PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ / Thursday 28th March 2024

تفاوت منتظری و خمینی
محمد شوری


وقتی زندگی فردی و سلوک اجتماعی منتظری و خمینی آنالیز شود،به علل آنچه اختلاف وتفاوت از آن سرباز کرد،آگاه خواهید شد!
آنچه سرانجام بین امام خمینی(رهبرانقلاب بهمن 57)وآیت الله العظمی منتظری(قائم مقام وی) جدایی افکندوآنرادرمیان جامعه عریان کرد،تأثیر محیط زیست و ارتباطات آنهاست.
تأثیر محیط و ارتباطات برساختارشکل گیری شخصیت افرادبنیادی است و روزی آنرا نشان خواهد داد.
هرچند میان آیت الله منتظری و خمینی رابطه مرید و مرادی وجودداشت و گاه استنکاف و سکوت آیت الله منتظری هم از همین ناحیه است،اما بین آن دو تفاوت های فاحش وجوددارد که همانها نیز سبب شد تا شیدایی ایشان به امام خمینی اثرگذارنشود.
این اختلاف(محیط زیست و نوع ارتباطات وتعامل با افراد) در میان دیگر روحانیون شیعه هم تا حدودی مشهود است.
بین روحانیتی که پیش از انقلاب تمام زندگی اش خلاصه می شد در حوزه وحجره و حتی گوش دادن به رادیو را هم حرام می دانست،و فقط از جیب مردم ارتزاق می کرد،تا روحانیتی که از آن بافت کَبکی دل برکند و با استقلال مالی خود،در عرصه های اجتماعی متجددانه شهری حضور پیدا کرد،تفاوت محسوس و فاحش است.
شما وقتی نوع زندگی مثلا آیت الله طالقانی،آیت الله بهشتی و محمد جواد باهنر و آیت الله گلزاده غفوری و مفتح و آیت الله مطهری را  بررسی کنید،مصادیق این تفاوت را هم می بینید.
گفتنی است هرچند  پس ازانقلاب فضا  عوض شد و روحانیت همه جا حضور دارد، ولی ارتزاق از جیب دولت و کارمند دولت شدن وی،استقلالش را گرفت و به این روز افتاد که مصادیقش را هر فرد کوچه بازاری هم می تواند بشمارد!
یکی از ایرادات حاکمیت و نهادقدرت -که از موضع  قدرت و توانایی ودستیابی به رسانه وتبلیغات دایم اذهان را به بازی گرفت-مسأله ساده لوحی (که آنرا با مترادف با ساده بودن تعریف می کردند) و نفوذ ضدانقلاب و افراد مسأله دار در بیت و دفاتر آیت الله منتظری  بود.
این درحالی است که یک مدیر و یک رئیس و یک مسئول و رهبر جامعه هرچند خوب، مقدس، با تقوی و ساده زیست و پاک هم باشد،ولی نداند اطرافش چه خبر است،نه تنها هیچ ارزشی ندارد،بلکه در مقامی که هست بخاطر ضعف مدیریت و ضعف اطلاعات و ضعف خبرگیری باید هم در آن دنیا و هم این دنیا مورد مواخذه و بازخواست  قرار گیرد.
«تذکر و مذکر همیشه لازم است و برای هرکس ضرورت دارد.امیرالمومنین علی (ع)گاهی به بعضی اصحابش می فرمود پاشو موعظه کن.بدیهی است که شاگرد چیزی ندارد که به استاد به گوید.معتذر می شوندبه اینکه ما درحضور شما چه بگوئیم؟علی فرمود:درشنیدن اثری است که در دانستن نیست»[1]
درهمان مصاحبه معروف باعمادالدین  باقی ایشان می گوید:«من به امام گفتم که آیا نامه هایی که برای شما می آیدرامی خوانید؟امام گفت:خلاصه مطالب مهم اش  رامی نویسند و می دهند. به من».اما آیت الله منتظری همانجا به امام خمینی می گوید:«من حتی فحش هایش را هم می خوانم»
اتفاقا اولین کسی که اولین بار در تاریخ نظام ج.ا.ا.، لفظ کانالیزه شدن امام خمینی را عنوان کرد،فرزند وی (احمدخمینی)است.
کسی که خودش توسط افرادی خاص در سالهای حیاتش ابتدا آنالیزو بعدکانالیز و سپس به توسط وی،توانستند خیلی از امور مملکتی  را بر امام خمینی تحمیل کنند و از این طریق نیز کار خود را پیش بردند و به اصطلاح سوار بر کار شدند!که اثراتش مشهود است و سپس در موقع ضرور که ضرر بر سود داشت می چربید، وی را هم سر به نیست کردند.
