PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 29th March 2024

یک تقلب برای منحرف کردن افکار عمومی از یک اقدام بیشرمانه شورا
ایرج شكری


مهدی سامع سخنگوی سازمان چریکهای فدایی خلق، عضوشورای ملی مقاومت، در مطلب بلندی با عنوان «یک استعفا و چند توضیح»* که تاریخ 22 خرداد( سه روز بعد از صدور اطلاعیه اجلاس میان دوره یی شورای ملی مقاومت که در اتهام زنی به دکتر قصیم و روحانی و ترور شخصیت آنان نوشته شده بود)، به  ظاهر به نقد و بررسی استعفا نامه آن دو، و در اصل به دفاع از برچسب  و اتهامات زده شده، و سناریو بیشرمانه  تدوین شده در اطلاعیه اجلاس میان دوره ای شورای ملی مقاومت، ضمن برخی جمله پردازی های قانونمدارانه و ضابطه گرایانه، در کنار تفسیر و تحریف هایی که در مورد متن استعفای این دو کرده است، بر این اتهام که استعفای آن دو نفر در خدمت اهداف رژیم است، تاکید کرده است. اما یک مساله بسیار مهم که خود افشاگر چهره واقعی اتهام زنندگان، و روش غیرشرفتمدانه در خدمت جبّاریت دستگاه رهبری مجاهدین است، این که آقای سامع در آغاز مقاله خود- حتما برای آماده سازی ذهن خواننده، برای پذیرش تحریفات و آنچه را که می خواهد به خورد او بدهد- جمله یی را از آغاز استعفای کریم قصیم و روحانی نقل کرده است که این در استغفا ی آنها نیست. و آن جمله این است: « متن استعفا جهت درج در رسانه هاي فارسي ...». و با تکیه بر همین جمله «کلیدی» که در استعفانامه آنها نبوده است، مهدی سامع در ابتدای نوشته بلند خود دست به مانور زده است. مهدی سامع نوشته است:« با انتشار متن استعفای آقایان محمد رضا روحانی و کریم قصیم که اینجانب هم اولین بار از طریق رسانه ها از آن اطلاع پیدا کردم، کوشش کردم تا از متن منتشر شده دریابم که انتقاد اصلی و یا مساله گرهی این جدایی کدام موضوع است و بنابراین وقتی برای بار دوم شروع به خواندن متن استعفا کردم، تیتر نامه برایم سوال برانگیز شد. در بار اول اساساً به تیتر توجهی نکرده بودم و بیشتر به دنبال علت این اقدام بودم» و بعد ادامه می دهد که:« آقایان با تیتر "متن استعفا جهت درج در رسانه های فارسی، توسط دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران تقدیم می شود، 15 خرداد 1392"، متن مزبور را به رسانه ها "تقدیم" کردند. این در حالی بود که دبیرخانه شورا حتی این فرصت را پیدا نکرد تا در مورد واقعی یا غیر واقعی بودن ای میل دریافتی یک تحقیق اولیه انجام دهد». مهدی سامع با زمینه سازی برای «مشکوک» نشان دادن استعفا بر مبنای جلمه ای که ایشان مدعی شده در تیتر استعفا وجود داشته است، سایر تحریفات دیگر از متن استعفا و تفسیرهای خود را تلاش می کند به عنوان حقیقت در ذهن خواننده بنشاند.

