PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 29th March 2024

مقوله‌ی حجت‌الاسلام «جعفر نیری» و مستند‌سازی کشتار ۶۷
ایرج مصداقی


برای پیگیری نقض حقوق بشر و تلاش برای اجرای عدالت، مستندسازی و تدقیق شهادت‌ها امری ضروری است که متأسفانه در جامعه سیاسی ما کمتر به آن پرداخته می‌شود.
به همین منظور در جلد سوم خاطراتم (نه زیستن نه مرگ) در مورد اعضای هیئت کشتار ۶۷ و به ویژه مرتضی اشراقی که گروه‌های سیاسی و محققان وی را به غلط به مرتبه‌ی آیت‌اللهی و حتی دامادی خمینی رسانده بودند توضیح دادم. (آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی داماد خمینی در شهریور ۱۳۶۰ در اثر سکته‌ی مغزی فوت کرد.) نکته‌ی حیرت‌انگیز آن که محققان و به ویژه یرواند آبراهامیان که کتابش به انگلیسی انتشار یافته و حاوی  اطلاعات غلطی است پس ار روشن‌ شدن اشتباهاتش هم حاضر به تصحیح آن‌ها نشد.
 
 
تلاش برای تصحیح این اشتباهات داستان عجیب و آموزنده‌ای دارد که اتفاقاً بخشی از فرهنگ ما ایرانیان را نیز نشان می‌دهد.
مدت‌ها در اسناد انتشار یافته در ارتباط با کشتار ۶۷، از حجت‌الاسلام «جعفر نیری» به عنوان رئیس هیئت کشتار نام برده می‌شد. این اشتباه اولین بار توسط سازمان مجاهدین صورت گرفت و بعدها توسط دیگران ادامه یافت. هفت سال پیش در این باره مقاله‌ای نوشته و توضیح دادم که نام رئیس هیئت کشتار ۶۷ حسینعلی نیری است. بعدها آیت‌الله منتظری نیز آن را در یک گفتگوی تلویزیونی تأیید کرد.
 
 
مقاله‌ام در مورد تصحیح نام نیری رئیس هیئت کشتار ۶۷ را که از قضا به نظرم بسیار مهم بود بعضی از سایت‌ها انتشار ندادند.! مسئول یکی از سایت‌ها که اتفاقاً برادرش نیز در کشتار ۶۷ در اصفهان اعدام شد در پاسخ من که دلیل عدم انتشار مقاله‌ام را جویا شده بودم، نوشت چه فرقی می‌کند نام این جنایتکار حسینعلی باشد یا جعفر! در پاسخ نوشتم هیچ اشکالی ندارد از این به بعد به جای روح‌الله خمینی هم بنویسید کامبیز خمینی، چه فرقی می‌کند؟ (۱)
مسئولان سازمان مجاهدین که علی‌القاعده بایستی از تصحیح نام مسئول هیئت کشتار ۶۷ استقبال و اسنادشان را بازبینی می‌کردند همچنان از این کار سر باز می‌زنند.
 
 
و در تعدادی از مقاله‌هایی که بعد از نوشته‌ی من انتشار یافت در کنار نام حسینعلی همچنان در پرانتز از نام جعفر استفاده کردند. گویا آن‌ها مرتکب اشتباهی نشدند، نام نیری تصحیح نشده بلکه تکمیل شده است! متأسفانه مسئولان این سازمان در ارتباط با هویت مسئول هیئت کشتار ۶۷ نیز حاضر به پذیرش اشتباه‌شان نیستند و همچنان به جای دادخواهی و تلاش برای مستندسازی این کشتار بزرگ، به دنبال بزرگنمایی آمار قتل‌عام شدگان و اشاعه‌‌ی روایت‌های نادرست از این کشتار بیرحمانه هستند. (۲)
 
همین اشتباه را «انجمن عدالت برای ایران» مرتکب شد و بدون هیچ دلیلی کنار نام حسینعلی نیری از نام جعفر استفاده کرد.
 
دیگرانی همچون امیر جواهری، سایت «روزنامه انقلاب اسلامی» و ... همچنان بر این اشتباه پافشاری می‌کنند.
 
