PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 19th April 2024

هوس زور آزمایی با اسرائیل
محمد شوری


حاکمان ج.ا.ا.بی میل نیستند بااسرائیل یک زور آزمایی داشته باشند؛و اسرائیل را یک گوشمالی بدهند.همانسان که اسرائیل نیزبه این زورآزمایی رغبت نشان     می دهد ودرآرزوی یک جنگ شش روزه دیگراست![1] که البته با پیروزی هرکدام،این دمکراسی و آزادی درایران است که قربانی خواهدشد.

ایدئولوژیک بودن سیستم وتفکر حاکم بر هردو رژیم به این جنگ شدت می بخشد.

آیت الله خامنه ای باتوجه به آنچه در اختیارش می گذارند،وبرایش ترسیم          می کنند،امیدواراست (وتقریبا اطمینان دارد)چنانچه جنگی بین اسرائیل و ایران رخ دهد،پیروزی ازآن ایران خواهد بود و این پیروزی نقطه پایان درگیری های بین المللی و البته بهتر ازهر چیز،تثبیت داخلی است!

مالیخولیای جنگ بین اسرائیل وایران –که در هردو کشور تبلیغ می شود-ناشی از تفکرات ایدئولوژیک است.

درایران،نظریه یکسویه از دین که متاثراز بینش«نصربالرعب»است،باتعمیم آن به خارج از مرزها،می کوشد،علیرغم مخالفت جهانی،جایگاه سیاسی خود درداخل رامستحکم کند.پیروزی دراین جنگ-که هوایی وموشکی است-پارامترمهم این تفکرمالیخولیایی وشیزوفرنی سیاسی است!

صهیونیسم بین الملل که راسش دریک کشور کوچک(ولی قدرتمند)بنام اسرائیل حاکمیت دارد،باتوجه به افکارعمومی بین الملل که غالبا علیه ایران است،ازآن به نفع خود سریعا بهره برداری کرده وبا هوس یک حمله برق آسا می خواهد،مشابه جنگ شش روزه را برایران تحمیل کند.

غرب وآمریکا سعی دارند با فشار وتحریم بین المللی –که بی تردید منافع مردم ایران برای آنان فقط در حد یک پرستیژ سیاسی است و در آن منافع ملی خودشان را جستجومی کنند-براین تصورند که با تشدید تحریم هاکه به مچاله شدن سیستم عصبی و ذهنی ودفاعی حکومت ومردم منجر می شود،درصورت بروز یک جنگ قطعا قعطنامه وجام زهردیگری را بر حاکمیت ج.ا.ا. تحمیل خواهندکرد وبعدازاین هرآنچه که دردستورکارقرارگیردایران ملزم به رعایت آن است.

در واقعه صلح حدیبیه (که تفکرحاکم بر ج.ا.ا. تحلیل ایدئولوژیک باب میل خود را تفسیرمی کند)، پیامبردرمقابل سران مکه حاضر به حذف جمله «بسم الله الرحمن الرحیم و حذف نام خود به عنوان پیامبراسلام شد.درقطعنامه 598 جنگ ایران و عراق وقتی درموضع قدرت قرارداشتیم پیشنهادهای صلحی آبرومندانه پذیرفته نشد وهنگامی جام زهر نوشیده شدکه دروضعیت نه برد ونه باخت وگرفتار در مخاصمات سیاسی درونی بودیم.

اکنون نیز این مشابه تاریخی محتمل است.وتمامی قرائن وشواهدبوجودآمدن چنین روندی را متصورمی کند.چون متاسفانه در منافع ملی کشوروحدت ملی وجود ندارد؛ و توجه حاکمیت (ونیروهای منتقدومخالف)بیشتربه تثبت جایگاه سیاسی خودشان است تا منافع ملی!آنها می خواهد از این وضعیت  برای خودکلاهی بسازند.

ازطرف دیگرانتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک است وبا  وقت کشی دوطرف بی ربط هم نیست!