http://www.iran-nabard.com/n336/yek%20estefa.htm

کسانی چون نگارنده که با مساله و اخبار مربوط به مجاهدین توجه نشان می دهند و آن را دنبال می کنند، اولین بار از طریق سایت دیدگاه و پژواک ایران ازاین استعفا مطلع شدند. در متن مندرج و منتشر شده از استعفا در این  دو رسانه، جمله یی که مورد استناد مهدی سامع قرار گرفته است، در تیتر اطلاعیه وجود ندارد و جمله «توسط دبیرخانه شورای ملی مقاومت تقدیم میشود»، مربوط است به تقدیم استعفا به خانم و آقای و رجوی و نه رسانه های فارسی، در جمله یی که به نظر می رسد فقط آقای سامع دیده است. البته ایشان عین متن استعفا همراه با آن جمله را در زیر مقاله خود آورده است، اما نگفته است رسانه مورد بازدید ایشان کدام بوده و آن را از کجا آورده است. قاعدتا باید آقای سامع نیز، به عنوان محتمل ترین رسانه برای  دستیابی به استعفای اقای قصیم و روحانی، سایت دیدگاه یا پژواک ایران به فکرش می رسیده و به اینها مراجعه می کرده که همان طور که اشاره شد، چنین جمله یی در آن نیست و همه می توانند سری به متن استغفا در این دو رسانه بزنند و ببینند.

http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-52475.html

این سناریو سازی آقای سامع از نظر من به طور کلی غیر قابل قبول است. چرا باید دکتر قصیم جمله یی در بالای استعفا می گذاشته که وانمود کند که آن را دبیرخانه به رسانه ها ارسال کرده در حالی که ایشان به خوبی می دانست که قبلا طبق «حکم حکومتی» مصوبه شورا تحت عنوان ماده واحده برای تحریم«مراوده» با رسانه های منتقد که آنهار ضد مجاهدین مستقر در اشرف معرفی می کرد، - از قضا مشخصا برای تحریم سایت دیدگاه و پژواک ایران بود-، رابطه دیبرخانه تحت اداره مجاهدین با رسانه های غیر زائده مجاهدین، رابطه مسلمان با کافر حربی است. ثانیا آقای قصیم و روحانی هم لابد این را می دانند که دریافت کننده هم ایمیل شان که رسانه است حتما مبدا ارسال و فرستنده را چک می کند و آقایان قصیم و روحانی کسانی نیستند که چنان تبحری در امر دنیای مجازی داشته باشند که ایمیل دبیرخانه را جعل کنند و اصلا چه نفعی این کار برای آنها می تواند داشته باشد و چرا باید دست به چنین تقلبی بزنند. بالاخره این که اگر هم چنین جمله ای با همان ترتیب که تنها آقای سامع دیده است در استعفا نامه وجود می داشت، تنها می توانست ناشی از اشتباه در بالا و پایین قرار دادند در صفحه یا اشتباه فنی در انتقال الکترونیک صورت گرفته باشد و سناریو سازی برای آن تنها گل کردن آب برای ماهی گرفتن است که البته ایشان قورباغه صید کرده است.

من نمی دانم آقای سامع برای دستیابی و اطلاع از متن استعفا، به کدام رسانه مراجعه کرده است. در هر حال تردیدی نیست که متن استعفا به شکلی که آقای سامع ارائه کرده است، در دیدگاه و پژواک درج نشده است دلیلی نمی بینم که فکر کنیم که آن جمله وجود داشته و دیدگاه وپژواک، هردو با هم ، تصمیم به حذف آن گرفته اند! بنا بر این، از دو حال خارج نیست. یا همانطور که آقای سامع گفته اطلاعیه استعفا را به همان شکل دیده است که در این صورت ایشان باید روشن کند که در کدام رسانه بوده(ترجیحا همراه با لینک به مطلب)،  تا در مورد مساله تحقیق شود. یا این که خودش آن را به متن اضافه کرده است تا بهره بردی مورد نظر را که چیزی جز چسب قوی تر زدن به اتهامات وارده به دکتر قصیم و روحانی است و از این طریق، تناقضات ناشی از آن ترورشخصیت ناجوانمرادنه در مورد قصیم و روحانی را در ذهن هواداران مجاهدین و نیز انزجار هموطنان را نسبت به این اقدام شورای ملی مقاومتِ تحت ریاست «مهرتابان آزادی» در شرایط حاضر، کم کند. بنابر این، تا این مساله روشن نشود و آقای سامع به این سوال پاسخ ندهد که از کجا متن آن استفعای مورد نظر را که در زیر مقاله خود آورده، کپی کرده است، خود ایشان مبتکر این تقلب شناخته می شود و سکوت ایشان در این زمنیه تاییدی خواهد بود بر ارتکاب آن. در صورتی هم که ثابت شود آقای سامع در افزودن آن جمله نقشی نداشته است و منبع آن تقلب جای دیگری است، باز هم ایشان به خاطر اتهامی که در این مورد به آقایان قصیم و روحانی زده است، یک معذرت خواهی به آنان بدهکار است. هموطنان و نیروهای آزادیخواه و مبارز، پیگیر اقدام و واکنش ایشان خواهند بود و در این مورد داوری خواهند کرد. همچنان که خود آقای دکتر قصیم نیز با خواندن این مطلب، اگر لازم دید با ارسال یادداشتی می تواند به روشن شدن مساله کمک بکند.

