PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Tuesday 23rd April 2024

مرگ بر غنی سازی هسته ای
فیروز نجومی


 
شاید نیازی به توضیح نباشد که روایت دین وقتی بر مسند قدرت نشسته است، حقیقت محض است که بنا بر شواهد بیشمار تاریخی، حقیقتی است وارونه. یعنی که توافقنامه ژنو3، اولین گام است، نه به پیش بلکه اولین جهش است بسوی آنجایی که نظام بوده است در 15 سال پیش از این. بازگشت داده شدن نظام ولایت به گذشته با ابزار تحریمات اقتصادی البته که پیروزی است و مدال افتخاری بر سینه آیت الله ها و حجت الاسلام ها در کنار مدال های درخشان دیگری که در طول این 35 سال بدست آورده اند، از جمله مدالی که در گروگانگیری و پیروزی "راه امام " و یا پیروزی در "جهاد مقدس " بدست آوردند- اگرچه پای یکی از جنگجو های لشگر "اسلام ناب محمدی " هرگز به کربلا هم نرسید از برای فتح قدس.
 
مگر روایتی هم بجز روایت دین که از زبان قدرت بیان میشود، روایت دیگری هم میتواند وجود داشته باشد. اگر چرخش 16000 سانترفیوژ در غنی سازی هسته ای، برغم "تحریمات ظالمانه " پیروزی نیست، چیست؟ آنهم پیروزی ای که بدست مقدس حضرت ولایت، فرمانروای نهایی، معماری شده است؟ آیا میتوان گفت که بدست آوردن "حق غنی سازی، " "حق انفکاک ناپذیر مردم،" یک جهش بزرگ، یک پیشرفت تاریخی نیست؟ این در حالی ست که در ده سال پیش از این، بعد از بیست سال ساخت و ساز هسته ای در اختفا، قدرتهای غربی برهبری آمریکا حاضر نبودند که مجوز چرخش 200 سانترفیوژ را برای حکومت اسلامی صادر کنند. مضاف براین، هم اکنون نظام ولایت، "برابر " است با قدرت های جهانی و شایسته "احترام متقابل." آیا این دستآورد میتواند افتخار آمیز نباشد؟ آیا حکومت اسلامی میتوانست قدرتهای غربی را بدون نصب شانزده هزار سانترفیوژ، به زانو در آورد؟ بی اثر ماندن تهدید های نظامی و تحریمات اقتصادی بوده است که کشورهای غربی برهبری آمریکا را به پشت میز مذاکره کشانده است تا سر اجبار "حق غنی سازی مردم " ایران را برسمیت بشناسد، راه عقلانی را پیموده و دست از تحریمات ظالمانه را لغو نماید. چه پیروزی بزرگی ست برای ملت اسلامی ایران، پیروزی حق بر باطل، خیر بر شر و بخاک مالیدن پوزه کفر و استکبار. بنگر شکوه و عظمت اسلام استکبار ستیز را که در وجود آیت الله ها و حجت الاسلام های حاکم، تبلور یافته است، بویژه در وجود حضرت ولایت، جلوه الله،، خداوند یکتا و یگانه.
 
تنها ساده لوح ان هستند که روایت ولایت را باور میکنند. کیست که نداند غنی سازی هسته ای، همچون ابزاری بوده است در خدمت پروژه اسلامیزه نمودن جامعه از راه ستیز با غرب و فرهنگ غربی، فرهنگی که  بنیان آن آزادی انسانی ست. در نتیجه  بدور نگاهداشتن جامعه از نفوذ و رخنه  فرهنگ غربی در ارتباط تنگا تنگ بود با  بقا و تداوم نظم فرمانروایی و فرمانبری، نطامی استوار بر شریعت اسلامی. غرب ستیزی، بویژه آمریکا ستیزی بدست روح الله خمینی و جانشین جوان او سید علی خامنه ای، قبل از آنکه از گدایی به پادشاهی برسند، طراحی و معماری شده است و هنوز هم. با این وجود، نمیتوان این واقعیت را از نظر دور داشت که فقهای حاکم سخت کوشیده اند و که نشان دهند که اسلام ن با علم و تکنو لوژی خصومتی ندارد بلکه  ذاتا سازگار با تحول و دگرگونی، با علم و دانش، است نه دینی دشمن آشتی ناپذیر زمان و آزادی و خود مختاری فردی، خشک و منجمد و انعطاف ناپذیر، در خصومت دایمی با تمدن و نوسازی.
 
