PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Friday 26th April 2024

ناکارآئی سیاست بهداشت و اوج گیری بیماریها در ایران
جلال ایجادی


 

سیاست بهداشت و آرامش جسم و روح

بر طبق سازمان جهانی بهداشت، سلامتی عبارت است از یک حالت آسودگی کامل جسمی، روانی، اجتماعی و تنها به نبود بیماری یا ناتوانی اطلاق نمی شود سلامتی انسان ها امری است اساسی برای دستیابی به صلح و امنیت که به بالاترین میزان همکاری بین مردم و دولت ها وابسته است. همچنین بر طبق اساس نامه سازمان جهانی بهداشت بهره مندی از بالاترین استانداردهای قابل دسترسی سلامتی یکی از اساسی ترین حقوق هر انسان بدون در نظر گرفتن نژاد، مذهب، اعتقادات سیاسی، شرایط اقتصادی یا موقعیت اجتماعی اوست.

با توجه بآنچه گفته شد آیا سلامت و بهداشت مردم ایران از مدیریت سالم برخوردارست؟ بطور مسلم یکی از عوامل اساسی در ارزیابی پیشرفت اقتصادی و انسانی در کشورهای جهان کیفیت مدیریت بهداشت، بلند بودن امید به زندگی و آرامش و سلامتی روحی و جسمی و اجتماعی افراد است. متاسفانه ایران زیر نظام مدیریتی ناشایسته ای است که منابع طبیعی و اقتصادی را هدر میدهد و ویران میکند و انرژی و جان انسانها را تباه میکند. با توجه به تمامی امکانات این مملکت، سیاست بهداشتی حاکم فاقد کیفیت لازم است و تخریب محیط زیست، آلودگی و خطر را برای جامعه و انسانها دوچندان نموده است. پخش آلودگی صنعتی و خشک نمودن دریاچه ها و ایجاد توفانهای نمک، همراه با ریزگردهای شیمیائی که ناشی از سیاست حکومتی و سیاست غیر مسئولانه بخش خصوصی است انسانها را بطرف بیماری و مرگ سوق میدهد.

سیاست بهداشت و سلامت عبارت از مجموعه اقدام ها، سیاستها و سرمایه گذاری هائی است که در خدمت سلامتی و امنیت انسان قرار میگیرد. پوشش دهی شبکه بهداشت در شهر و روستا، تغذیه شهروندان و نظام تولید مواد غذائی، آب و شبکه فاضلاب، سیاست پیشگیرانه در مورد بیماری های واگیر مانند وبا و ایدز، تلاش علیه مواد مخدر و سیگار و مصرف الکل، آلودگی هوا، تنظیم سیاست خانواده و کودک و کاهش علل عمده مرگ و میر، صنایع داروسازی و نظام توزیع دارو، کنترل قیمت ها و جلوگیری از بازار سیاه دارو، تجهیزات پزشکی مانند بیمارستانها و آزمایشگاهها، دانشگاه و آموزشهای پزشکی و پرورش متخصصان، بودجه دولتی و بیمه های اجتماعی، تلاش جدی برای شناسائی و دفع مواد شیمیائی و سمی در کشاورزی و صنایع غذائی، آموزش شهروندان به امر بهداشت جسم و روان، شفافیت و کارشناسی در تهیه و پخش آمار علمی در باره سلامتی و بهداشت، پشتیبانی از برنامه های تحقیقی و پژوهشی و غیره از جمله عوامل اساسی در سیاست بهداشت یک کشور تلقی میگردد. روشن است که جمهوری اسلامی فاقد برنامه وسیع اندیشمندانه است و کارش بدور از این اقدامها و سرمایه گذاریهای همه جانبه است. توجه شما را به برخی ارقام جلب میکنم که حکایت از سیاست ناشایسته و غیر موثر حکومت دارد و نشاندهنده پائین بودن رده ایران نسبت به کشورهای دیگر است.