بارها توضیح داده‌ام که لیست‌های منتشر شده از سوی افراد و گروه‌های سیاسی در ارتباط با کشتار ۶۷ به شدت مخدوش و غیرقابل استناد است. یک نگاه اجمالی به این لیست‌ها نیز مشخص می‌کند که تهیه‌کنندگان آن‌ها از دقت و حساسیت لازم برای تهیه این لیست‌ها برخوردار نبوده‌اند. هر لیستی که حاوی تعداد اسامی بیشتری است در واقع نشان‌دهنده‌‌ی دقت کمتری است که در تهیه اسامی به کار رفته. (۳)
 
***
 
در این مقاله تلاش می‌کنم توضیح دهم سروکله‌ی حجت‌الاسلام «جعفر نیری» که سال‌ها به عنوان مسئول هیئت کشتار ۶۷ معرفی می‌شد از کجا پیدا شد و چگونه به عنوان در روایت‌ها دست یافت.
امیدوارم گروه‌های سیاسی، خاطره‌نویسان و محققان برای شناساندن رئیس هیئت کشتار ۶۷ از پافشاری بر نام جعفر دست برداشته و بپذیرند که نام رئیس هیئت کشتار ۶۷ حسینعلی نیری است.
 
حجت‌الاسلام جعفر نیری حاکم شرع دادگاه انقلاب اسلامی ارتش
 
جعفر نیری یکی از حکام شرع دادگاه انقلاب اسلامی ارتش بود که پس از شکل‌گیری این نهاد به آن پیوست. تشابه نام خانوادگی وی با نام خانوادگی رئیس هیأت کشتار ۶۷ باعث شد تا نام او از سوی مجاهدین خلق به عنوان رئیس حکام شرع اوین و هیأت کشتار ۶۷ مطرح شود. دیگران اشتباه مجاهدین را تکرار کردند. اما او کیست و چه بر سر او آمد؟
              
 
حجت‌الاسلام جعفر نیری معروف به میرزا جعفر نیری، فرزند دوم آیت‌الله هادی نیری میانجی در سال ۱۳۲۸ در میانه به دنیا آمد. برادر بزرگتر وی شیخ احمد نیری، بازاری و از ثروتمندان میانه است.پدرش در سال ۱۲۸۲شمسی در میانه متولد شد و با آغاز سلطنت رضاشاه به حوزه علمیه قم رفت و همزمان با جنگ جهانی دوم و اشغال کشور به زادگاهش بازگشت. پس از استقرار حکومت پیشه‌وری در آذربایجان، وی فرار را بر قرار ترجیح داد و به قم عزیمت کرد. پس از سقوط دولت پیشه‌وری وی دوباره به میانه برگشت و با صدور فتواهای ضد مردمی،‌ جنایات شنیعی را در حق مردم آذربایجان مرتکب شد. از جمله به دستور وی به خانمی محترم به نام «عزیزه» که مسئول تشکیلات زنان فرقه آذربایجان در میانه بود در میدان مرکزی شهر تجاوز شد. ماوقع در کتاب «گذشته چراغ راه آینده است» ذکر شده است. شیخ هادی نیری که به حمایت از شاه و دستبوسی وی اشتهار داشت و از مکنت زیادی برخوردار بود در دوران انقلاب ضد‌سلطنتی هنگامی که دیگر کار سلطنت تمام شده تلقی می‌شد در تظاهرات‌ مردم میانه خودی نشان داد.
 
در پاییز ۱۳۵۸ پس از شعله‌ورشدن درگیری بین خمینی و شریعتمداری با این كه شیخ هادی نیری به آیت‌الله شریعتمداری علاقه‌مند بود و از سال‌ها پیش با وی ارتباط نزدیك داشت، سمبه‌ی حریف را پرزورتر یافت و با پشت کردن به شریعتمداری جانب خمینی را گرفت. وی در پاییز ۱۳۶۳ فوت کرد.
 
