PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Tuesday 23rd April 2024

معجزه‌ی حکومت ولایی شیعی: یزید نقش امام حسین را بازی می‌کند
مجید محمدی


علی خامنه‌ای در دیدار با برخی فرماندهای نظامی و انتظامی در مورد جنگ هشت ساله‌ی میان ایران و عراق با تصویر کردن این جنگ میان جمهوری اسلامی در یک سو و قدرتمندان عالم در سویی دیگر می‌گوید: «قصد این جبهه گسترده [نظامی متشکل از غرب و شرق و کشورهای وابسته آن‌ها در منطقه‌]، تضعیف و بی‌آبرویی نظام اسلامی و گرفتار کردن آن به مشکلات داخلی و سرانجام زمینه‌ سازی برای فروپاشی جمهوری اسلامی بود اما نظام اسلامی و ملت ایران، با وجود کمبود امکانات و تجهیزات و مشکلات فراوان آن زمان، در برابر این جبهه ایستاد و سربلند از میدان بیرون آمد.» (۲ مهر ۱۳۹۳) با توجه به این که «ملت ایران» در سخنان خامنه‌ای اغلب وفاداران به خود وی و نظام را شامل می‌شود خامنه‌ای در سخنان فوق که بارها تکرار شده کاست حکومتی را در مقام محرومان و مستضعفان و پا برهنگان عالم و مخالفان و دشمنانش را در مقام صاحبان ثروت و قدرت قرار می‌دهد و معتقد است که گروه اول گروه دوم را شکست داده است.
این منطق در نظام تبلیغاتی جمهوری اسلامی در کدام نظریه و سنتی ریشه‌ دارد؟ آنها چرا به این منطق تمسک می‌جویند؟ آیا مخاطبان-حتی طرفداران نظام- می‌توانند در دراز مدت این منطق را پذیرا شوند؟
 
مظلوم نمایی قوای قهریه
کسانی که بیشترین سهم را در خشونت در کشور و منطقه دارند و کار هر روزشان حمله‌ی نظامی و سرکوب است بیش از همه مظلوم نمایی می‌کنند. این سیاست مظلوم نمایی در ادبیات فرماندهان سپاه که امروز ماشین سرکوبی قدرتمند را در ایران و منطقه در اختیار دارند و تا کنون ده‌ها هزار نفر را به قتل رسانده، شکنجه کرده و به زندان انداخته‌اند به روشنی به چشم می‌خورد.
به عنوان مثال وقتی فرمانده‌ی یکی از نیروهای سپاه می‌خواهد به یکی از فیلمسازان آثار تبلیغاتی در مورد جنگ قوت قلب بدهد به این مظلومیت اشاره می‌کند: «فرصتی شد پس از مدت ها فیلم "چ" را ببینم. با دیدن آن صحنه ها به یاد غربت دیروز ایرانی ترین ایرانی ها و اسلامی ترین اسلامی ها، ایثارگران فداکاری که فرصت یافتید با هنر قابل تقدیر خود، یک نمونه از هزاران نمونه اعجاب آور آنان را به تصویر بکشانید و بر مظلومیت امروز همان چهره های فراموش شده، گریه کردم.» (قاسم سلیمانی در نامه‌ای به ابراهیم حاتمی کیا، تابناک ۲ مهر ۱۳۹۳)
با کدام منطق و بر چه اساسی گروهی که امروز قدرت مطلقه را در ایران در دست دارند و دارند در منطقه آتش افروزی می‌کنند خود را به عنوان مظلومان تاریخ به مخاطبان می‌فروشند؟
 
انقلاب یا نظام
از روز اول تاسیس جمهوری اسلامی مقامات جمهوری اسلامی از رژیم خود هم به عنوان «نظام» و هم به عنوان «انقلاب» سخن گفته‌اند. خامنه ای هم رهبر نظام است (و گاه خود «نظام» در سخنان مقامات جمهوری اسلامی) و هم بعد از ۳۶ سال که از انقلاب ۵۷ می‌گذرد «رهبر انقلاب». آنها هم می‌خواهند از منافع و شرایط و مصلحت بینی‌های یک نظام مستقر استفاده کنند و هم از شرایط و مقتضیات گروه‌های شورشی و انقلابی. وقتی هزاران زندانی را در زندان‌ها اعدام می‌کنند (در سال ۱۳۸۷) یا قوانین خود ساخته را نقض می‌کنند در مقام نظام و مصلحت بینی‌هایش نشسته‌اند و وقتی با تنش زایی در منطقه و عملیات تروریستی علیه مخالفان خود می‌خواهند جاه طلبی‌های خود را ارضا کنند و مخالفان را حذف، در مقام انقلابی ضد استکبار می‌نشینند.
 