رتبه پائین ایران در مسابقه برای بهداشت

سازمان بهداشت جهانی در گزارش 2012 خود عملکرد سطح سیستم بهداشتی در ایران را پنجاه و هشتمین سطح بهداشتی و عملکرد کلی سیستم سلامتی در ایران را رتبه ۹۳ در میان دولتهای جهان اعلام کرد. این امر بیان پس رفت موقعیت ایران در مدیریت امر بهداشت جامعه است. نکته دیگر اهمیت بودجه کشوری در زمینه هزینه های بهداشت میباشد. برپایه ارزیابی "بانک جهانی"، بودجه بهداشت کشورها را براساس تولید ناخالص ملی میتوان بشکل زیر ارزیابی نمود:

بودجه بهداشت کشوری نسبت به تولید ناخالص ملی در سال 2011 17 آمریکا 11.6 فرانسه 11.5 دانمارک 11 آلمان 10 اتریش 10 بوسنی 8.4 سودان 7.6 شیلی 6.7 ترکیه 6.0 ایران 4.3 چاد 2.5 پاکستان 1.9 قطر

در کشور ما با توجه به هزینه های لازم در عرصه بهداشت و سلامتی و با توجه به تقاضاهای یک جمعیت 75 میلیونی که خواهان رفاه بهداشتی بیشتر میباشد، پیوسته بودجه اختصاصی بهداشت باید افزایش یابد. ولی بعنوان نمونه بخشی از بودجه 1390 مبنی بر اختصاص سه میلیارد دلار از محل افزایش درآمد حاصل از صادرات نفت و درآمد گازی مازاد به وزارت بهداشت٬ نه تنها محقق نشد، بلکه ۱۰ درصد از درآمدهای ناشی از هدفمند کردن یارانه‌ها هم به این وزارتخانه پرداخت نگردید. معیار ارزشیابی ما نه کشورهائی با تعهد پائین، بلکه کشورهائی است که بیشترین تلاش را برای سلامت جمعیت خود میکنند و یک سیاست مدرن با استانداردهای بین المللی برای زندگی و آرامش شهروندان بکار میگیرند. در ایران نه تنها بودجه تنظیم شده ضعیف است، بلکه آنچه که مورد تصمیم مجلس قرار گرفته نیز در عمل نقض میشود.

براساسی آمار 2006 بسیاری از پژوهشگران تعداد پزشك به جمعيت را در جامعه ما يك به 800 نفر ارزیابی میکنند، در كشورهاي پيشرفته نسبت پزشك به جامعه يك به 500 نفر است. حال آمارهاي رسمي منتشر شده از سوي سازمان نظام پزشكي حاكي از آن است كه حدود 93 هزار پزشك، 19 هزار دندانپزشك، 30 هزار ماما و حدود 14 هزار كارشناس گروههاي وابسته به پزشكي عضو اين سازمان هستند. بنابراين بر اساس جمعيت 70 ميليوني ايران در صورتي كه توزيع مناسبي داشته باشيم براي هر 750 نفر يك پزشك وجود دارد (سایت پزشکان بدون مرز). علیرغم این ارزیابی متضاد، در مقایسه با معیارهای پیشرفته جهانی، ایران پزشک و متخصص کافی ندارد. در كشور ایران حدود 100 هزار فارغ التحصيل رشته پزشكي وجود دارند كه بر اساس آمارهاي موجود بين 7 تا 8 هزار نفر از آنان بيكارند يا به شغلهاي غير مرتبط با حرفه پزشكي اشتغال دارند. با اين وجود به علل مختلف از جمله توزيع نامناسب پزشكان در ايران در بسياري از روستاهاي كشور و حتي برخي شهرهاي كوچك با كمبود شديد و گاه فقدان پزشك مواجه هستيم. همین نابسامانی در ارزیابی دیگری مورد تائید قرار میگیرد. براساس گزارش وزارت بهداشت در سال 1392، کمبود بودجه تخصیص یافته در سال‌های اخیر باعث شده است که علی‌رغم تربیت کادر پزشکی، شبکه مراکز بهداشت و درمان در یک سوم روستاهای کشور با نبود پزشک روبه‌رو شود و عدم برنامه‌ریزی مناسب در پروژه‌های عمرانی، موجب شده است که اتمام طرح‌های بیمارستانی در دست اجرا با کاهش تخصیص بودجه در سال‌های اخیر بیش از ۲۰ سال دیگر به طول بینجامد.( 9 بهمن 1392 سایت مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی)

