PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 29th March 2024

نیمه پر، نیمه خالی
محمد شوری


نیمه خالی را پر کنیم

 اما نیمه پر آلوده ست

 چه باید کرد؟

 عکس شماره سه

9بهمن،سال 92

 موزه عبرت،زندان توحید(دوره سلطنت فقیه)وکمیته مشترک ضدخرابکاری(دوره سلطنت شاه).

 این دیکتاتورهاومستبدین هستند که باید از تاریخ عبرت بگیرند؛یک ضرب المثل هست که:

 طناب ظلم از کلفتی پاره می شود.

 و فواره چون بلند شود سرنگون شود.

 در ج.ا.ا ما ها را کردند این تو تا عبرت بگیریم!

 خودم یکبار در آبان سال 1365 وارد این زندان شدم و به مدت 9ماه انفرادی کشیدم. و یکباردیگر پس از تعطیلی روزنامه سلام،روز17تیرسال1378به مدت 2ماه.

 سال 1365،ازمنزل در خ خراسان تامیدان شاه سابق(قیام 15خرداد)قُرق مامورین بود.

 سوار اتوبوس 2طبقه خط شمشیری شدم.به ایستگاه نرسیده،اتوبوس ایستاد،چندنفرواردشدند ومرا باخودشان سوار یک بنز کردند،چشم بند زدند،کلت ماکاروف روسی خوشگلم را که مجوز حملش را هم داشتم ازم گرفتند.

 اول رفتیم سلطنت آباد(ساختمان واجا)ثبت نام کردیم وبعد ما را بردند توحید!

 آخرسال 66برای جراحی در ناحیه گردن،مرخصی دادند،سال 67 مورد عفوملوکانه قرار گرفتم.اما تا همین الان از آزادی محرومم!

 در ملاقات ها گاهی گروه حزب توده همسایه ما بود؛نورالدین کیانوری،عمویی ومحمود اعتماد زاده (م.الف ب آذین)که همسایه من در جنب سلولم در توحید بود و به هنگام حمام رفتن درحالی که روی پله های پائین بود از زیر چشم دیدمش.ازدست هایش شناختمش!سفره اش را ظاهرا از تیم حزب توده جدا کرده بود.

 یکبار هم باجناب عباس امیرانتظام و افرادی که حالا یادم نیست،هم ملاقات شدم!

 گاهی قبل ازاذان ظهر مرا برای ملاقات خانوادگی ساعت ها ایستاده وباچشم بند،توی راه پله نگه می داشتند، وقتی از ملاقات برمی گشتم نماز ظهر وعصر قضا شده بود.

 وگاهی قبل از ملاقات دریک تابوت عمودی ساعتها حَبسم می کردند.سکوت وتاریکی مطلق وبعد ازآن،آنگاه بازجو ازم می پرسید می دانی آیه بل الانسان علی نفسه بصیره در کدام سوره است؟منم فورا جواب دادم یاسین!!؟

 در زیرزمین توحید،یک صف طولانی از زندانی ها با چشم بندهای رنگی و یک تخت وبستن به تخت ویک سیم لخت سیمی شده والخ...

 ودر دور دوم زندانی شدنم درتوحید،پس از تعطیلی روزنامه سلام،گاهی دریک دور باطل همراه بردار بازجو(آقارضا)یک چرخی دور هشتی می زدیم ازاون دورهای باطل.ایشون درتوهّمات خودش،منهم در حال ونقشه های خودم!

 بعدافاضلی که پشتشان گرم است!،نطق می فرمایند که فراموش کنید وببخشید!؟

 در سال روز 22بهمن سال92 برای همه زندانیان در حبس وحصر از هر عقید ومذهب و فکر ومرامی که هستند،برای همه اونهایی که برای نفس آزادی مبارزه کردند،آرزوی سلامتی ورهایی دارم!

 محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)

 این هم بخونید: http://www.rahesabz.net/story/507/

Photo: ‎نیمه پر،نیمه خالی
نیمه خالی را پر کنیم
امانیمه پر آلوده ست
چه باید کرد؟
عکس شماره سه
 9بهمن،سال 92
موزه عبرت،زندان توحید(دوره سلطنت فقیه)وکمیته مشترک ضدخرابکاری(دوره سلطنت شاه).
این دیکتاتورهاومستبدین هستند که باید از تاریخ عبرت بگیرند؛یک ضرب المثل  هست که:
طناب ظلم از کلفتی  پاره می شود.
و فواره چون بلند شود سرنگون شود.
درج.ا.ا ماهاراکردند این تو تا عبرت بگیریم!
خودم یکبار در آبان سال 1365 وارد این زندان  شدم و به مدت 9ماه انفرادی کشیدم. و یکباردیگر پس از تعطیلی روزنامه سلام،روز17تیرسال1378به مدت 2ماه.
سال 1365،ازمنزل در خ خراسان تامیدان شاه سابق(قیام 15خرداد)قُرق مامورین بود.
سوار اتوبوس 2طبقه خط شمشیری شدم.به ایستگاه نرسیده،اتوبوس ایستاد،چندنفرواردشدند ومرا باخودشان سوار یک بنز کردند،چشم بند زدند،کلت ماکاروف روسی خوشگلم را که مجوز حملش را هم داشتم ازم گرفتند.
اول رفتیم سلطنت آباد(ساختمان واجا)ثبت نام کردیم وبعد ما را بردند توحید!
آخرسال 66برای جراحی  در ناحیه گردن،مرخصی دادند،سال 67 مورد عفوملوکانه قرار گرفتم.اما تا همین الان از آزادی محرومم!
در ملاقات ها گاهی گروه حزب توده همسایه ما بود؛نورالدین کیانوری،عمویی ومحمود اعتماد زاده (م.الف ب آذین)که همسایه من در جنب سلولم در توحید بود و به هنگام حمام رفتن درحالی که روی پله های پائین بود از زیر چشم دیدمش.ازدست هایش شناختمش!سفره اش را ظاهرا از تیم حزب توده جدا کرده بود.
یکبار هم باجناب عباس امیرانتظام و افرادی که حالا یادم نیست،هم ملاقات شدم!
گاهی قبل ازاذان ظهر مرا برای ملاقات خانوادگی ساعت ها ایستاده وباچشم بند،توی راه پله نگه می داشتند، وقتی از ملاقات برمی گشتم نماز ظهر وعصر قضا شده بود.
وگاهی قبل از ملاقات دریک تابوت عمودی ساعتها حَبسم می کردند.سکوت وتاریکی مطلق وبعد ازآن،آنگاه بازجو ازم می پرسید می دانی آیه بل الانسان علی نفسه بصیره در کدام سوره است؟منم فورا جواب دادم یاسین!!؟
در زیرزمین توحید،یک صف طولانی از زندانی ها با چشم بندهای رنگی و یک تخت وبستن به تخت ویک سیم لخت سیمی  شده والخ...
ودر دور دوم زندانی شدنم درتوحید،پس از تعطیلی روزنامه سلام،گاهی دریک دور باطل همراه بردار بازجو(آقارضا)یک چرخی دور هشتی می زدیم ازاون دورهای باطل.ایشون درتوهّمات خودش،منهم در حال ونقشه های خودم!
بعدافاضلی که  پشتشان  گرم است!،نطق می فرمایند که فراموش کنید وببخشید!؟
در سال روز 22بهمن سال92 برای همه زندانیان در حبس وحصر از هر عقید ومذهب و فکر ومرامی که هستند،برای همه اونهایی که برای نفس آزادی مبارزه کردند،آرزوی سلامتی ورهایی دارم!
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
این هم بخونید: http://www.rahesabz.net/story/507/‎
 



منبع: پژواک ایران