PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 29th March 2024

نه این شوری شور، نه به آن بی نمکی
م-ت اخلاقی


 
 
این روزها بحث بر سر مصاحبه آقای همنشین بهار با آقای سعید شاهسوندی عضو بالای"اسبق"سازمان مجاهدین خلق ایران در بین مخالف وموافق این مصاحبه بشدّت بالاست .
عدّه ای موافق که اوّلا این حقّ آقای همنشین بهار است که با این آقا وبه تبع آن با همسر ایشان مصاحبه کند،عدّه ای مخالف که چرا چنین عنصر خود فروخته ای باید دوباره بر سر آنتها آفتابی شود .
یک نکته اساسی وغیر قابل انکار :
 این که آقای سعید شاهسوندی تا ته قضیه رژیم را از خود راضی کرده،و  رژیم بازیهایش را با او کرده وخر سیاست وبرنامه اش را پیش برده باشد،شکیّ نیست،هر آنکس که منکر چنین عمل زشتی شود،یا خودش ریگی به کفش دارد ویا رژیم را نشناخته،شق دیگر قضیه آنست که، شخص سعید شاهسوندی آنقدر با هوش وذکاوت وبه اصطلاح زرنگ بوده که توانسته رژیم "حقّه بازی" همچون رژیم خمینی را بفریبد واز چنگش جان سالم بدر ببرد .!؟
امّا همه ناظران از "دو" نکته اصلی غافلند،یکی آنکه جنایتکارانی  که بر میهنمان حاکمند،در شکنجه دادن وبه ستوه کشاندن زندانی ،از خود هیچ کوتاهی نخواهند کرد،ان هم با افراد رده بالائی از گروه های سیاسی معتقد به مبارزه مسّلحانه وبویژه اعضاء سازمان مجاهدین وحتّی هوادار ساده . مسلما آقای شاهسوندی حدّاقلش در روزها یاساعات نخست دستگیری، از شکنجه رژیم بی بهره نبوده است.
نکته دوّم اینکه یک زندانی یا اسیر دستگیر شده"مسئله دار" در اوّلین برخورد،نه تنها توان مقاومت در برابر بازجویان وشکنجه گران را از دست می دهد،بلکه با اوّلین "تشر" و در بالا بردن اوّلین شلّاق،خودکار دستها را بالا برده و طمع بازجو و"شکنجه گر" را در همکاری صدّ چندان هم می کند .
این آقا همچنانکه خودش بارها گفته ونوشته ،با سازمان مجاهدین وشخص آقای رجوی مسئله دار بوده ودر جاهائی باید گفت ضدّیت داشته ،امّا اینکه چرا با این حال در عملیات فروغ جاویدان شرکت کرده،سئوالی است که خود ایشان وسازمان مجاهدین(مسعود رجوی) باید روشن وبدون "پت پت کلام" بیا کنند.
به نظر این نگارنده احتمالات زیر بوده که این آقا را به شرکت در  عملیات فروغ جاویدان  کشانده است :
1-     وابستگی عاطفی که با سازمان همچنان داشته(این رابطه می شود گفت در همه افراد جداشده بدون کم و کاست بوده وهست) واحساساتی شدن،ودر یک کلام شور بی پایه.
 
2-     این که رژیم دارد سرنگون می شود ومن به عنوان مخالف این رژیم با آن همه سابقه سیاسی ومبارزاتی، که مورد فراخوان مسعود رجوی قرار گرفته ام باید کاری بکنم. (مسعود می گفت ،حتّی مخالف نظرات ما،امّا ضدّ رژیم وسرنگونی طلب باشید،بفرمائید)
 
3-     ترس از پیروزی عملیات فروغ و سرافکنده شدن در برابر ملّت با آن سابقه مبارزاتی  .
 
