PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 29th March 2024

خاوران و مادران
ایرج مصداقی


دو هفته از تلاش رژیم برای تخریب گلزار خاوران می‌گذرد؛ کجا هستند آن‌ها که در دوران رونق خاوران بلندگو از دستشان نمی‌افتاد و ژست جلوی دوربین را فراموش نمی‌کردند.

 

آن‌هایی که برای انداختن عکس کنار مادران شهدا سر از پا نمی‌شناختند، چه اقدامی را سازماندهی کرده‌‌‌اند؟

 

منتظر اجازه‌ و یا چراغ سبز کدام ارگان هستند؟

 

یک هفته‌ از دستگیری مادران شهدا و زندانیان سیاسی که برای دیدار عزیزانشان به عراق می‌رفتند می‌گذرد، در بین‌شان مادر ۸۴ ساله است. کجا هستند آن‌ها که دم از حقوق بشر می‌زنند؟ آیا این مادران جزو ابنای بشر نیستند؟

 

کجا هستند آن‌ها که به حال «مادران» غزه می‌گریستند (که البته باید می‌گریستند) آیا کاری به اشک و آه مادران هموطن خود هم دارند؟

 

دو هفته است که همسران و مادران و خانواده‌‌های به خاک خفته‌گان در خاوران، یک چشم‌شان اشک است و یک چشم‌شان خون.

 

کجایند «مادران صلح» که دیروز برای غزه جلسه گذاشتند و تقاضای راهپیمایی کردند کی برای مادران «خاوران» و «مهرآباد» جلسه می‌‌گذارند؟ مگر نه این که گفته‌اند «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است!»

مگر نه این که «نوشدارو پس از مرگ سهراب» نتیجه‌ای ندارد.

 

«کانون مدافعان حقوق بشر»ی که برای دستگیری منشی‌اش «ژینوس سبحانی» اطلاعیه می‌دهد و ۵ بهایی دیگری را که همان روز دستگیر شده بودند فراموش می‌کند ( ۱) آیا خبری در مورد دستگیری مادرانی که عزم سفر به عراق برای دیدار با عزیزانشان کرده‌ بودند، شنیده‌اند؟

آیا چیزی در مورد تخریب خاوران شنیده‌اند؟ واکنش‌شان چه بوده است؟ امیدوارم وقتی از کار گفتگوی با جنایتکاران برای باز کردن پلمپ در کانون فارغ شدند به این امور هم بپردازند.

 

آیا دفاع از حق مادران برای دیدار عزیزانشان و یا داشتن تکه خاکی برای مویه کردن بر سر آن، جزو حقوق بشر هست؟

 

چگونه می‌توان پذیرفت نهادی بین‌المللی و غیرایرانی مثل «عفو بین‌الملل» در ارتباط با تخریب خاوران هشدار دهد و نهاد ایرانی «کانون مدافعان حقوق بشر» سکوت اختیار کند!

 

آنان که در همین چند روزه اوباشان و رجالگان بسیجی را که به فرموده در ترمینال یک فرودگاه مهرآباد جمع شده بودند تا عوامفریبانه شعار اعزام به غزه را سر دهند، «فرزندان بسیجی‌ام» و «جوانان دلسوز و شجاع» می‌خواندند و با دیدن آنها «اشکشان» سرازیر می‌شد و به یاد جوانی خودشان می‌افتادند چه واکنشی در قبال دستگیری مادران دردمندی که هفته‌ی گذشته در همان ترمینال یک مهرآباد دستگیر شدند و با ضرب و شتم به اوین برده شدند نشان داده‌اند؟ اثرش در کجاست؟

 

http://www.wechange.info/spip.php?article3434

 

کدام مدافع حقوق زنان و مادران، از حق مادران مجاهد برای دیدار با عزیزانشان دفاع کرده است؟ آیا حقی ابتدایی تر از حق ملاقات مادر با فرزند هست؟

آیا حقی ابتدایی‌تر از مویه مادر بر گور فرضی فرزند هم هست؟

 

وقتی کانون مدافعان حقوق بشر مورد هجوم نیروهای رژیم قرار گرفت خانم عبادی و همکارانشان به حق توقع داشتند که از سوی نیروهای داخلی و بین‌المللی حمایت شوند اما وظیفه‌ی ایشان در قبال دیگرانی که تریبون بین‌المللی ندارند چه می‌شود؟

 

البته از کانون و برنده جایزه‌‌ی نوبلی که در مورد ضایع شدن حق خود اقدام جدی به عمل نمی‌آورند و به جایش کارکردشان در سطح بین‌المللی را به رخ رژیم می‌کشند چه انتظاری می‌رود.