جعفر نیری که در چنین خانواده‌ای رشد کرده بود در سال  ۱۳۴۴، در شانزده سالگی، به حوزه علمیه قم رفت و سپس رابط میان پدرش و مراجع قم شد.
وی پس از پیروزی انقلاب وارد دادگاه انقلاب اسلامی ارتش شد و با مشارکت در صدور فرمان اعدام برای دست‌اندرکاران کودتای نوژه، گل کرد و در جریان سرکوب مجاهدین، بیرحمی را از حد گذراند و احکام اعدام و شکنجه‌ی زیادی را صادر کرد. نیری که ضدیت با کمونیسم و حزب توده را از پدرش به ارث برده بود، در جریان سرکوب شبکه‌ی نظامی حزب توده به یاری محمدی ری‌شهری شتافت. گفته می‌شود در سال ۱۳۶۲ برای صدور حکم اعدام به گیلان اعزام شد و تعداد زیادی در لاهیجان به حکم او به جوخه‌ی اعدام سپرده شدند. وی همچنین محاکمه‌ی توده‌‌ای های دستگیر شده در گیلان را به عهده داشت. 
 آخرین پست قضایی وی ریاست شعبه ۱۷۸ دادگاه کیفری ۲ تهران بود. نیری در جریان سقوط هواپیمای حامل فضل‌الله محلاتی نماینده‌ی خمینی در سپاه پاسداران و تعدادی از نمایندگان مجلس و قضات دادگستری در اول اسفندماه ۱۳۶۴ کشته شد و نماند تا دست به خون و شکنجه‌ی بیشتری بیالاید. این هواپیما توسط میگ‌های عراقی در نزدیکی اهواز ره‌‌گیری و سرنگون شد. وی رابطه‌ی‌ نزدیک و حتی خانوادگی با محلاتی داشت و احتمالاً‌ دلیل همسفر شدن این دو در بازدید از جبهه به همین دلیل بوده است. نیری دارای ۵ فرزند، سه پسر به نام‌های ناصر، یاسر و غلام و دو دختر بود. با توجه به نبود پدر هیچ‌یک از فرزندان او نتوانستند از رانت حکومتی استفاده کرده و به موقعیتی برسند و همگی ساکن قم هستند.
 
در هواپیمای ساقط شده علاوه بر حجت‌الاسلام جعفر نیری، قضات دیگری هم حضور داشتند که همراه با وی کشته شدند. این عده عبارت بودند از :
 
۱- حجت‌الاسلام محمد مصطفوی کرمانی متولد ۱۳۱۵، در سال ۱۳۵۸ توسط بهشتی به قوه قضاییه راه یافت و به ریاست دادگاه مدنی خاص رسید. او همچنین در بنیاد شهید و دادگاه انقلاب اسلامی نیز به قضاوت می‌پرداخت. مصطفوی کرمانی از نزدیکان غلامحسین حقانی حاکم شرع و رئیس دادگاه‌ سیستان و بلوچستان و امام جمعه و نماینده بندرعباس در مجلس شورای اسلامی که در انفجار حزب جمهوری اسلامی کشته شد و محمد مفتح که توسط فرقان به قتل رسید بود. وی همچنین همراه با حجت‌الاسلام دین‌پرور و علی موحد ساوجی بنیاد نهج‌البلاغه را راه‌اندازی کردند.
 
۲- حجت‌الاسلام سیدحسن شاهچراغی، متولد ۱۳۳۱ نماینده دوره اول و دوم مجلس از دامغان و سرپرست سابق روزنامه کیهان. وی پس از عزیمت به قم در مدرسه حقانی به تحصیل پرداخت و پس از حضور قدوسی در دادستانی کل انقلاب به همراه دیگر شاگردان مدرسه حقانی که بعدها اهرم‌های قضایی و امنیتی کشور را به دست گرفتند به قوه قضاییه پیوست و به ریاست دفتر دادستان کل انقلاب رسید. در حالی که طبق قانون اساسی بر تفکیک قوا تأکید شده همزمان در دو قوه مسئولیت داشت.
 
۳- حجت‌الاسلام غلامرضا سلطانی متولد ۱۳۲۲، رئیس دادگاه انقلاب اسلامی کرج از سال ۱۳۵۹ ، امام جمعه اشتهارد، عضو کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی.
وی که مدتی با شیخ یوسف صانعی هم‌درس بود و در سال ۱۳۵۸ از سوی خمینی جهت حل مسائل قضایی شهرستانهای سبزوار و بندرعباس همراه با محصل همدانی و استادی به این شهرها رفتند.
وی از سال ۶۰ و به ویژه پس از سی‌خرداد، روزهای چهارشنبه و پنج شنبه در کرج به صدور احکام ظالمانه‌ی اعدام و زندان و شکنجه می‌پرداخت و روزهای جمعه را نیز در اشتهارد به خواندن خطبه جمعه می‌‌گذراند. ابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضاییه و یکی از اعضای هیئت کشتار ۶۷ از وردست‌های او در دادستانی کرج و دادگاه انقلاب این شهر بود.
 