با توجه به تناقضات سیاست بهداشتی و ضعفهای بنیادی آن، نگاهی بیاندازیم به برخی بیماریها و آسیبهای روانی تا ضرورت یک تحول بزرگ در زمینه سیاست بهداشت آشکارتر گردد.

پیدایش دوباره وبا

بیماری وَبا است که از طریق آب توسط باکتری "ویبریو کلرا" با نوشیدن آب آلوده و سبزی آلوده با خوردن ماهی نپخته و خوردن صدفها وارد بدن می‌شود. سبزی هائی که با پساب و کود انسانی تغذیه میگردد ساده ترین راه گسترش و انتقال وبا میباشد. آغاز ناگهانی اسهال آبکی شدید، با تهوع و بدون درد و تب، از نشانه‌های بیماری وبا است. اسهال وبا به اسهال آب برنجی معروف است و فرد بیمار گاه روزانه بیش از 2۰ لیتر آب دفع میکند که این مقدار دفع آب به ناتوانی شدید منجر گشته و می تواند منجر به مرگ فرد شود. کمتر از ۵٪ بیماران وبایی تب دارند، گاهی در آغاز، بیماری همراه با تهوع است. بیمار احساس تشنگی دارد و بی‌قرار است، زبان خشک، چشم‌ها گودرفته، نبض ناتوان است. از بین بردن حشرات و دور نگهداشتن مواد غذایی از دسترس مگس و پشه، گندزدایی سبزی و میوه و استفاده از آب معدنی به کنترل بیماری کمک می‌کند. در کشور ما فاضلابها و آب آشامیدنی با معیارهای زیست محیطی و علمی اداره نمیشود و زمینه برای انتقال و گسترش بیماری فراهم است. اقداماتی از جمله کنترل آب آشامیدنی و کنترل مواد غذایی و میوه و سبزی به ویژه در استان‌های جنوب شرق شامل کرمان و سیستان و بلوچستان اهمیت دارد.

سلامت آب آشامیدنی و پاکیزگی کانال کشی ها و منبع ها و تانکرهای آب و سیستم جمع آوری و تصفیه فاضلاب در مناطق شهری و روستایی مسئله کلیدی است که متاسفانه به لحاظ فقدان سرمایه گذاری لازم در ایران کمبودها و نارسائی ها فراوانند و پیوسته بهداشت عمومی در خطر است. باید یادآوری نمود سال ۱۳۴۴ همه‌گیری (اپیدمی) وبا در ایران رخ داد و ایران منطقه مشخصه وبا شد. در اپیدمی ۱۳۷۷ حدود ۱۱۰۰۰ مورد وبا در ایران گزارش گردید. از سال ۷۹ تا ۸۴ سالانه نزدیک به ۱۰۰ مورد بیماری وبا در ایران گزارش شده است. در ایران  در دوران چهل ساله اخیر نزدیک 4300 نفر به این بیماری دچار شده که تا کنون 44 نفر جان سپرده اند و اغلب افراد 50 سال به بالا بوده اند. بروز مجدد وبا در سال 1392در قسمتهای شرقی ایران ناشی از آلودگی آب و سیتم فاضلاب در افغانستان و پاکستان و ایران است و بناگزیر با نقل و انتقال افراد این بیماری نیز شیوع مییابد. متاسفانه برخی مسئولان و روزنامه ها با کینه خاصی افغانها را متهم میکنند و قصد آنان ایجاد التهاب و اغتشاش است. حال آنکه در جهان معاصر انتقال یک بیماری از یکسو بسوی دیگر همیشه اتفاق افتاده است. با اقدام های پیشگیرانه و سریع پزشکی، با آموزش شهروندان برای رعایت تمیزی و دست شستن، با آشامیدن آب پاک و غیر آلوده، با بسیج تمامی امکانات درمانی و اخبار درست، میتوان از خطر واگیری عمومی کاست. این واقعه در حقیقت بیانگر کاستی های نظام پزشکی در مناطق دور دست و فقدان شبکه های آب سالم و نبود پایش های پیشگیرانه در زمینه بهداشت است.