کاری که الان دارند با کارت احمدی نژاد(با توجه به سوابق این فرد)برای بعد از رهبر فعلی ج.ا.ا. (سیدعلی خامنه ای)بازی می کنند!
اختلاف آیت الله منتظری  با امام خمینی مسبوق به سابقه است و پیشینه  در قبل از انقلاب داردکه همان نیز بعدها دستاویز عقده گشایان و اختلاف افکنان هم شد.
مثلا شمادر کارنامه امام خمینی هیچ موردی (مگر نقل قول دیگران از جانب وی؟)که وی در مورد دکترعلی شریعتی(شخصیتی که آنزمان درنوع بیانش ازدین و مذهب مورد انتقاد شدید روحانیت سنتی بود)حرفی زده باشد را نمی بینید.به جز آن مورد تسلیت که ناچارا،امام ملزم به پاسخگویی شد!
اما در کارنامه آیت الله منتظری دستخط وامضایی از  ایشان در پشت جلد کتاب«اسلام شناسی»شریعتی رامی بینید که وی آنرا(قبل از انقلاب)به فلان کتابخانه مسجد اهداء کرده است!
در دوره 15 سال تبعید امام خمینی،آنهم در حوزه نجف که خود تفاوت های اساسی (بلحاظ گرایش و نوع دیدگاه وتفکر)با حوزه علمیه قم داشت،هیج چیز تازه(جز در موردانگشت شمار وبر حسب یک اتفاق و ازجمله مرگ فرزندش-که منجربه بروز نا آرامی های خفته شده مردم شد-نمی بینید. فقط تدریس آنهم دربافت حوزه علمیه نجف!
اما در کارنامه آیت الله منتظری:بازداشت به همراه فرزندش(1346)،تبعید به مسجدسلیمان  (1346) بازداشت دوباره(1347)،تبعید به نجف آباد(1349)تبعید به شهر طبس (1352)تبعید به شهر سقز(1353)بازداشت تاپیروزی انقلاب(1354).وجود دارد.
آیت الله منتظری دراین سالها در جامعه ایران زندگی کرد.با مردم و اقوام  مختلف حشر و نشر نمود. و در زندان های مختلف با افراد متفاوت و متضاد در فکر و عقیده، ازجمله مارکسیستها و اعضای مجاهدین خلق و دیگران زندگی کرد .
اما امام خمینی  دور از ایران بود. و مهم ترین  دوره زندگی اش در جایی مثل نجف  سپری شده است.
وقتی نوشته ها،گفته ها ،عکس العمل و واکنش های وی رادر دوره های مختلف جستجو کنید متوجه می شوید فقط  وی در دوره اندکی که در پاریس بود، بهترین سخنان را گفته است. سخنانی که همه موافقان  وهمه مخالفان  به آن استناد می کنند و آنرا می پذیرند.
جامعیت این دوره از زندگی وی  مشهود است.و این  بهترین دوره شخصیتی امام خمینی  است.
اما هرچه زمان در نوردیده شد،و به اصطلاح وی آنالیز و کانالیزه شد شما  تفاوت را به وضوح حس می کنید،تفاوتی که همان نیز سبب اختلاف ،تنش و بالاخره رودر رویی  مستقیم مخالفان و موافقان وی شد و آنرا هر زمان  علنی تر کرد!
آیت الله منتظری شخصیتی بود که شهامت اقرار به اشتباه راداشت.(مثلا مورد ولایت فقیه و مذاکره با آمریکا و تصرف سفارت آمریکا در تهران).
شهامتی که خیلی کم (آنهم با اشاره به مصادیق)این روزها می بینید و فقط  توجیه کردن  و حواله دادن به این و آن مشهود است.گویی که آنان هیچگاه در رأس مدیریت و سوار برکار     نبوده اند....،کی بود کی بود می شنویم و آنها را درنقش اپوزیسیونمی بینیم!؟!!
آیت الله منتظری تمام  دوران عمرش(به غیر از  چند سال اندک اول انقلاب)،را در تبعید،زندان و حصر)به سربرد.شایددر روزی که گفته می شود«یوم تبلی السرائر»است،شرم ساران سرافکنده در پیشگاهش وارد شوند و عذر تقصیر بخوانند...یادش در سالگر عروجش زنده باد:
گزین شدند و سوار گزیده را کشتند
سیه بپوش بردار،سپیده را کشتند
حرامیان همه شب را به حیله کوشیدند
چراغ قافله را با سحر خموشیدند
شکوه جلوه عمر دوباره را بردند
چوابر تیره فروغ ستاره را بردند
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
27آذر1391



منبع: پژواک ایران