PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Saturday 20th April 2024

برای یک ایران آزاد - بخش سوم
کورش گلنام


در دو بخش پیشین، از گرفتاری های ریشه دار در جامعه و ناکار آمدی ایدئولوژی های بیگانه با جامعه ایران، نفوذ خرافه های دینی/مذهبی در جامعه و بستر بسیار مناسب امروز ایران برای پیش برد و گسترش هر چه بیشتر مبارزه منفی با حکومت تبه کار اسلامی در زمینه ها ی گوناگون گفته و نمونه هایی داده شد. این که چه زمانی مردم ضربه نهایی را به این بیمار در حال مرگ وارد نمایند، به اراده ، همت، نیز بینی، تیز چنگی ، برنامه ریزی، هدف مند بودن و زمان سنجی درست مردم بستگی دارد. آن چه انکار ناشندنی است این است که حکومت به کلی مشروعیت و اعتبار خود را چه در ایران و چه در بیرون از مرزهای ایران از دست داده است. حکومت اسلامی چنان رفتار وحشیانه ای در ایران و چنان سیاست های بی خردانه ای در برابر کشورهای دیگر از خود نشان داده است که راه او را بی بازگشت نموده و جز نابودی و پرتاب شدن به زباله دان تاریخ، سرنوشت دیگری نخواهد داشت.

ولی پیش ار آغاز بخش آخر این نوشته، نگارنده بنا به وظیفه ملی خود هشدار دوستان دیگری را یاد آور می شود که گفته اند و نوشته اندکه : فریب بازی های حکومت و به میدان کشیدن دوباره رفسنجانی و"اصلاح طلبان حکومتی" را نخورند واجازه ندهند حکومت ورهبر ریا کار، یک بار دیگر آنان را به مسلخ ببرد. این حکومت درست بشو نیست ونخواهد شد زیرا از بالا تا به پایین غرق در خون، جنایت، ریا کاری و تبه کاری است و راهی برای "اصلاح" خود باقی نگذاشته است.

این را هم بیافزایم که اگر جوانان تیزهوش، دانا و مبتکر ایران خود برای مبارزه با مسئله اعتیاد کمر همت ببندند، ضربه سختی به یکی از پایگاه های ماندگاری حکومت وارد کرده اند زیرا بر هیچ فرد اهل اندیشه و خردی پنهان نیست که ورود و پخش این میزان مواد مخدر گوناگون در کشور جز به دست سپاه پاسداران که بر همه راه های تنفس ایران چنگ انداخته است و دیگر وابستگان و مقام های حکومتی نا ممکن و ناشدنی است. بارها بیان شده است که حکومت با نقشه و برنامه ای رذیلانه به پخش مواد مخدر به ویژه در میان جوانان و دانشجویان پرداخته تا آنان را از کار جامعه و سیاست به دور کرده و چنان کند که همه هم و غم و کوشش  آنان در راه تامین مواد مخدر خود ابه کار گرفته شده و به این وسیله و این شیوه آنان را زمین گیر و فلج کند. حوانان ودانشجویان گرامی و هشیار، اگر به آینده خود و میهن خود می اندیشید از هم امروز بپا خیزید و برای مبارزه با اعتیاد به افشای حکومت، ایجاد پرسش و گفت وگو در میان دوستان و آشنایان و یاری به کسانی که آلوده و معتاد شده اند بپردازید. آزادی، رفاه،  امنیت و رهایی از دست این تبه کاران بدون برنامه ریزی، کوشش و بردباری در برابر سختی ها و یاری و همکاری با یکدیگر به دست نمی آید. ایران آینده با دست های توانای شما جوانان سختی کشیده میهن ساخته خواهد شد. برای همین است که ما نسل های پیشین همه امید خود را به شما بسته و در اندازه توان کوشش می کنیم شما اشتباه های ما را تکرار نکرده و در این راه شما را یاری دهیم. همه ما خواهان ایرانی آزاد هستیم. ایرانی که در آن دیگر از بی قانونی و تجاوز به جان و مال مردم خبری نباشد وهمه بتوانند در رفاه، آسایش و آزادی زندگی کنند.

و اینک، انچه برای آینده ایران مهم است از دید نگارنده از این قرار است:

1ـ برنامه ریزی برای تشکیل یک دولت موقت.

ما باید از هم اکنون بتوانیم دورنمای دولت موقت را ترسیم کنیم.