۴- حجت‌الاسلام مهدی آشوری، در سال ۱۳۳۱ در  میانه متولد شد و در مهر ماه ۱۳۴۹ عازم قم شد و در  مدرسه «حقانی» به تحصیل پرداخت. وی به خاطر نزدیکی‌ به بهشتی و باهنر به عضویت کمیته استقبال «امام» درآمد و پس از پیروزی انقلاب مدتی در کمیته انقلاب اسلامی میانه به فعالیت پرداخت سپس از سوی قدوسی به سمت دادیاری شهرستان میانه منصوب گردید و در سال ۱۳۶۲  به دانشکده (علوم قضایی) ویژه روحانیون وارد شد و پس از اتمام دوره در محاکم تهران به قضاوت پرداخت.
 
۵- حجت‌الاسلام محبوب شیری در خرداد 1319، در روستای «قمقان» از توابع شهرستان میانه به دنیا آمد.
در سال 1337 عازم حوزة علمیة قم شد و پس از تأسیس مدرسه‌ی حقانی مدتی در این مدرسه زیر نظر بهشتی و قدوسی به تحصیل پرداخت. وی پس از پیروزی انقلاب ابتدا در دفتر آیت‌الله مشکینی و سپس آیت‌الله ملکوتی امام جمعه تبریز به کار مشغول شد و همزمان به عنوان حاکم شرع به همکاری با دستگاه قضایی پرداخت. وی به هنگام مرگ رئیس شعبه ۱۶۱ کیفری 2 بود.
 
۶- حجت‌الاسلام فرج‌الله نصیری در آبان 1338 در روستای آغازجقلو ، یکی از روستاهای شهرستان خدابنده استان زنجان به دنیا آمد. وی برای تحصیل علوم دینی ابتدا به بیجار و سپس حوزه علمیه قم رفت. وی پس از پیروزی انقلاب به عنوان حاکم شرع به خدمت دستگاه قضایی درآمد و در دانشگاه شیراز نیز به تدریس معارف اسلامی پرداخت.
 
۷- حجت‌الاسلام محمد جواد صدیقیان کاشی در سال 1330 در قم متولد و از سن نه سالگی وارد حوزه علمیه شد در سال ۱۳۵۹ وارد دستگاه قضایی شد وی ابتدا ریاست شعبه 10 دادگاه مدنی خاص را به عهده داشت، سپس بعد از مدتی ریاست شعبه 110 محاکم عمومی مدنی خاص تهران را به عهده گرفت. صدیقیان در سال 1341 ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه پسر و یک دختر است!
 
۸- حجت‌الاسلام محمد خداپرست در سال ۱۳۲۶ در شهر قم  متولد شد و پس از اخذ دیپلم متوسطه در رشتة حقوق و علوم قضایی مشغول تحصیل شد و در سال ۱۳۵۴ موفق به اخذ مدرک گردید . وی ابتدا بعنوان دادرس دادگاه مستقل شهرستان نائین منصوب گردید و سپس بعنوان بازپرس دادسرای عمومی تهران به خدمت مشغول شد. سرانجام  از سوی شورایعالی قضایی به ریاست شعبة ۴۱ محاکم حقوقی رسید.
 
۹- احمدخان احمدلو در سال 1331 متولد شد دوران تحصیلات تا پایان دوره متوسطه را در شهرستان قم گذراند. سپس در دانشگاه حقوق قضایی ادامه تحصیل داد و پس از فارغ‌التحصیلی در دادگستری به عنوان قاضی استخدام شد و به عنوان مدیر كل دفتر دادگاههای عمومی و پس از آن با تشكیل پلیس قضایی به عنوان مدیر كل این نهاد منصوب شد . پی از صدور «فرمان 8ماده ای امام» به عنوان عضو ستاد پیگیری فرمان مزبور مشغول فعالیت شد و بالاخره در سال ۶۴ رئیس شعبه ۶۳ دادگاه صلح تهران و دادگاه عسر و حرج بود.
 
۱۰- حجت‌الاسلام علی محبی در سال ۱۳۲۴  در روستای کویج از توابع مشگین شهر متولد شد و برای تحصیل علوم حوزوی به قم رفت و پس از پیروزی انقلاب به قوه قضاییه پیوست .
 

