PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 19th April 2024

در فقد آیت الله منتطری
محمد شوری


سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند

۲۹ آذر ٨٨، سالمرگ آیت الله منتظری ست،او فردی ست که وجهی از آیت الله (نشانه ی خدا) بودن را هم در عمل و هم در کلام نشان داد.

همه ی موجودات (اعم از نباتات،جمادات وحیوانات) آیات و نشانه های خداوند هستند. اما وقتی این القاب (آیت الله) به فردی الصاق شود، باید درعمل صفات خداوند مثل رحمان بودن، عدالت داشتن و رحیم بودن هم را در او جاری دید؛ و لیکن با تاسیس نظام جمهوری اسلامی ما با سرهنگانی روبرو شده ایم که درجه ی آیت الله الهی گرفته اند!!

اگر القابی چون حجت الاسلام و آیت الله مراتب درس خواندن در حوزه است، همچنانکه که نظامیان با تحصیل فنون نظامی چنین درجاتی می گیرند، که هیچ, ولی چنانچه در نظامی که پایه اش را خدا و معنویت و اخلاق قرار می دهد، آیت الله هایش باید مجسمه ی صفات خدایی درعمل باشندکه تجربه ی ٣۷ سال حاکمیت ولایت فقیه و روجانیت،عکس موضوع را نشان داده واخلاق ومعنویت گمشده ی جامعه ی ایرانی ست که گفته اند: «الناس علی دین ملوکهم»!

آیت الله منتظری هرچند واضح و شارح «ولایت فقیه»بود، ولی از «گوساله»ی سامری ای که توسط حاکمیت ج.ا.،ساخته شد، تبری جست و بر خود لرزید و چون ابراهیم پیامبر تبر برداشت و این بت را شکست؛ برای آن نیز تاوان سختی داد. حیف که عمرش کفاف نداد.

ولایت فقیه، مدینه ی فاضله و ایده آل رویایی برای روحانیون شیعه است. مدینه ای که اکنون در اسارت قدرت فقیه، ویرانه شده است.

آیت الله منتظری بدلیل دیدگاه های خاص و نیز زندگی در ایران، میان مردم و روشنفکران (با افکار متضاد) حضور فیزیکی در زندانها و تبعیدهای مختلف، از او شخصیتی ممتایز ساخت. تنها مرجع تقلید و روحانی بلندپایه ی حوزه از نسل گذشته است که دیدگاههایش سبب حسادت و کینه ی همقطارانش (چه قبل و چه بعد از انقلاب) شد؛ حتی درمیان باصطلاح حامیانش.

او بطور طبیعی، قائم مقام رهبری بود و هیچ نیازی به هیچ آرایی نداشت؛ هر چند خود نمی خواست و سرانجام هم از این بلیّه ی زمینی رهایی جُست و عاقبت بخیر شد، آنچنانکه اکنون، دشمن و دوست و تاریخ به نیکی از او یاد می کند. اما در این میان از همان سالهای نخست انقلاب، کسانی بودند که نمی خواستند او قدرت را بعد از رهبری خمینی برعهده بگیرد ولذا زمینه چینی ها از همان سالها آغاز شده بود!

هاشمی رفسنجانی درسال ۶۲ در پاسخ به اظهارات طاهری اصفهانی (امام جمعه اصفهان) که گفته بود مردم نظر به آیت الله منتظری دارند، درتائید وی، ولی با اما و تبصره ای که بعدها مصداق عملی پیدا کرد و در انتخاب خامنه ای به کرسی نشست، می گوید:

«به نظر من مردم در میان علما توجه بیشتری به ‫‏آیت الله العظمی منتظری دارند. البته باید تقلید را با رهبری از هم جدا کنیم(!)، یعنی ممکن است کسانی باشند که بعد از امام در تقلید به گونه ای دیگر فکر کنند ولی از نظر سیاسی به آیت الله العظمی ‫‏منتظری توجه کنند. گرچه ممکن است اکثریت مقلد ایشان باشند. البته من بنا ندارم در این مسایل این گونه اظهار نظر کنم و اگر فرضا مردم روی آیت الله العظمی منتظری باشد، ‫‏مجلس خبرگان دیگر کاری نخواهد داشت». (۲ آذر ۱٣۶۱،‫ روزنامه اطلاعات)

و این مردم هنوز همان مردمی هستندکه عکس امام را در ماه می بینند و هنوز آبدیده نشده اند و افراد و جریان های سیاسی را نمی شناسند و... آگاهی های آنها توسط آشپزهای ویژه ساپورت می شود!

ساختار حکمرانی در جمهوری اسلامی، حکایت قصه ی ملانصرالدین است که برای سر کار گذاشتن همسایه ها الکی فریاد می زند آنجا آش می دهند، و همه ظرف بدست برای گرفتن آش در محل موردنظر حضور یافته و صفی بسته می شود!

قضایایی مثل تسخیر سفارت آمریکا در تهران مصداق روشن این شیوه است.