بیماری های قلبی و عروق

در شرایط کنونی در ایران بیماری های قلبی و عروقی رتبه بالائی در لیست بیماریها دارند. آمارها نشان می‌دهد که متأسفانه 33 تا 38 درصد مرگ‌ها در کشور به علت بیماری‌های قلب و عروق اتفاق می‌افتد که این موضوع یک دشواری جدی است زیرا باید پیشگیری از بیماری‌های قلبی و عروقی را از زمان جنینی فرد آغاز کرد. اینترنت و تلویزیون متأسفانه بلای عظیمی برای گسترش بیماری‌های قلبی و عروق به علت ایجاد عدم تحرک، هستند. مسائلی مانند آلودگی هوا نیز در دچاری به این بیماری‌ها اثر مهم دارد. همچنین مسائل عصبی و استرس که در آن فرد به طور مداوم تحت فشار استرس باشد امکان آسیب دیدگی او را به بیماری‌های قلبی افزایش می‌دهد. آمار مبتلایان به دیابت در کشور ما نگران کننده بوده و بر اساس آمارهای سال 1391 یک برنامه دیابت که از سال 1383 شروع شده تاکنون 220 هزار بیمار دیابتی در مناطق روستایی را شناسایی نموده است. در حال حاضر 10 میلیون نفر در ایران دچار دیابت و پیش دیابت میباشند. سالانه حدود 200 تا 300 هزار بیمار دیابتی جدید در کشور شناسایی‌ می‌شود. بیماری ایدز و زگیل تناسلی، فلج چندگانه یا اِسکلروزِ چندگانه با اصطلاح اِم‌اِس از جمله دیگر بیماریهای خطرناک در جامعه است. بیماری خطرناک زگیل تناسلی تاکنون نزدیک ۱ میلیون نفر را آسیب رسانده است و هیچ درمانی برای آن وجود ندارد. فلج چندگانه یا اِسکلروزِ چندگانه که با اصطلاح اِم‌اِس شناخته می‌شود، یک بیماری التهابی و ناشی از آسیب "غلافهای میلین" ستون فقرات و سلولهای عصبی در مغز است. 

افزایش سرطان

رشد سرطان به سه دلیل اساسی است: یکم، ارثی بودن سرطان، دوم، بالا رفتن سن و بالاخره سوم، فشارهای روحی و آلودگی ها و سموم شیمیائی موجود در آب و هوا و مجموعه مواد و مشتقات شیمیائی که در صنایع و کشاورزی بکار میرود. در مورد عامل دوم باید گفت رفاه و بهبود عمومی جوامع سن امید به زندگی افراد را بالا میبرد. افزایش سن امید به زندگی و طول عمر افراد جامعه، یکی از دلایل افزایش موارد سرطان است. بنظر متخصصان اگر به طور میانگین، مردان جامعه 85 سال زندگی کنند، 95 درصد آنها دچار سرطان پروستات می شوند. در ایران در سالهای گذشته بیشتر شاهد شیوع سرطانهای معده، مری و... بوده ایم. در حالی که هم اکنون سرطان ریه بیشتر شده و پس از آن، همچنان سرطان معده و روده بزرگ از شیوع بالاتری در کشور برخوردارند. در سالهای گذشته  در ایران سن دچاری به سرطان روده بزرگ مربوط به افراد 50 سال به بالا بود، اما در حال حاضر مواردی از ابتلا به این نوع سرطان در سنین زیر 25 سال هم مشاهده می شود. افزایش سن با خودش بیماریهای سنین بالا را می آورد.