دست یابی به انرژی هسته ای، بویژه فن آوری های غنی سازی و صعود به قله های علم و دانش در  تمام عرصه های تکنولوژی از جمله نانو تکنولوژی، محور اصلی گفتمان هم ولایت بوده است و هم ریاست. در این ده سالی که گذشت کمتر خطبه ای را ولایت ایراد کرده است بدون آنکه درباره  پیشرفتها های سریع و حیرت انگیز ی که در جامعه اسلامی بوقوع می پیوندد، داد سخن ندهد و به حمد و ستایش تلاش های شبانه روزی دل سوزان انقلاب نپردازد. البته این غرب برهبری آمریکا، شیطان بزرگ بود که از همان آغاز دست به سنگ اندازی بر سر راه سر افرازی و پیشرفت و ترقی اسلام در ایران و جهان زده و  به  توطئه و فتنه افکنی، پرداخت. بنابراین، در منظر دستگاه ولایت "اسلام ستیزی " و یا "اسلام هراسی " ست هدف غرب برهبری آمریکا نه غنی سازی هسته ای.
 
این در حالی بود که بر قراری قوانین و مقررات شریعت اسلامی تحت سلطه گشت ها، سازمان ها، نهاد های ارشادی و امر به معروف، خبر چین ها و جاسوسان امنیتی، جامعه را هر چه بیشتر به یک جامعه ای حیوانی مبدل ساخته بود. هرگز در تاریخ ایران، حق و حقوق مردم ایران  جنین محدود و ناچیز نشده بوده است. بعنوان مثال اگر در زمان شاه، فرد در نوشیدن و پوشیدن، در مصرف می،  در حجاب داری و در اختلاط جنسیت ها  آزاد بود. یعنی اگر فرد از آزادی بیان و از بعضیز حق و حقوق سیاسی محروم بود، ولی خانمی را بجرم بد حجابی و یا کسی را بجرم نوشیدن می و آمیزش با جنس مخالف مورد تعقیب و اهانت و اذیت و آزار پاسداران دین قرار نمی گرفتند و در ملا عام بر تخته شلاق حد شرعی را به اجرا در نمی آوردند و یا دهان کسی را نمی بوییدند. نه دست و پای سارقی را قطع میکردند و نه روزانه انسانی را در انظار عموم به دار مجازات میآویختند. نه زن حقوقی داشت کمتر از حقوق مرد. نه اینکه هرگز زنی به سنگسار بست شده است. نه با اجرای احکام قصاص در عرصه قضا، مردم را بسوی خشونت و کین خواهی  سوق تمی داد. حتی تفریح و شادی محدود و مشروط گردیده است. باسداران دین از زمین و آسمان به جنگ با دیش های ماهواره ای می پردازند و حریم خصوصی مردم را مورد تجاوز قرار میدهند.
 
به عبارت دیگر، نظام ولایت در حالی پرچم دفاع از "حق انفکاک ناپذیر مردم " را بدوش میکشد که  ابتدایی ترین حق و حقوق انسان را زیر پا میگذارد.غرب ستیزی از راه دفاع از حق غنی سازی، نه تنها به قیمت نهادین ساختن نظم شریعت، نظم فرمانروایی و فرمانبری بر اساس تسلیم و اطاعت، تمام گردیده است. روایت نظام ولایت مبنی بر کسب حق غنی سازی را نه تنها نباید باور کرد بلکه به این واقعیت باید توجه داشت که نظام ولایت چه حقوقی را از دست داده است.  در تجارت و در صادرات و واردات  و نیز در انتقال پول و معاملات بانکی، حقوق جمهوری اسلامی یا منسوخ شده است و یا  محدود و دامنه آن هرچه تنگ تر گردیده است.
"اقتصاد مقاومت " بجای کسب استقلال، وابستگی اقتصادی و مالی و تجاری کشور را به کشورهای دیگر هرچه بیشتر عیان ساخته است و چیزی جز سیه روزی و تیره بختی برای ملت ببار نیاورده است. .پس از ده سال مبارزه، شانزده هزار سانترفیوژ در حال چرخش است، در حالیکه خزانه دولت، بنابر گزارش اخیر رئیس جمهور، نه تنها تهی بوده است، بلکه تا گلو بدهکاری ببار آورده است، چنانکه دولت بزحمت میتواند حقوق کارکنان خود را پرداخت کند. اقتصاد کشور بجای رشد و باروری، شش درصد آب رفته  و کوچکتر گشته است. بیکاری 25 درصدی و تورمی 40 درصدی، کاهش 70 درصدی پول ملی  و کاهش ارزش کار انسانی ،افزایش روزانه فقر و محنت و تنگدستی، همچنین گسترش و تعمیق فساد، انحطاط و تباهی اخلاقی، غارت و چپاول گری های هنگفت چندین میلیارد دلاری،  تنها میتوانست در پس کسب حق غنی سازی هسته ای رخ دهد.
 