بازی در دو نقش
مقام‌های جمهوری اسلامی در حالی که بر اریکه‌ی قدرت تکیه زده‌اند همچنان نقش امام حسین و شورشی و انقلابی را بازی می‌کنند. مجموعه‌ی ادبیات رسمی حکومتی مملو است از داستان عاشورا و شهادت و اسارت و زندانی بودن. حکومت در مراسم مذهبی خود مدام این مظلومیت‌های رهبران شیعه را به خود و پیروان و وفادارانش یادآوری می‌کند در حالی که مخاطبان این مجالس کسانی هستند که همه‌ی منابع قدرت و ثروت را در کشور در اختیار دارند. آنها در همان زمان که بر مظلومیت زهرا و امام حسین گریه می‌کنند در زندان‌ها کارگر ساده‌ای مثل ستار بهشتی را به قتل می‌رسانند یا خبرنگاری مثل زهرا کاظمی را در قبر گذاشته و همه‌ی جسد و قبرش ار سیمان می‌کنند تا کالبد شکافی ار غی رممکن سازند. مقامات جمهوری اسلامی برای استفاده از مقتضیات «نظام» و «انقلاب» در آن واحد نقش یزید و امام حسین را آن چنان که در روایات شیعی آمده- هر دو را- بازی می‌کنند.
 
قدرت و ضعف همزمان
برای درست کردن همین نقش «امام حسینی» است که  امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده هوافضای سپاه پاسداران در مورد نقش قاسم سلیمانی در توقف داعش می‌گوید: «سردار بزرگ ما سردار سلیمانی با ۷۰ نفر جلوی تروریست‌های داعش در اربیل را گرفتند» (باشگاه خبرنگاران، ۲ مهر ۱۳۹۳).
اما در همان نشستی که این حرف‌ها زده می‌شود، ادعا می‌شود که جمهوری اسلامی قدرت اول نظامی منطقه است و هر گونه سلاح مدرنی را در اختیار دارد. فرماندهان سپاه می‌خواهند خود را در موضع یک قدرت جهانی قرار دهند و دیگر قدرت‌ها را در حال افول، تا به هوادارنشان امید و شور و نشاط ببخشند: «دشمنانی که به حسب ظاهر، دنیایی و مادی دشمنی بزرگ‌تر از آن متصور نیست باعث شد که آمریکا و هم پیمانانش الان جرات چپ نگاه کردن و جرات تهدید کردن انقلاب اسلامی را ندارند و در موضعی قرار دارند که به آن موضع انفعالی می‌گوییم.» (علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران، باشگاه خبرنگاران، ۲ مهر ۱۳۹۳)
 
تاریخگرایی
رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان منصوب وی در سپاه و همراهان آنها در حکومت دارای بزرگترین امپراطوری‌های اقتصادی، قوای قهریه‌ی کشور و قدرتمند ترین دستگاه‌های تبلیغاتی کشورند اما به هنگام تبلیغات سیاسی خود را در مقام مظلومان و پابرهنگان تاریخ جای داده و وعده ی پیروزی پیشگویان چپ و اسلامگرای تاریخ را به خود می‌دهند. بر اساس همین تاریخگرایی است که بعد از این ادعا وعده‌ی حکومت جهانی را به پابرهنگان (که ثروتمند ترین اقشار جامعه‌ی ایران امروز هستند) می‌دهند.
معضل جدی تاریخ‌گرایی، دور باطلی است که در منطق آن وجود دارد: نخست پیروزی محرومان و پابرهنگان با تمسک به ایدئولوژی فرض می‌شود و بعد برای این پیروزی به مواردی که اکثر آنها شکست هستند استدلال می‌شود. اکثر مواردی که دستگاه‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی در جنگ هشت ساله (مثل چند عملیات کربلا) یا جنگ‌های میان اسرائیل و حماس و حزب الله به عنوان پیروزی ذکر می‌کنند با منطق این جهانی شکست تلقی می‌شوند اما بر اساس ایدئولوژی اسلام‌گرایی شکست برای اسلام‌گرایان وجود ندارد و آنها همیشه و در هر صورت پیروزند. گروهی که همیشه پیروزند نیازی به استدلال برای پیروزی ندارند.    
 
دو هدف با مبانی ناسازگار
مقام‌های جمهوری اسلامی برای جذب نیروی ارزان و با انگیزه نیاز دارند که خود را در مقام شورشی و انقلابی و عدالت خواه و ضد استکبار نشان دهند اما در عین حال برای دادن احساس قدرت به استخدام شدگان نیاز دارند که خود را ابر قدرت جدید و مبشر نظام جدید جهانی بنمایانند. این دوگانگی که مدام تکرار می‌شود به سرعت در ذهن و جان پیروان نشسته و آنها را بی انگیزه می‌کند.
آنها به خود می‌گویند اگر ما ابرقدرت منطقه هستیم و تا ۶۰ سال آینده نفت و تا ۲۰۰ سال آینده گاز داریم (معاون امور اکتشاف شرکت ملی نفت ایران، تسنیم ۳۱ شهریور ۱۳۹۳) چرا باید ادای پابرهنگان و له شدگان تاریخ را درآوریم. به همین دلیل است که همیشه در طی ۳۶ سال گذشته ریزش نیروها بیش از جذب آنها بوده است. نهادهای جمهوری اسلامی به صورت گذرگاهی برای رفتن از آرمانگرایی تخیلی به واقع گرایی عقلانی عمل کرده است. محذوفان جمهوری اسلامی در سطوح بالا نیز عمدتا همین افراد هستند.



منبع: خودنویس