شیوع بالای سرطان پستان در زنان ایرانی سابقه نداشته است و امروز سن دچاری به این سرطان در نزد خانمها پایین آمده است. یک مدیر کلینیک تخصصی پستان میگوید: ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه با یک شیب افزایشی در تعداد بیماران مبتلا به سرطان روبروست که در این زمینه رتبه نخست دنیا را به خود اختصاص داده است. کشورهای توسعه یافته سه تا پنج برابر کشورهای در حال توسعه مانند ایران، بیمار مبتلا به سرطان دارند اما رشد تعداد این بیماران در هر سال به صفر رسیده است که نشان دهنده‌ یک وضعیت ثابت درباره‌ بیماران سرطانی در این کشورهاست. (ایسنا 10 بهمن 1392). سرطان پستان دارای دلایل گوناگون مانند سن بالا، جنبه ارثی، مصرف الکل، مواد مخدر، یائسگی دیروقت، اشعه رادیولوژی قفسه سینه، استرس روحی، آلودگی های شیمیائی و غیره میباشد.

بر پایه آمار سازمان بهداشت جهانی هرساله نزدیک 10 میلیون نفر در جهان به سبب سرطان می میرند. در این میان 19 درصد این افراد به لحاظ سرطان ناشی از آلودگی زیست محیطی میباشد. از نظر این سازمان 117 عنصر شیمیائی سرطانزا در رشد این بیماری خطرناک نقش دارند. بنابراین در مورد عامل سوم باید به جنه های گوناگون توجه کرد. در تمدن تکنولوژیکی و رقابتی کنونی التهاب و استرس نیز عامل تشدید کننده روند سرطانزا بشمار میاید. رابطه میان استرس و سرطان بحث های گوناگون برانگیخته و همه متخصصان نظر یگانه ای ندارند ولی گروهی برآنند وضعیت سرطانزا علتهای ویژه و گوناگون دارد و از میان علل شناخته شده افزایش سرطانها، استرس است. استرس، سطح ایمنی و دفاعی فرد را پایین می آورد و یکی از دلایل شکست سیستم دفاعی بدن، به خاطر استرسهایی است که متوجه اشخاص میباشد. عامل دیگر که کارشناسان برآن انگشت میگذارند، آلودگیهاست. بطور مسلم آلودگی هوای تهران و سایر شهرها در بروز و افزایش سرطان ریه را نمی توان نادیده گرفت. گازهای کربنیک و مواد شیمیایی ناشی از بنزین غیراستاندارد و گازوئیل، ریسک ابتلا به سرطان ریه را بالا می برد.

محمداسماعيل اكبري رئيس مركز تحقيقات سرطان دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي میگوید: سرطان در كشور ما روز به روز درحال افزايش است و يكي از معضلات سلامت در جهان نيز به حساب مي‌آيد. زيرا پس از بيماري قلبي، سرطان در اكثر كشورهاي دنيا مرتبه دوم را به خود اختصاص مي‌دهد و در ايران به دليل تصادفات، بيماري‌هاي سرطان رتبه سوم دارد و اين نشان دهنده آن است كه بيماري سرطان روز به روز در كشور ما افزايش مي‌يابد. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهاني كشور ما در منطقه بيشترين شيوع سرطان را دارد. (سایت خبرها).