۱۱- حجت‌الاسلام سیدحسن اجاق خضری در سال ۱۳۱۵ در شهر ستان قزوین به دنیا آمد. پس از تحصیل در حوزه علمیه قم در سال ۱۳۶۲ به قوه قضاییه پیوست و هنگام مرگ دادرس دادگاه مدنی خاص تهران بود. 

۱۲- حجت‌الاسلام سیداحمد قاسمیان در سال ١٣١٧ در خانواده‏اى متدین و مذهبى در روستایى از توابع دماوند به دنیا آمد.  در سن هیجده سالگى به تهران آمد و مشغول به تحصیل در حوزه علمیه شد. وى بعد از اتمام دروس حوزه وارد دانشکده الهیات شد و موفق به کسب مدرک کارشناسى گردید.

قاسمیان پس از پیروزى انقلاب به عضویت کمیته انقلاب اسلامى درآمد و مدتى در دبیرستان، به تدریس دروس دینى پرداخت و امامت جماعت مسجد حسینى اتابک تهران را برعهده گرفت. وی هنگام مرگ کارآموز قضایی بود.

۱۳- میرولی رفیعی راد متولد ۱۳۲۵ در محله شهانق خوی بود. وی فارغ التحصیل دانشکده حقوق دانشگاه ملی (بهشتی) بود و قبل از آن که به دادسرای انقلاب مرکز منتقل شود مدتی مدیرکل حقوقی دانشگاه تهران بود. وی سپس قاضی علی البدل دادگاهای صلح تهران شد. 

۱۴- حجت الاسلام مهدی یعقوبی، متولد ۱۳۳۰ در روستاي عليک شهرستان تربت حیدریه به توصیه‌ی بهشتی وارد دستگاه قضایی شده و حاکم شرع دادگاه انقلاب تربیت‌حیدریه بود،. وی شخصاً حکم اعدام ده‌ها زندانی مجاهد را صادر کرد. روزنامه «خراسان» در وصف «کرامات» او می‌نویسد: «جدی بود. و در عين حال دقيق و قانونی. براي همين وقتی کانديدای نمايندگی مجلس حتی خيلی از آن ها که شهيد يعقوبی حکم اعدام فرزندشان را داده بود به او رای دادند، چون به عدالتش اعتقاد داشتند.»

http://www.khorasannews.com/News.aspx?id=3903087&type=9&year=1390&month=12&day=13

وی در دور دوم به عنوان نماینده به مجلس شورای اسلامی راه یافت.

۱۵- حجت‌الاسلام سید ابوالقاسم داود الموسوی دامغانی در سال ۱۳۲۲ در روستای حسن‌آباد به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۴۱ برای تحصیل در حوزه علمیه به قم رفت  و در بحبوحه‌ی انقلاب در کمیته‌ استقبال از « امام» شرکت کرد. وی پس از پیروزی انقلاب در مدرسه‌ی علوی مستقر شد.  وی مؤسس و فرمانده‌ی کمیته انقلاب اسلامی دامغان در سال ۱۳۵۸و مؤسس سپاه پاسداران این شهر بود. وی ضمن آن که دادگاه انقلاب اسلامی دامغان را تشکیل داد حاکم شرع این دادگاه بود و احکام جنایتکارانه‌ی زیادی را صادر کرد. وی عاقبت به عنوان نماینده‌ی «امام و امام‌جمعه رامهرمز» راهی این شهر شد و سپس به عنوان نماینده‌ی این شهر به مجلس شورای اسلامی راه یافت.

علاوه بر قضات فوق، ۸ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز در سقوط هواپیمای کشته شدند که نام چهار نفرشان ( شاهچراغی، سلطانی، یعقوبی و موسوی دامغانی) که پست‌های قضایی هم داشتند در بالا ذکر شده است.

  1. علی معرفی زاده ۱۳۲۷- نماینده مجلس از خرمشهر و شادگان
  2. محمد کلاته‌ای ۱۳۲۶- نماینده مجلس از بجنورد
  3. نورالدین رحیمی ۱۳۱۴- نماینده مجلس از خرم‌آباد
  4. ابوالقاسم رزاقی ۱۳۳۱- نماینده مجلس از تنکابن و رامسرا (مسئول عقیدتی-سیاسی دانشکده افسری)

 

دیگر کسانی که در سقوط این هواپیما کشته شدند عبارتند از :

 

