PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Saturday 20th April 2024

بحثهایی«علمی» که اپوزیسیون توجهی به آنها و اثرات آن در جامعه نمی کند
ایرج شكری


آخوند ها خودشان را «عالم» و «فاضل» و بقیه مردم را «عوام» و عوام  را هم نادان و موظّف به پیروی از نظرات و «فتاوی» علما می دادنند. «علما» در همه امور زندگی مردم  خود را صاحب صلاحیت نظر دادن و هدایت مردم می دانند و گاه داستانهایی هم در برای  عظمت و بزرگی بعضی از «علما» سرهم کرده اند که البته فقط آدمهایی که ذهنشان انباشته از مهملات است می توانند چنان داستانهایی را سرهم بکنند و خودشان هم باور بکنند و تلاش کنند به دیگران هم بباورانند. اما فقط ابلهان ممکن است آن داستانها را باور کنند. با این حال آخوندها صفت «علمی» را برای تمام بحثهای مهمل خود به کار می برند. یکی از این بحثهای«علمی»،روز دهم شهریور همزمان با برگزاری اجلاس غیر متعهدها با تیتر «پاسخ ایت الله صافی به شبهاتی در باره ازدواج حضرت حجت»* در خبرگزاری فارس منتشر شد. در این مورد در بین مسلمین بحث است که اگر حضرت ازدواج فرموده باشند، آیا همسر ایشان هم در تمام طول مدت غیبت در کنار ایشان بوده است؟ برخی را نظر بر این است ایشان ممکن است یکبا ازدواج کرده باشد و بعد از رحلت همسر دیگر ازدواج نکرده باشد. وبعضی معتقدند که ایشان ازدواج نکرده اند چون با ازدواج صاحب فرزندانی می شدند و این باعث شناخته شدن حضرت می شد! همچنین این سوال علمی هم مطرح شده و پاسخی هم به آن داده شده بود که آیا حضرت غذا های معمولی می خورند یا غذاهایی که از بهشت برایشان می یاید.
بحث دیگر «علمی» مربوط به «حکمت برابری زیارت حضرت عبدالعظیم، با زیارت کربلا» بود. در این مورد «ایت الله ریشهری» یک کتاب نوشته است
یکی از شگفت انگیز ترین این مهملات، مطلبی بود که خبرگزاری فارس روز 14 شهریور انتشار داد**.  عنوان این مطلب «ناگهان فرشته یی را دیدم که با جامی از آب بهشتی ظاهر شد/ بی اعتنایی علامه طباطبایی به فرشته آسمانی» بود. داستان از خاطرات «آیت‌الله ضیاءالدین نجفی، مؤسس و مدیر حوزه علمیه نبی اکرم(ص) تهران» نقل شده و این آخوند از قول طباطبایی نوشته است که او مشغول گفتن ذکری بوده که بنابر تاکید استاد خودش باید دفعات معینی[چندهزار بار] بدون وقفه تکرار می شده تا دارای اثر شود. «علامه طباطبایی» روزی مشغول گفتن ذکری بوده که باید «چند هزار مرتبه» تکرار می کرده است که احساس می کند که کم کم اثرات ذکر بر او ظاهر می شود و افزوده:« ناگهان یک لحظه دیدم که از جانب راست من فرشته‌ای با جامی از آب بهشتی ظاهر شد و عرض کرد این یک جام بهشتی برای شماست آن را برای شما آورده‌ام تا میل کنید» اما علامه طباطبایی بنا بر تاکیدی که استادش «آیت الله قاضی» کرده بود که موقع ذکر گفتن نباید به هیچ چیز دیگر جز یاد خدا مشغول باشند، به فرشته بی اعتنایی می کند و به ذکر گفتن ادامه می دهد. فرشته عقب می رود اما دوباره - و اینبار در طرف چپ او- ظاهر می شود باز جام بهشتی را به علامه طباطبایی تعارف می کند اما بازهم طباطبایی که قصد ادامه چندهزار بار تکرار بی وقفه ذکر گفتن را داشته به فرشته بی اعتنایی می کند تا این که سقف شکافته می شود و فرشته از آن بالا می رود و «علامه طباطبایی» هم چنان به ذکر گفتن تا تکمیل آن چند هزار مرتبه ادامه می دهد. اما نتیجه یی که روای این از خاطره گرفته مبهم است:« علامه طباطبایی برای ما نقل می‌کردند که آن خاطره آمدن و رفتن فرشته و شکافته شدن سقف هنوز در خاطرم هست و اینگونه من عملا اثر ذکر خدا را در حین گفتن ذکر مشاهده کردم.». در اینجا گفته نشده است که خاصیت آن همه وقت گذاشتن برای تکرار چند هزار مرتبه ذکر خدا چه بوده است.. حالا باز اگر آن «جام بهشتی» را علامه نوشیده بود و خاصیت و آثار آن و نفعی که به حال خودش و احتمالا مسلمین داشت باز می شد گفت که علامه کار مفیدی انجام داده است. یک «بحث علمی» هم که می شود اینجا با طرح سوالی «باب» آن را گشود این است که، آنکه بر علامه طباطبایی ظاهر شده و می خواسته حواس او را از گفتن ذکر منحرف کند، آیا فرشته بوده یا شیطان. البته سوال دیگری هم ممکن است به ذهن برسد این است که وقتی سقف شکافته شد و فرشته از آن به بالا(به آسمان)، رفت هیچ خشتی، آجری از آن پایین نیافتاد که به سر و دست علامه  زخم  و صدمه یی وارد کند و این که شکاف به وجود آمده چطور شده؟ آیا علامه برای تعمیر آن عمله و بنّا خبرکرد؟ اما از آنجا که این سوال «غیر علمی» است نگارنده آن را مطرح نمی کنم. کسانی که به «قدرت لایزال پروردگار» که در وصفش گفته اند:«الهی تو آنی توانی تپانی جهانی به آنی ته استکانی» باور دارند، همان خدایی که اخیرا با زلزله یی در وزرقان و فروریختن سقفها بر سر روستائیان، آنها «به دیدار» خود خواند، چنین سوالاتی را نمی کنند. در واقعیت و در عمل، آدم اگر مؤمن و اهل ذکر هم نباشد، اگر وردی وجمله یی را بدون وقفه و تکان خوردن از جایش چند هزار بار تکرار کند، به یقین «آثار» آن بر او ظاهر خواهد شد. برای امتحان شما می توانید این «ذکر» را:«یار دستنبو به دستم داد دستم بو گرفت/ به ! چه دستنبویی که دستم بویی دستنبو گرفت»،چند هزار(مثلا سه هزار بار) بدون وقفه و تکان خوردن از جایی که نشتسه اید تکرار کنید. به احتمال قریب به یقین خواهید دید که فرشته یی بر شما ظاهر شده با یک سینی پر از میوه های خوش رنگ بوی بهشتی که نظیرش قبلا در عمرتان ندیده اید. این را هم نگفته نگذارم که گر آن فرشته   «تعارفات» دیگری کرد، آن دیگر از آثار ذکر پیشنهادی و کار فرشته مورد بحث نیست، مربوط است به تخیّلات گوینده ذکر! واقعا مخ آدم باید عیب داشته باشد که چند هزار بار جمله یا جملاتی را بدون این که از جایش تکان بخورد تکرار بکند با این هدف که ذکر خدا گفته باشد.این بحث ها جز دامن زدن به جهل و خرافات که بنیان موجودیّت آخوند و آخوندیسم و ولایت فقیه برآن استوار است، به چیز دیگری خدمت نمی کند. اما ماجرا چنان شور شده که خود مروّجان و مبلغان نظام آخوندی گاه نگران تبعات گسترش خارج از کنترل آن هستند. اخیرا روزنامه جمهوری اسلامی مطلبی با عنوان«با جاهلیت پیامکی مبارزه کنیم» نوشت که بیانگر نگرانی مورد اشاره بود. آن مطلب در سایتهای متعدد رژیم منتشر شد که در آن ضمن اظهار نگرانی از پیامکهایی که با نقل قولهایی ساختگی از گفته های «بزرگان» همراه است، تاکید شده است که:« نسخه‌هاي الكترونيكي و مدرن، همان جهل نوشته‌هاي قديمي در پشت كتب موجود در اماكن مذهبي هستند. همان نوشته‌هايي كه بارها و بارها مراكز و متوليان ديني و عقلاي قوم به باطل بودن ادعاها، خوابها، نقل قول‌ها، تبشيرها و تهديدهاي آنها گواهي داده و صراحتاً اعلام كرده‌اند كه نبايد به آنها اعتنائي كرد. حتي بعضي از عالمان ديني در سال‌هاي گذشته حكم به حرمت انتشار اينگونه مطالب سخيف داده‌اند». سوالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا آن خاطره که آیت الله ضیاءالدین نجفی، مؤسس و مدیر «حوزه علمیه نبی اکرم(ص) تهران»،  از قول علامه طباطیایی نقل کرده، در شمار همین «جهل نوشته ها»ی باطل هست یا نه و اگر هست چطور آدمی که چنان مطلبی را بیان کرده «مدیر و مؤسس حوزه علمیه» در تهران است و آن اظهارات باطل را خبرگزاری فارس هم اشاعه می دهد. اما، اگر «جهل نوشته و باطل» نیست، چرا و به چه دلیل باید باور کرد که «فرشته ای از بهشت» ظاهر می شود و بعد نه از در بلکه با شکافته شدن سقف از اتاق بیرون می رود بدون این سقف فرو بریزد و اشکالی پیش بیاید از انجا بالا می ورود و شکاف سقف بهم می آید و همانطور و همانطور که بود، سرجایش میماند. اگر سقف خانه علما از همان ویژگی برخورد دار است که دهانه رحم در زایمان!، شرحی در چگونگی پیدایش این ویژگی، در سقفی که قاعدتا از باید در آن آهن یا چوب و گچ و سیمان و آجر بکار رفته باشد بدهند!