از جمله تحریفات دیگری هم که ایشان بنا بر نقش و «تعهد»ی که در ارتباط با مسعود رجوی مسئول شورا برای خود پذیرفته است، انجام داده است، در مورد چگونکی اعلام جبهه همبستگی ملی است. او در این زمینه نوشته است:« اما در مورد جبهه همبستگی ملی. موضوع همبستگی ملی از کنسرت پاریس شروع و پس از برخی بحثها و پیشنهادات، طرح جبهه همبستگی توسط مسئول شورا ارایه و سرانجام در یک اجلاس طولانی در سه ماده و یک تبصره در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۸۱ در شورای ملی مقاومت ایران به‌تصویب رسید». این در حالی است که کنسرت پاریس به مناسبت سالگرد 30 تیر در سال  ۱۳۷۳ برگزار شد. بنا بر این ادعای این که با مطرح شدن «موضوع همبستگی» با کنسرت پاریس، طرح همبستگی ملی «پس از برخی بحثها و پیشنهادات» در تاریخ 13 آبان 81 به تصویب رسید!، خلاف واقعیت است. یعنی این برخی بحثها و پیشنهادات گویی چند هفته یا چند ماه بعد از کنسرت پاریس صورت گرفته و بعد در تاریخ 13 آبان 81 به تصویب رسیده است و این در حالی است از آن کنسرت تا تصویب این طرح 8 سال فاصله است. همچنان که من قبلا هم یاد آور شدم، آن طرح در پی مقاله یی که من برای شماره تیر ماه 1381 نبرد خلق نوشته بودم و اما بنابر ضوابط نشریه (عدم ورود به بحثها و اختلافات درونی گروهها) در آن درج نشدو بعد بحث و جدلی که بین من و مجاهدین بر سر ان پیش آمد از جمله بحث تلفنی مسئول شورا از بغداد با من (که در اینجا وارد آن نمی شوم)، ایشان گفت که خودش چنین طرحی را در نظر داشته است و... به هرحال طرح جبهه همبستگی را بعدا در آبان همان سال در اجلاسی که در آن از ارتباطات تلفنی(کال کنفرانس) استفاده شد، مسعود رجوی مطرح کرد که البته «قبض روح» شده پیشنهاد و نظری بود که من داشتم. چون من به صراحت  خواهان حذف صفت اسلامی از دولت موقت درگام اول شده بودم و یاد آور شده بودم وقتی دیدگاه مقاومت این است که:«اصلاح طلب واقعی کسی است که نفی حکومت مذهبی کند»، بنابر این« اصرا برای حفظ صفت مذهبی برای دولت موقت چیزی جز "یک بام و دو هوا" نیست». در حالی که در طرح تصویب شده، اسم و برنامه دولت موقت دست نخورده باقی مانده است.