عبدالباقی درویش (خلبان) – عباس جاهدی (کمک خلبان) عبدالله فیاضی (پاسدار محافظ محلاتی) - عنایت احمدی – رشید موسوی- ابوالقاسم ارشادی -رجب علی اسلامی - احمد انصاری - رضا برادران هاشمی - سیدحسین حسینی- محمود خضرائی - احمد رقمی - محمدعلی روحانی‌فرد - سیدحسن طباطبائی‌نسب - محمدحسین عنایتی- اسدالله عیسی‌نیا - علاء‌الدین فراز - عبدالله فیضی باجین- سلطان‌مراد کزازی - محمدرضا کشواد - محمد گلابچی - احمد محمودی - صادق مطهری - سیدحسین معنوی - محمد مقدسیان - داود مقرنس- محمود نوریخواه - سیدابوالقاسم هاشمی. 

 

ایرج مصداقی ۴ بهمن ۱۳۹۲

 

www.irajmesdaghi.com

irajmesdaghi@gmail.com

 

پانویس:

 

۱- این سایت همچنین از انتشار مقاله‌ام در مورد حمیدرضا نقاشیان یکی از جنایتکاران و غارتگران میهنمان خودداری کرد و مسئول آن در پاسخ به دلیل عدم انتشار مقاله‌ام گفت: چرا میان این همه افراد شما او را انتخاب کرده‌اید؟! در پاسخ به او چه داشتم که بگویم؟

 

http://www.irajmesdaghi.com/maghaleh-438.html

 

۲- ای کاش مجاهدین تنها بر روایت هرچند نادرست خود پافشاری می‌کردند اما مسئولان این سازمان با بهره‌گیری از یک فرهنگ ناکارآمد، قلدرمأب و ارتجاعی به جای پذیرش واقعیت به طرح اتهامات غیرشرافتمندانه علیه کوشندگان مستندسازی کشتار ۶۷ و از جمله نویسنده می‌پردازند.

 

۳- این لیست‌ها عبارتند از اسامی ۳۲۰۰ هوادار مجاهدین که توسط سازمان مجاهدین خلق انتشار یافته، «کتاب سیاه ۶۷»، جمع آوری شده توسط «نشر گفتگوهای زندان» لیست «آنان که گفتند نه»، «لیست قتل عام سال ۱۳۶۷ » در سایت اینترنتی «عصر نو»، لیست تهیه شده توسط دکتر مسعود انصاری در کتاب «کشتار ۶۷».

در لیست‌های مزبور نام‌ بیش از ۴۴۰۰ تا ۴۸۰۰ قتل‌عام شده آمده است که با یک نگاه ساده می‌توان به نادرستی بیش از ۱۰۰۰ نام در آن‌ها پی برد. در جلد سوم کتاب «نه زیستن نه مرگ» از صفحه‌ی ۳۸۹ به بعد توضیح مختصری در این باره داده‌ام.

 

http://irajmesdaghi.com/pfiles/tameshkhaye_naaram.pdf

 

تعداد قتل‌ عام شدگان وابسته به گروه‌های چپ در جریان کشتار ۶۷ حدود ۴۰۰ نفر است. در کتاب «رقص ققنوس‌ها و آواز خاکستر» اسامی‌ آن‌ها را با وابستگی‌ گروهی‌شان آورده‌ام. ممکن است تعداد بسیاری معدودی از قلم افتاده باشد.

 

http://www.pezhvakeiran.com/pfiles/fehrest_ha_2.pdf

 

وقتی مجاهدین نتوانسته‌اند نام بیش از ۳۲۰۰ نفر از هواداران این سازمان را جمع‌آوری کنند ( که البته همراه با اشتباهات زیادی هم هست) و مجموع اعدام شدگان گروه‌های چپ در جریان کشتار ۶۷ از ۴۰۰ نفر تجاوز نمی‌کند چگونه ممکن است مسئولان تهیه این لیست‌ها نام ۴۸۰۰ نفر را جمع‌آوری کرده باشند؟!

 

از نظر من آمار ارائه‌ شده از سوی آیت‌الله منتظری که تعداد کشته‌شدگان را حداکثر ۳۸۰۰ نفر دانسته از دیگر آمارها مقرون به صحت تر است. آمار گروه‌های سیاسی از ۵ هزار نفر گرفته تا بیش از ۳۰ هزار زندانی مجاهد اعدام شده که سازمان مجاهدین ادعا می‌کند واقعیت ندارد.

 

 



منبع: پژواک ایران