  2 ـ یکی از مهم ترین وظیفه های دولت موقت آماده سازی جامعه برای یک همه پرسی آزاد برای روشن ساختن شکل حکومت است تا هر ایرانی بتواند آزادانه دیدگاه خود در باره شکل حکومت آینده ایران را بیان کند. زمان باید چنان تعین شود که همه گروه ها، سازمان ها و حزب ها بتوانند به میزان مساوی برای دیدگاه های خود تبلیغ کنند.

3 ـ زمینه سازی برای تشکیل یک کمسیون و یا دادگاه حقیقت یاب. این حق قربانیان دوران حکومت تبه کار اسلامی است که بدانند بر سر فرزندان آنان چه آمده و بسیار ی به چه شکلی کشته شده، مورد تجاوز قرار گرفته و یا محل دفن فراوان قربانیان شناخته و ناشناخته در کجاست. سردمداران و دست اندر کاران حکومت بدانند که فردا می باید پاسخ گوی جنایت های خود باشندپس چه بهتر که از هم اکنون و تا دیر نشده است به مردم پیوسته و دانسته های خود را در اختیار مردم قرار دهند.

4ـ زمینه سازی برای تدوین یک قانون اساسی  مبتنی بر حقوق بشر، دموکراسی و سکولاریسم.

از دید نگارنده قانون اساسی در زمان دولت موقت می باید تهیه و برای نظر خواهی به همه پرسی نهاده شود. این همه پرسی می باید پیش از  همه پرسی برای شکل حکومت انجام بگیرد زیرا زمینه و چهارچوب قانونی کار حکومت آینده چه جمهوری باشد، چه مشروطه سلطنتی و ..یا هر شکل دیگری را از پیش روشن نموده و هیچ حکومتی به هیچ بهانه ای نمی تواند خلاف آن حرکت ورفتار کند. برای نمونه:

 جدایی دین و مذهب از حکومت،

اصلی دگرگونی ناپذیر است و هیج حکومتی با هر شکلی که داشته باشد نمی تواند درآن دست برده و یا آن را خدشه دار نماید.

منع اعدام و شکنجهبه هر عنوان

 می باید از دیگر اساس های قانون اساسی نوین ایران باشد.

عدم دخالت در امور شحصی افراد،

آزادی بیان، گفتن و نوشتن و در کل آزادی رسانه های همگانی چون روزنامه ها، رادیو ها و تلویزیون ها از دیگر بنیان های این قانون اساسی می باید باشد.

توجه می فرمایید که هر حکومتی که بر سر کار بیاید نمی تواند مجاز باشد در این بنیان های قانون اساسی خدشه وارد کند.

بر استقلال سه قوه قانون گذار(مجلس) اجرا کننده(دولت)و  داوری کننده(دادگستری) می باید تایید سخت و جدی باشد.

مردم ایران می باید شاهد پدید آمدن مجلسی باشند که حقیقتن مجلس نمایندگان آنان و نه مجیز گو و فرمانبر دستگاه حاکمه، باشند، مردم می باید از دستگاه دادگری و دادگستری مستقل و مجزا از قدرت بر خوردار باشند. دولت انتخابی مردم می باید همه کار و کوشش را بنا بر داده های قانونی در خدمت مردم و نه برای رسیدن به جاه و مقام و سرکوب مردم به کار برد. دادگستری باید بتواند هر مقام دولتی را که تخلف کرد حتا بالاترین مقام را در صورت نا درستی و نا کارآمدی به بازپرسی وبازخواست بکشاند. در قانون می باید قید شود با هر گونه رشوه و خلافی از سوی ماموران دولتی به شدیدترین شکل مقابله خواهدشد.

همه قوم های ایرانی می باید از آزادی کامل آموزش زبان مادری، اجرای مراسم سنتی ، نوع پوشاک و... بر خوردار بوده و مقام های محلی خود را خود انتخاب کنند نه دولت مرکزی.