 آقای سامع هم مثل اطلاعیه «سبزها»به تحریف انتقادات مطرح شده در استعفا در مورد حمایت مجاهدین از اپوزیسیون سوریه به صورت یک کاسه پرداخته و تلاش مذبوحانه کرده است که آن را به شایعاتی که از سوی رژیم در مورد شرکت مجاهدین در کنار القاعده در سوریه منتشر شده، وصل کند. از نکات «برجسته» دیگر مطلب سامع، دفاع از دهن دریدگی محمد اقبال علیه خواهرش، و مقایسه آن با نوشته های سابق آقایان روحانی و قصیم(مندرج در نشریه شورا و ایران زمین) است، با لحنی که آنها نسبت به سوژه های مورد حمله خود، بکار گرفته اند. البته می دانیم که بد دهنی محمد اقبال همراه بود با اتهام از اساس دروغ و رذیلانه و غیر شرافتمدانه به خواهرش در مورد «افتادن روی پای حاج داود رحمانی»، و این دفاع سامع از او در عین حال دفاع از آن اتهام زنی هم هست.

نکته پایان برای یاد آوری این که به نظر من آقایان دکتر قصیم و روحانی کار درستی کردند که به همین شکل استعفا دادند و اندکی بعد هم هموطنان را در جریان قرار دادند، چون راه دیگری نداشتند. چون اولا بعد از سالها بحث و یاد آوری روی نکات مورد نظرشان، همراه با تلاش برای پیشبرد اهداف شورا و دفاع از مجاهدین، وقتی هیچ نتیجه یی بدست نیاوردند، قرار نبود که انتظار معجزه ای در مورد تغییر روش رهبری مجاهدین در درآوردن پنیه از گوش و پایین آورد درجه خودشیفتگی و خود محور بینی و خود دولت بینی، از سوی آنان را داشته باشند. دیگر این که اگر استعفای خود را مطرح می کردند، طبعا با روش مافیایی که دستگاه رهبری مجاهدین در مورد منتقدان و نارضایان بکار می گیرد، یا باید بی سرو صدا می رفتند، چنان که گویی اصلا وجود نداشته اند و گویی اصلا سالهای طولانی از عمر خود را به امید رسیدن به دریای آزادی سپری نکرده اند و حالا که خود را در گنداب یافته اند، نباید چیزی در باره آن با هموطنان بگویند، هم چنان که موارد چندی از این نوع رفتنهای بی سرو صدا بوده است. البته در مورد بعضی از همین ها هم که بی صدا رفته اند، دستگاه مجاهدین شایعاتی هم در بین هواداران و دور و اطراف خود علیه آن رواج داده اند. دیگر این که اگر می گفتند که ما می خواهیم دلایل استعفای خود را به اطلاع هموطنان برسانیم، آن وقت مهر و برچسب در خدمت وزارت اطلاعات و «مزدور» و خیلی «الطاف» دیگر را در یک همسرایی با ارکستر و کُر ارعاب در فضایی بسیار وحشت آور، باید تحمل می کردند. بنا بر این گذشته از توضیحی که آقای دکتر قصیم در مورد چگونگی تصمیم گیری برای استعفا داده ، بود، من با شناختی که از رفتار و روش عالیجنابان تحت رهبری مهرتابان و رهبر عقیدتی، در جلسات دور از نگاه رسانه ها و اطلاع مردم دارم، متعقدم که کار بسیار درستی کرده اند که به همین شکل استعفای خود را به اطلاع هم میهنان رسانده اند

بعد از نگارش: دلیل نبودن آن جمله در متن درج شده در دیدگاه و پژواک ایران، که موقع نوشتن مقاله به نظرم نرسید، این است که مساله اینطور بوده است آن جمله « متن استعفا جهت درج در رسانه هاي فارسي » مربوط به ایمیل ارسالی بوده که متن استعفا ضمیمه آن بوده است و لازم نبود که آن جمله بالای متن درج شود. حالا این که چرا در متنی که آقای سامع دیده است این جمله رفته زیر «توسط دبیرخانه...» این معماست.

۲۴ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۴ ژوئن ۲۰۱۳

http://iradj-shokri.blogspot.fr/

 

 



منبع: پژواک ایران