چه کسی یا کدام نظام مسئول این جنایت آرام میباشد؟  کدام سیاست واردات مواد سوختی مسموم کننده را اجازه میدهد؟ آیا دستگاه سیاسی ایران و مدیریت اداری کشوری مسئولیت درجه اول در این هلاکت را بعهده ندارد؟
بیماری های روحی و روانی

در مورد نرخ خودکشی براساس رده بندی سازمان جهانی بهداشت در سال 2008 ایران در میان 105 کشور ردیف 95 را بخود اختصاص داده است و این امر نشانه افزایش درماندگی و افسردگی های روحی بخش مهمی از جامعه است. در یک گزارش رسمی "دفتر سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی" بر شیوع بالای اختلالات روانی و افسردگی افراد تاکید نموده و برآنست که آمار خودکشی در جامعه کنونی جهان با متوسط 16 درصد میباشد و در ایران هم این آمار متوسط یعنی همان 16 درصد است. طبق منابع دولتی مسمومیت‌های دارویی از شایع‌ترین روش‌های خودکشی در ایران است. خوردن سموم، مواد شیمیایی، خودسوزی، حلق‌آویز کردن، بریدن رگ، سقوط از بلندی و اصابت گلوله به ترتیب دیگر روش‌های به کار رفته برای خودکشی در ایران است. (عصر ایران 10 اسنفد 1390)

بر اساس تحقیق وزارت بهداشت در سال 1391 که بعد از 10 سال ا‌نجام شد، 26.5 درصد زنان و 20.8 درصد مردان در طول یکسال به یک نوع اختلال روانی مبتلا می‌شوند که رتبه اول بار بیماریهای زنان را دارد. این تحقیق که در نزد جمعیت 15 تا 64 انجام شده  23.6 درصد مردم را دارای بیماری روانی ارزیابی کرده است این تحقیق گرچه نقش و اهمیت تک تک بیماریهای روان مانند روانپریشی، افسردگی، اضطراب، وسواس، دوقطبی، اسکیزوفرنی و ... را به تفکیک نشان نمی‌دهد ولی گرایش عمومی این بیماریهای روانی را به نمایش میگذارد.(خبرانلاین 23 ابان 1391). معاون وزیر رفاه: یک سوم بزرگسالان ناراحتی‌های عصبی و روانی دارند. نگاهمان در کشور به این خانواده‌ها پرداخت مستمری است و هر زمان که می‌گوییم خانواده‌های آسیب پذیر را تحت پوشش قرار دهید، سازمان‌های مربوطه می‌گویند که اعتبار نداریم.(خبرانلاین 6 خرداد 1392)

ما در کشوری هستیم که نشاط و شادابی و رضایت مندی در آن ضعیف میباشد و فشار اندوه و استرس و اضطرات بسیار بالاست. دشواریهائی مانند فساد و بیکاری و نگرانی از فردای زندگی، فشارهای پلیسی و مذهبی و آلودگیهای فضای زندگی در ایران، برای بسیاری ناراحتی روانی و استرس را دامن زده است. بی مسئولیتی نظام حاکم و عدم بودجه لازم و عدم کارشناسی و سازماندهی کافی سلامتی و بهداشت مردم را به خطر افکنده و به همین خاطر آسیب پذیری جامعه ایران بسیار بالاست. در ایران حجم و تنوع بیماری های جسمی و روحی فراوان و در حال رشد بوده و هریک از این بیماریها سلامتی نیروهای انسانی را تقلیل میدهد یا نابود میکند. سیاست و بودجه حکومتی کفایت نمیکند و بنابراین مدیریتی فرسوده و کهنه گراست. سلامتی باید در قلب سیاستها قرار گیرد. با اصل اکولوژی در مدیریت جامعه، هرسیاست اقتصادی و تولید انرژی و صنعتی باید تابع اصل سیاست بهداشت و امنیت انسانها باشد. در جمهوری اسلامی، انسانها و بهداشت و سلامتی آنها، منکوب پول و قدرت میباشند.

جلال ایجادی جامعه شناس و کارشناس محیط زیست پاریس 30/01/2014



منبع: گویا نیوز