PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ / Thursday 28th March 2024

آنکه عالم همه مست است ز رنگ وی و بویش
اسماعیل وفا یغمایی


آنكه عالم همه مست است ز رنگ وي و بويش
بگذاريد كه خورشيد زند شانه به مويش!
بگذاريد كه باد سحري بوسه ربايد
ز رخانش، ز دو چشمش، ز لبانش، ز گلويش حُسن نقاش ازل زد رقم اين، يا كه طبيعت
به خدا هر كه رقم زد، نبود خصم و عدويش
به تبر داري دين، ساقه و ساقش بشكستيد
كه «خدا» را نه، «شما» راست هراس از تك و پويش!
خوب دانيد گر اين بندي غمگين شود آزاد
لرزه بر تخت امامت فكند هاي اش و هويش!
پرده ي عزت او را بدريديد و نهاديد
ز سر جهل يكي پرده به فرق سر و رويش

شرمتان باد! كه در اين عطشستان بفكنديد
فارغ از تشنگي اش سنگ ديانت به سبويش
قرنها رفت و نديديد، زاندوه، دو چشمش شده چون چشمه و رخساره‌ي او، بستر جويش
كيست اين لولي زيبا، كه گر آزاد ببالد
خرد و عشق زند پرچم تسليم به كويش
«مادر» و «خواهر» و «معشوق» و «زن» و «دختر» و «يار»ست
كور باد آنكه به خواري نگه افكند به سويش
تا به انكار جمالش بنشينند سفيهان
هر چه زشتي به جهانست نمودند هوويش
برو اي مومن مكار كه بيم است «وفا» را
بسرايد ز طريق تو و اسرار مگويش
بسرايد ز خدائي كه شود سُخره‌ي عالم
بدر آيد اگر از روي حقيقت ته و تويش!
چه خدائي كه در آميخته با معجزه‌ي جهل!
همه رسمش، همه راهش، همه خُلق اش، همه خويش
خرقه را باد برد نيز حجابي و مرامي
كه جهاني به عذاب آمده از لاشه و بويش

 



منبع: پژواک ایران