آشپزهای نظام جمهوری اسلامی اول سوژه را ترتیب می دهند و سپس فریاد می زنند آنجا آش می دهند و اینگونه افکار عمومی را به سمت مورد دلخواه جلب و سپس بدلیل خواست مردم، احکام خاص را هم صادر و برنامه های بعدی خود را اجرایی می کنند؛ دلیل آنرا هم حمایت مردم می دانند!

درمورد آیت الله منتظری، فردی که از سوی استادش (خمینی) فقیه عالیقدر و خلاصه شده ی او معرفی شده بود؛ یکباره در جنگ قدرت، وی را فاسق و منحرف و ساده لوح معرفی می کنند و برای آن نیز به شکل روش فوق حمایت های مردمی را هم می گیرند...

درسال ۱٣۶۴، خبرگان رهبری، تعیین می کند که ایشان بعد از فوت خمینی جانشین وی خواهد شد. حمایت های روحانیون و شخصیت ها و.... اینجا و آنجا در رسانه ها منتشر می شود.

اینجانب (راقم این سطور)، در همان سال با یکی از روحانیون مصاحبه ای در همین زمینه انجام داد، که بخشی از آن در روزنامه کیهان ۱۶ بهمن ۱٣۶۴، به چاپ رسید. در قسمتی از آن مصاحبه ،روحانی مورد نظر در پاسخ به پرسش من می گوید:

«...به هرحال یکوقت است که یک رهبری مدیون عامه مردم و فداکاری های عمومی مردم است. اینها دست رهبر را نمی بندد، اصلا رهبر همین است که خواست شرعی مسلمانان را برآوردن و در مقابل فداکاری های آنها از خود انعطاف نشان دادن و حرکت کردن در راه آنها. اما اگر رهبر مدیون افراد یا بخش های مشخصی باشد، نعوذبالله دست و بالش بسته خواهد بود، با توجه به اینکه هوای نفس ها و اینها هم بلی دیگر، در جماعت ما طلبه ها بعضی وقت ها غلبه پیدا می کند نسبت به بقیه اقشار مردم، اینهم یک انگیزه بود. و شما می دانید پیغمبر اکرم (ص) با آیه قرآن و ازطرف جبرئیل مامورابلاغ نیابت وامامت حضرت علی شدو بارها هم ازحضرت علی بالصراحت باعبارات رسائی تعریف کرد. ومساله بیعت که درهمان روزغدیرشد ومسلمانها چندروزی توقف کردندوآمدندبیعت نمودند.بااین همه این حرفها شاید سه ماه طول نکشیدکه بنابربربعضی ازتواریخ دوماه ونیم از قضیه گذشته بودکه پیامبر فوت کرد. شمابروید جزئیات آنرا پیدا کنید که مسائل آموزنده ای است. پیامبربا آنهمه تعریف هایی که ازحضرت علی کرد و از طرفی هم هیچ نوع وسائل تبلیغاتی که الآن مانند کتاب و روزنامه وغیره است اینهادرآنزمان هیچکدام نبود.یک طابقه وجماعتی پیداشدندوخیلی راحت اذهان مردم را تغییر دادندوتمام حرفهای پیامبر اکرم فراموش شدوآنهمه تعریف هایی که ازحضرت علی از پیامبر شنیده شده بودندوآنهمه فداکاریهایی که از خودحضرت علی دیده بودند همه اینها بایک جوسازی تمام شد وحضرت علی خانه نشین شد.بنابراین برادران احساس کردند که چنین مسائلی ممکن است پیش بیاید ویک علائمی را هم دیده بودند که به این نتیجه رسبدند که باید این کار صورت بگیرد».

مشروح این مصاحبه و اسامی شخصیت های روحانی وغیر روحانی و امضاهای طوماری که به حمایت از ایشان شده است رامی توانید در کتابی که با عنوان «بیعت یاحماسه قرن» چاپ شده است، بخوانید.

در هر صورت این پیش بینی درست از کار درآمد و همان خواسته ی «هاشمی رفسنجانی» در سخن فوق الذکر که بحث مرجعیت و تقلید را در سال ۱٣۶۲ مطرح می کند، عملی شد و رهبر آینده نه مرجع تقلید بود و نه مقلدی داشت و بقول آیت الله منتظری مرجع تقلید هم بچه بازی شد!

و هم چنین همان شد که روحانی فوق الذکر در این مصاحبه گفت: رهبری باید مدیون مردم باشد، و نه افراد خاص». دیدیم که رهبری مدیون افراد خاص شد. همچنان که هم ایشان (هاشمی رفسنجانی) درصدد است اینک نیز همچون جریان سازی های خاص خودش در انتخاب شدن خامنه ای به جانشینی خمینی، فرد موردنظر دیگری را برای بعد از خامنه ای در افکار عمومی جا اندازی کند. دعوای حیدری – نعمتی پیرامون حسن خمینی بخشی از سنایوریی ست که برای بعد از خامنه ای در حال مدیریت است!

محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)



منبع: پژواک ایران