 

یک بار دیگر تأکید می‌کنم من خدای نکرده خانم عبادی را به «مبارزه مسلحانه» (۲) با رژیم دعوت نمی‌کنم. من فقط  از ایشان می‌خواهم به وظایفشان به عنوان یک مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل عمل کنند.

 

برای ثبت در تاریخ می‌گویم و گرنه انتظار بیهوده‌ای است که در این شرایط از خانم عبادی توقع داشته باشیم به این دسته موضوعات هم التفاتی داشته باشند. ایشان روز روزش دغدغه‌اش چیز دیگری بود حالا که شب تار است. (۳)

 

امیدوارم دعوت از فعالان حقوق بشر و زنان برای محکوم کردن تخریب خاوران و دستگیری مادران و حمایت از حقوق آنان را دعوت به «جنگ طلبی» و « اعمال خشونت» معرفی نکنند.     

 

 

ایرج مصداقی  ۳ بهمن ۱۳۸۷

 

Irajmesdaghi@yahoo.com

 

www.irajmesdaghi.com

 

پانویس:‌

 

۱-  روز ۲۵ دیماه ۸۷ حداقل شش بهایی به نام‌‌های ژینوس سبحانی ، شاهرخ تائف ، عزیزالله سمندری ، پیام آقسانی ، دیدار رئوف ، نیما حقار  دستگیر شدند که کانون مدافعان حقوق بشر تنها به محکوم کردن دستگیری ژینوس سبحانی منشی خود اکتفا کرد! در حالی که این کانون نه یک کلوپ سیاسی که کانون مدافعان حقوق بشر است و لاجرم نبایستی فرقی بین اعضا و نزدیکان با دیگران بگذارد.

 

۲- دکتر محمد ملکی اولین رئیس دانشگاه تهران که با هیچ وصله‌ای حمایت از خشونت و مبارزه مسلحانه و ... به او نمی‌چسبد در ارتباط با پملپ دفتر کانون مدافعان حقوق بشر به خانم عبادی پیشنهاد داده بود:

«... از اعضای «شورای ملی صلح» که در آنجا تاسیس شده بخواهید با مراجعه به دفتر و تجمع و شکستن مهر ومومِ غیر قانونی وارد آنجا شوند و جز با اخراج یا دستگیری و ضرب و شتم از آنجا خارج نشوند تا دنیا بهتر بداند در کشور ما نقض حقوق انسانها تا کجاست.

شما و دوستانتان اینکار را نپذیرفتید و پنداشتید با تعامل و گفتگو موضوع حل خواهد شد، در حالیکه گفته بودم اگر در برابر چنین اعمالی نایستید، مهاجمین تشویق خواهند شد و حتی به خانه شما و دیگران هجوم خواهند برد و این کار یک رویه معمولی خواهد گردید و متاسفانه چنین شد. تا کی باید مردم ناظر ضعف و عدم مقاومت فعالان حقوق بشر بوده و فقط شاهد صدور بیانیه در محکومیت این اعمال باشند؟

چرا برای دفاع از حقوق خود و دیگران مقاومت صلح جویانه نمی کنید؟ اگر تشکل هایی مانند «مدافعان حقوق بشر» و «شورای ملی صلح» نمی توانند در برابر جنگی که حاکمیت علیه حقوق بشر ایجاد کرده است بایستند، پس این تشکل ها برای چیست؟»

 

www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=7108 - 57k

 

خانم عبادی در مصاحبه با ژیلا بنی‌یعقوب تلویحاً دکتر ملکی را متهم کرد که دعوت به «خشونت» و «نبرد مسلحانه» می‌کند:  

« من به هیج وجه رفتارهای مدنی خودم را ترک نخواهم کرد. یک پیام هم برای کسانی دارم که دست به خشونت می زنند و آن این است که از این طریق راه به جایی نخواهند برد . آیا آنها که در سال ۶۰ و ۶۱ اعلام نبرد مسلحانه کرده بودند ، از کار خود نتیجه ای بردند . موفقیت از آن کسانی بوده که همواره از این کار اجتناب کردند .»

http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=1731

 

۳- شیرین عبادی در مصاحبه با ژیلا بنی یعقوب تأکید کرد:‌ »من حتی در سخنرانی ام هنگام دریافت جایزه صلح نوبل به زندان گوانتانامو انتقاد کردم . آن هم زمانی که کمتر کسی حاضر بود در این باره سخن بگوید. این مساله موجب شد که برخی از اپوزیسیون داخل ایران به من انتقاد کنند که چرا یک مساله بین المللی را بر مصائب داخلی ارجحیت داده ام .»
 http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=1731

 

 

 



منبع: پژواک ایران