و بندگی چیزی بزبان نرانی مباد که این نعمت الهی، امنیت بخطر افتد.

فیروز نجومی

Firoz Nodjomi

fmonjem@gmail.com

firoznodjomi.blogpost.com

rowshanai.org



منبع: پژواک ایران