آن اوائل انقلاب در سال 58 بود که دکتر محمود عنایت در مقاله یی که در کیهان نوشته بود اشاره به حکایتی تاریخی داشت و آن این بود که زمانی که سلطان محمد فاتح قسطنطنیه(کنستاتینوپل) پایتخت امپراطوری رم شرقی یا بیزانس را محاصره کرده بود، جاسوسانی به داخل شهر فرستاد تا اطلاعاتی در مورد سیاستها و تدابیر دفاعی امپراطور به دست بیاورند. جاسوسان برگشتند و گفتند که امپراطور و مقامات بزرگان کلیسا همه در کلیسای جامع در برابر تصویر مسیح گرده آمده اند و بر سر این موضوع بحث می کنند که که تیری که به حضرت خورده آیا «به لاهوت اش خورده یا به ناسوت اش». سلطان محمد با شنیدن این خبر دستور می دهد چند توپ کلیسای جامع را هدف قرار دهند. توپها که شلیک می شد می گوید:«حالا هم به لاهوت اش خورد هم به ناسوت اش». حالا در زمانی که حل مساله تهیه کوشت مرغ و مساله مسکن گویی بدون «معجزه» یی قابل حل نیست و بیکاری و فقر و اعتیاد و بیداد می کند و به خاطر تحریمهای ادامه دار اقتصادی و تشنج روابط رژیم با غرب، ریال در برابر ارزهای خارجی در حال سقوط آزاد است، و از ازسوی دیگر می شنویم که سفینه وایاجِر که 35 سال پیش به فضا فرستاده شده بود تا از منظومه شمسی اطلاعات به زمین بفرستد، با انجام این ماموریت و با طی 18 میلیارد کیلومتر، از منظومه شمسی خارج شده و همچنان ارتباطش بازمین برقرار است و نیز اخبار مربوط به کاوشگری یک تنی که به مریخ فرستاده شد، در ایران اسلامی مساله ازدواج «آقا امام زمان» و این که ایشان غذای عادی می خورند یا از بهشت برایشان غذا می آید، بحث می شود و مهملاتی از قبیل ظاهر شدن فرشته یی موقع ذکر گویی چند هزار مرتبه یی فلان «عالم»- کار بلاهت باری که فقط صاجبان مغزها معیوب ممکن است به آن مبادرت کنند- در صفحات اینترنتی در سایتهای رژیم جهل جنایت منتشر می شود. آخوندها با سیاستهای ضد مردمی خود مردم را با مسائل طاقت فرسایی مواجه کرده اند که هر روز طاقت فرسا تر می شود. در چنین شرایطی جرقه ای می توان سبب انفجاری شود که لاهوت و ناسوت آخونده ها را متلاشی کند. این نقش دوگانه استبدای – ارتجاعی آخوندها، برچیده شدن نهاد های آموزشی - تبلیعی ارتجاعی روحانیت را که در سالهای گذشته اینجا و آنجا مثل سرطانی در کشور شاخه دوانده و از سنگسر تا مشکین شهر و دیگر نقاط «حوزه علمیه»، از جمله برای «خواهران» دایر کرده، به دستور روز هر تغییر و تحول سیاسی برای گذار به دمکراسی تبدیل می کند. درهم کوبیدن نهادهای پرورش آخوند و خشکاندن این گندابها که «حوزه علمیه» نامیده می شوند و حشرات موذی عمامه بسر، ناقل میکرب ها و ویروسهای بیماری هایی با آثار «مرض خواب» و مالاریا برای جامعه هستند، ضرورتی است در روند یک تحول سیاسی و اجتماعی برای استقرار دمکراسی و پیشرفت و اعتلای علمی و فرهنگی کشور.
 
 شهریور 1391 – 13 سپتامبر 201223
 



منبع: پژواک ایران