بار سنگین خسارات وارد شده بدست خداوند گار خامنه ای در پس غنی سازی هسته ای در بیش از دو دهه را باین سادگی، نمیتوان از دوش نه این نسل بلکه نسل های آینده بر گرفت. چرا که ما از تکنولوژی ای سخن میرانیم که در کشورهایی که خود آنرا ابداع کرده اند، در حال منسوخ شدن است. کشورهایی مثل فرانسه و ژاپن که به انرژی هسته ای وابسته اند، از آن بر گشته اند.
ر اکتور های صدمه دیده ژاپنی، ممکن است آب اقیانوس را آلوده سازد و بخشی از آنرا هم اکنون  کرده اند- برغم کوشش مجدانه متخصصین و دانشمندان هسته ای ژاپن برای جلوگیری نشت آبهای آلوده به اقیانوس. مردم کشورهای غربی دیر زمانی ست که از انرژی هسته ای دوری می گزینند. با بنای ر اکتور های هسته ای به مخالفت بر میخیزند. این بدان معنا است که به لحاظ ایمنی، بهره گیری از انرژی هسته ای پیوسته با خطر نابودی انسانها و محیط زیست همراه بوده است. انرژی هسته ای، نیرویی ویران کننده است که در یک  چشم بهم زدنی محیطی زنده را  به محیطی متروکه و کشنده تبدیل میکند.  تنها یک غفلت کوچک کافی است. آلودگی هایی که فروپاشی تاسیسات اتمی چرنوبل ببار آورده است هرگز پاکسازی نشود. نه تنها جان صدها نفر را گرفت بلکه زندگی صدها نفر دیگر را با درد و رنج زخمهای التیام ناپذیر آمیخته است.
 
بنظر متخصصین، بهره ور ی از انرژی هسته ای، بویژه در کشوری که مورد عنایت طبیعت قرار گرفته و از منابع فراوان و متفاوت انرژی سود میبرد، به لحاظ اقتصادی نیز قابل توجیه نیست. سرمایه هنگفت و زمانی بسیار طولانی تا بهره ور ی، سبب شده است که بسیار به ندرت سرمایه خصوصی در این زمینه وارد کار یشود.  پس از 34 سال سرمایه گذاری هنگفت  چند صد میلیارد دلاری، دولت ولایت، هنوز یک کیلو وا ت انرژی هم تولید نکرده است.
 
 برغم خطرات عظیمی که انرژی هسته ای ذاتا با خود حمل میکند و غیر قابل توجیه بودن آن بلحاظ اقتصادی، آنهم در کشوری که نیازی به بهره ور ی از انرژی مخاطره انگیز و خسارت باری ی مثل انرژی هسته ای، کسب حق غنی سازی، چیزی نیست مگر ابزاری برای ادامه آمریکا ستیزی و سرکوب خاموش سازی و نهایتا تداوم نظام فرمانروایی و فرمانبری، نظام تسلیم و اطاعت و عبودیت و بندگی. در چنین صورتی، آیا نباید فریاد بر آوریم که مرگ بر غنی سازی هسته ای؟
 
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com
 



منبع: پژواک ایران