PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 29th March 2024

به بهانه‌ی عاشورا و ذبح عظیم آن
فـرهاد مهدوی


 

با توجه به استفاده از علم هرمنوتیک، چه بسا حالا بشود با دردسر کمتری از جمله آیات قرآن را مورد تفسیر، تاویل و برداشت قرار داد. اگر تمایل داشته باشید به اختصار توضیحی در باره ی هرمنوتیک بیآوریم تا بحث را راحتتر ادامه دهیم.

قواعدِ درست تفسیر یک متن را، هِرمِنوتیک یا علم تأویل، و تأویل‌شناسی می‌گویند. هدف از هرمنوتیک، کشف پیام‌ها، نشانه‌ها و معانی یک متن یا پدیده است. هرمنوتیک به مطالعه‌ی اصول تعبیر و تفسیر متون، به‌ویژه متون ادبی و دینی و حقوقی می‌پردازد. هرمنوتیک دانشی است که «فرایند فهم یک اثر» و چگونگی دریافت معنا از پدیده‌های گوناگون هستی اعم از گفتار، رفتار، متون نوشتاری و آثار هنری را بررسی می‌کند.

به همین مقدار در توضیح هرمنوتیک بسنده کنیم و با همین رویکرد هرمنوتیکی و به بهانه‌ی روز عاشورا به برداشتی از ارتباط داستان کربلا و قرآن می‌پردازیم. احتمالا شما از داستان ابراهیم پیامبر و پسرش اسماعیل به روایت قرآن با خبر هستید. ابراهیم در خواب می‌بیند که خدا از او می‌خواهد که پسر دلبندش اسماعیل را برای خدا به قربانگاه برده و ذبح کند. ابراهیم خواب خود را با اسماعیل در میان می‌گذارد و او نیز به عمل به چنین خواسه‌یی از طرف خدا رضایت می­دهد.

بگذارید بگوئیم که افرادی بی توجه و نا آشنا با راز و رمز، و حیرانی‌ها و حکمت‌های قرآنی، این عمل ابراهیم را خلاف موازین حقوق بشری دانسته و کلی به خدا و به ابراهیم و به ادیان و به هرچه از این مقولات بوده و هست تاخته و ایراد گرفته‌اند. البته اگر چنین اتفاقی میافتاد، شاید حق با آنها می‌بود، اما می‌دانیم که چنین اتفاقی نیفتاد. هنگاهی که ابراهیم آماده می‌شد تا اسماعیل خود را ذبح کند از طرف خدا ندایی رسید و به ابراهیم گفت که دست نگهدارد چون نیازی به قربان کردن اسماعیل نیست و در واقع او فرمان را اجابت کرده است. آنگاه خداوند گوسفندی فرستاد تا ابراهیم آن گوسفند را به جای اسماعیل ذبح کند و سپس این آیه و این جمله در فرجام این داستان پر اما و اگر، گفته می‌شود که ما به جای اسماعیل، "قربانی عظیمی" فرستادیم. . و فدیناه بذبح عظیم.

برداشت­ها و درک و دریافت های متعددی بر اساس فهم هرمنوتیکی از این حادثه‌ی درس آموز در زندگی ابراهیم وجود دارد و از جمله مهم ترین آنها این که گویی با این اتفاق، بر قربان کردن انسان‌ها در طول تاریخ برای خدایان دروغین، برای همیشه نقطه‌ی پایان گذاشته شد. چون می‌دانید که بشر به دلیل جهل و ترس‌های کاهنده‌اش در دوران‌های اولیه تاریخ به گمان خود با قربانی کردن انسانها در پیشگاه خدایان قصد داشت از سختی‌های غالب بر زندگی خود بکاهد و طبیعت را نسبت به خود مهربان سازد. اما پس از داستان ابراهیم و اسماعیل به طور کلی قربانی کردن انسانها برای خدایان ممنوع و متوقف گردید. 

علاوه بر این، برداشت دیگری نیز در اینجا هست. اگر یادتان باشد دیدیم که داستان ابراهیم با اصطلاح "ذبح عظیم" به پایان رسید، یعنی این که خداوند به جای قربانی کردن و ذبح اسماعیل، بره‌ای یا قوچی را فرستاد و از آن به ذبحی عظیم یاد کرد.

پرسیده‌اند که آیا ذبح گوسفندی، اساسا چه میزان واجد ارزش بوده و آیا در این حدّ از اهمیت بوده که از آن به عنوان "ذبح عظیم یاد کرد؟" و شاید معنای دیگری از ذبح عظیم مراد و مد نظر بوده است. در پاسخ به این پرسش،برخی گفته‌اند که آری، چون آمدن گوسفند از آسمان بوده و از سویی مانع ذبح اسماعیل و از سوی دیگر به قربان کردن انسان‌ها برای همیشه پایان بخشیده، آن را ذبح عظیم نامیده‌اند.

اما جالب است اشاره کنیم که خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی نیز از این ماجرا برداشت دیگری دارد که ناگزیر با داستان کربلا و اهمیت عاشورا پیوند می‌خورد. حافظ این برداشت را در غزلی امیدوار آورده و می گوید "مرید پیر مغانم، ز من مرنج ای شیخ، چرا که وعده تو کردی او اجابت کرد"

تابلو و صحنه‌ای که حافظ ترسیم می کند دو پرسناژ دارد با چند مفهوم و اشاره. در این بیت "شیخی" هست و "پیرمغانی" و اشاراتی به عهدی و قراری که یکی رعایت نکرده و دیگری انجام داده است. احتمالا حالا خود شما نیز باید متوجه‌ی برداشت حاقظ شده باشید.

گفته اند منظور حافظ این بوده که آری، پدر ما یعنی حضرت آدم در ابتدا قرار بود و "وعده کرده" بود که از گندم بهشت نخورد، اما خورد. در حالی که امام علی با آن که رئیس امپراطوری آن روزگار اسلام بود اما هیچگاه نان گندم نخورد و همواره با نان جویی بسنده می کرد. پس در این برداشت، "پیر مغان"، علی است و "شیخ"، حضرت آدم.

از این برداشت که بگذریم برداشت دیگری نیز هست.  گفته اند که خود حافظ یا کسان دیگری بعدها توضیح داده اند که مقصود این بیت حافظ، ماجرای آدم و خوردن گندم و اینها نبوده است، بلکه داستان ابراهیم پیامبر بوده که قرار بود اسماعیل‌اش را ذبح کند اما نکرد. حال آن که امام حسین فرزندش را در روزعاشورا به قربانگاه رویارویی با بی­عدالتی و استبداد محسم سیاسی فرستاد. و وعده‌ای را که ابراهیم انجام نداده بود، امام حسین انجام داد. و بدین ترتیب ارتباط میان داستان کربلا و آیاتی از قران و نیز عظیم بودن رفتار امام حسین برای احقاق حقوق شهروندی، یعنی تاکید بر عنصر اختیار انسان و همچنین عظمت ذبیح‌های کربلا و عاشورا و به ویژه خود امام حسین آشکار می­گردد.

بهر رو در آغاز گفتیم که علم هرمنوتیک راه را برای فهم، درک‌ودریافت و برداشت‌های متفاوت از متنی واحد را هموار نموده است از اینرو روشن است که شما نیز می‌توانید این حوادث و این داستان‌ها و معنای غزل حافط را تفسیر کنید و برداشت خودتان را با دیگران در میان بگذارید.

عاشورای 1394



منبع: پژواک ایران