4-     پیروزی عملیات فروغ جاویدان ،واز قافله عقب ماندن (با تحلیلی فرصت طلبانه یعنی دقیقا از موضع اپورتونیستی محظّ) .
این ٤ نکته احتمالی بوده که به ذهن اینجانب بنا به تجربه در شناخت نفرات شرکت کننده در عملیات فروغ می رسد.
سعید شاهسوندی بدون ذکر علّت وبیان ریشه ها ،بنا به تجربه سالها زندان وشاهد زندانیان مختلف بودن،به نظر اینجانب یک زندانی بریده ودرهم شکسته بوده  است .در این شکّی نیست(امّا هیچکدام از صحبتهای ایشان در زیر شکنجه ،بنا به تمامی قوانین شناخته شده بین المللی پشیزی ارزش ندارد)
اگر ایشان دم از صداقت وراستی می زد ویا اکنون می زند، راه صحیحش اینست که تمامی قضایا را بدون کم وکاست برای مردم وبرای ثبت در تاریخ وافشای جنایتکارا ن بیان کند وبنویسد .بگوید که با او واقعا چه کردند، و او با جنایتکاران حاکم بر میهنمان چه تنظیم رابطه ای داشته والآن دارد .
چرا پس از ورود به آلمان بر علیه سران رژیم در هیچ دادگاه شناخته شده آلمان وحتّی بین المللی شکایتی را مطرح نکرده وپرونده ای بازننمود،حتّی سمبلیک ؟
اگر این آقا در اوّلین ساعات ورودش به خارج از کشور از طریق همه بلندگوهای خارج کشوری ،اعم از فارسی زبان وغیره، جنایات رژِیم را وآنچه راکه برخود رفته وبر دیگر زندانیان شاهد بوده را افشا می کرد،بدون شکّ، راه بر خیلی از حرف ها در این باره بسته می شد وملّت نظر دیگری راجع به ایشان تحلیل دیگری داشت.
امّا به عنوان یک زندانی سیاسی دهه های ١٣٦٠ باید شهادت بدهم که رژیمی که حتّی یک نفر عملیاتی سازمان را پس از "بریدن " وبه اصطلّاح توّاب چند آتشه شدن، به جوخه اعدام می سپرد،وبا کمال آرامش ومهربانی به فرد اعدامی، گفته می شد که : چون آدم کشته ای(در عملیات نظامی) باید طبق قانون "قصاص" اعدام شوی،امّا این که توبه کرده ای در آن دنیا به بهشت می روی،سئوال اساسی وپاسخ داده نشده این است که :
 
  چگونه ممکن است چنین رژیمی،از شخص شناخته شده ای با آن سابقه سازمانی،آن هم در صحنه"عریان نظامی" دستگیر شده(محارب مسلّح به سلاح کلانشینکف ارتش آزادیبخش سازمان مجاهدین) نه تنها از قصاصش بگذرد،بلکه با حفاظت(بادی گارد) وی را تا دم پلّه هواپیما بدرقه هم بکند ؟
 
امّا،
سازمان مجاهدین که در گنده کردن مسائل متاسّفانه ید طولائی هم پیدا کرده ،پس از آگاهی از دستگیری سعید شاهسوندی،آنچنان مسئله را سرهم بندی کرد،که گویا این آقا یعنی سعید شاهسوندی از اوّل سناریوی دستگیریش را از قبل از ورود به عملیات فروغ جاویدان نوشته بوده است .
از طرف دیگر،.آقای شاهسوندی هم دستگیری وبه خارج آمدنش را آنچنان هالیوودی بیان می کند که همه چیز در ابر شکّ وتردید قایم می شود و جلّاد اصلی از صحنه جنایت به سلامت عبور داده می شود .  
 
نکته آخر اینکه :
در این قضیه  دو مسئله مهم در حال فرارند :
 
الف"دو گزارشگر ناصالح (سعید شاهسوندی- شخص مسعود رجوی).
 
 ب : چگونه ممکن است یک شخص" مسلّح محارب ،مفسد فی الارض" به این راحتی نه تنها از اعدام خلاصی یابد،بلکه به سلامت به خارج ارسال هم بشود .
 
آیا فی الواقع چه اتّفاقی در درون رژیم افتاده می بود ،که با وجود در قید حیات بودن جنایتکارانی امثال "محمّدی گیلانی" قاتل هزاران زندانی سیاسی وجانیانی همچون اسدالله لاجوردی، شخصی مثل سعید شاهسوند(دوباره تکرار می کنم،مسلّح به سلاح،دستگیر شده در صحنه عریان نظامی) این چنین از قانون قصاص رژیم رها شود،واقعیت چه بوده است،آیا به این سادگی است که آقای شاهسوندی بیان می کند؟؟!!
 
اگر فی المثل تضادهای بین جناحین رژیم را باعث  رهائی این آقا بدانیم،سئوال مطرح شده اینست که:
 
چرا این"تاکتیک" راجع به دیگر زندانیان شناخته شده به کار گرفته نشد ؟
 
از طرف دیگر، سازمان مجاهدین(آقای مسعود رجوی) با چه سند زنده ای داستان دستگیری سعید شاهسوندی وشرکت او را در جوخه های اعدام وتجاوز به زنان زندانی ،همراه با لاجوردی ،اینچنین با قاطعیت بیان می کند ؟
 
آنچه که واقعیت نشان می دهد،ایست که  هر دو طرف جریان قضیه، دارند شلوغ کاری می کنند،تا واقعیت وبه دنبال آن حقیقتی "زنده به گور" شود،ودر یک کلام :
 
نه به آن شوری شور
نه به این بی نمکی
 
م- ت اخلاقی
١٧  آبان ١٣٩٣



منبع: پژواک ایران