قدرت مرکزی به تدریج  می باید جز در آن چه مربوط به ارتش و نیروی نظامی کشور، جنگ و صلح، اقتصاد کلان، برنامه ریزی های کلان و... کاهش یافته و بخشی از برنامه ریزی ها به استان های کشور منتقل و محلی شود تا آنان بتوانند خود تصمیم گیرنده باشند. برای نمونه در استان های کردستان و کرمانشاهان و یا همدان و لرستان به دلیل وضع کوهستانی مناسب، دامپروری می تواند به یکی از منبع های بزرگ و سود ده مبدل شود. مردم این استان ها به سبب پیشینه دیرینه در این مورد، از تجربه های خوبی بر خوردارند و به خوبی می توانند برای پیشرفت دام پروری و صنایع مربوط به آن چون کارخانه های چرم، پشم ونخ ریسی، نساجی و..برنامه ریزی کنند. لب کلام این است که ما به دلیل گوناگونی قومی و وجود فرهنگ های بومی، می باید به تدریج خود را برای رسیدن به یک سیستم اداره کشور به شکل فدرال آماده کرده (اندک، اندک و نه یک باره زیرا نخست باید زیر بنای درست چنین امری مهیا شود و یکشبه نمی توان ره سد(صد) ساله رفت) و از هم اکنون این بحث ها را به میان آوریم

من بر چند نکته دیگر انگشت نهاده و نوشته خود را به پایان می برم

آموزش وپرورش

آموزش وپرورش از مهمترین زیر بناهای جامعه است. به همن سبب می باید مورد توجه زیاد قرار گرفته و از اساس دگرگون شود.

نخست اینکه دیوار میان دختر وپسر بکلی می باید از میان برداشته شود و آنان در کنار یکدیگر به آموختن بپردازند؛

دیگر این که اجبار به یاد گیری زبان عربی و فقه باید از میان رفته، عربی نیز به عنوان یک زبان قابل آموختن اختیاری و از سال نخست دبیرستان باشد. به جای آن آموزش زبان انگلیسی می باید اجباری و از دبستان آغاز شود. به جای درس فقه، آموزش مسائل جنسی در دوران دبیرستان برای دانش آموزان گنجانده شود که جوانان نیاز ی مبرم به دانستن در این مورد ها دارند تا بتوان از ایجاد کمبودها و نا آگاهی ها در میان جوانان که مشکل بزرگی برای شمار زیادی از جوانان به وجود می آورد کاست و این تابو را در جامعه ایران اگر نتوان از میان برد فراوان کم رنگ تر نمود.

 در آموزش و پرورش نوین ایران کار گروهی و عملی از همآن دبستان می باید در میان دانش آموزان دختر و پسر رواج یابد تا رمینه همکاری های اجتماعی آینده آنان پر بارتر شده و بیاموزند که چگونه در باره امری به شکلی گروهی کار و پژوهش کنند. این مورد در دوره های پس از آن، راهنمایی، دبیرستان و دانش گاه به شکلی گسترده تر و جدی تر می باید دنبال شود. ریزه کاریهای فراوان دیگر می تواند در آموزش و پرورش در میان باشد از آن میان شیوه گرینش آمورگاران و استادان و یا شیوه رفتاری آنان بادانش آموزان و دانش جویان که می ماند برای آینده .

مورد دیگر نقش حساس رسانه های همگانی

 بازسازی خرابی های فراوان دوران این حکومت، کار وکوشش و زمان زیادی می خواهد. رادیو، تلویزیون، فیلم ، روزنامه، حتا  تآتر و موسیقی همه و همه می باید برای زدودن سم و زهر های ریخته شده در تن و بدن جامعه در دوران سیاه حکومت اسلامی یک پارچه و همآهنگ به کار پرداخته و حتا دورترین روستاهای ایران را زیر پوشش خود قرار دهند. می بایدشور و عشقی در میان مردم پدید آید که نا گفتنی!

آنچه آمد تنها ورودی به بحث هایی جدی و مهم در سرنوشت آینده ایران است. نگارنده امیدوار است که دیگران نیر دید گاه های خود را در این باره بیان دارند. خوب می دانیم که انسان با امید وآرزوهایش زنده است و چه خوب که آرزوهای ما از انتقام، کشتن ،خون، شکنجه و اعدام به دور باشد. باید خواهان یک ایران آزاد، آباد و صلح دوست باشیم. ایرانی که بتواند در جرگه کشورهای پیشرفته و متمدن جهان قرار گیرد.خواستن توانستن است و آن روز دور نیست. مطمئن باشید!

 

سه شنبه 27 تیر 1391 ـ 17 ژوئیه 2012

کوروش گلنام



منبع: پژواک ایران