برخی هم درایران وهم درآمریکادوست ندارند دمکراتها دوباره قدرت بگیرند.چون دمکراتهابه حقوق بشرودمکراسی وآزادیخواهی پایبند ترهستندتاجمهوریخواهان که گرایش به جنگ دارند.همانطورکه همین پایبندی منجربه سقوط شاه هم شد.

تفکرحاکم  درایران –که همواره درصدد یک دست شدن حاکمیت بوده است-در این سالها به همین سمت رفت.آنان باتثبیت دمکراسی  از نوع پارلمانتاریسم  دریک انتخابات آزاد،سازگاری ندارند واین نیز برخاسته از تفکر وایدئوژیک بودن حاکمیت است.

آنهاهمانطورکه درواقعه آزادسازی گروگانهای سفارت آمریکا با وقت کشی دریک معامله ننوشته شده،به طرف مقابل (یعنی جمهوریخواهان)آوانس دادند تاپیروز شوند،اکنون نیزبه نظرمی آید همین بلا را بخواهند برسر«اوباما» بیاورند؛چون تفکر وایدئولوژی حاکم برایران  به تفکر وحاکمیت«جمهوری خواهان»درآمریکا  نزدیکتر است؛جمهوریخواهان برسردمکراسی،آزادی وحقوق بشر درایران کمتر باایران چانه زنی می کنند!؟

وهمینطوربعدازروی کارآمدن ریگان بود که دریک معامله ومذاکره مخفی (آمدن مک فارلین)که به واقعه«ایران گیت»ویا»ایران کنترا» معروف شد،بوجودآمد![2]

حاکمیت میلیتاریستی کنونی درایران-که ارکان قدرت اکنون مبسوط  الید درقبضه نیروهای امنیتی واطلاعاتی است-برای تفکر دمکراسی خواهی وحقوق بشر وقعی قائل نیست.

کسانی که سوابق آنچنان درخشانی قبل وبعد ازانقلاب هم ندارند ویا آنکه در این سالهااسیر قدرت شده و تعاملات پنهانی وبده وبستان با بیگانگان هم درآنها محتمل است.همانطورکه ازوزارت اطلاعات ج.ا.ا اسلامی،سعید امامی و آن کسانی بیرون آمدکه ترواشات اخلاق اسلامی ودین خدا رادربازجویی های آنان از همقطاران وهمکاران خودشان می توان دیدوشنید!؟!

بی شک در صورت یک جنگ هوایی وموشکی بین اسرائیل وایران،این دمکراسی و آزادی است که حلقه محاصره اش درایران تنگ تر وتنگ تر خواهدشد.

این جنگ که پیش بینی آن غیرمحتمل نیست،یک جنگ ایدئولوژیک بوده و برای هردو کشوربقاء وحیات را رقم خواهدزد!

پیروزی دراین تحریم ویاجنگ احتمالی برای حاکمیت کنونی درج.ا.ا بیشترمصرف داخلی دارد،تامنافع ملی.وآیت الله خامنه ای تنهاشخصی است که بیشترین هوس  زور آزمایی با اسرائیل رادارد.

غرب وآمریکا وحامیان دیگر در این تحریم می دانندکه ایران به لحاظ ژئوپولیتیک،عراق وافغانستان ولیبی نیست که بشود با حمله نظامی کاررایکسره کرد و«دمکراسی مشترک»[3] را نیزدرایران تثبیت کرد.لااقل تا تکلیف سوریه معلوم نیست،این جنگ غیرمحتمل است؛مگرآنکه اسرائیل به تنهایی این هوس رادرحاکمیت ایران تقویت کند!

بنابراین بازی وجنگ موش وگربه (که مصداق همان شعر معروف موش وگربه  عبیدزاکانی هم است)درحال حاضرهم بهترین شیوه برای غرب و آمریکا وتحریم کنندگان است و  هم  برای حاکمیت ایران؛چونکه هرکدام فکر می کنند طرف مقابلش موش است!

محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)

7تیر91

 



[1] - جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷  نبردی بود که از ۵ ژوئن تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میان  اسرائیل  و کشورهای عربی  مصر،  سوریه، و  اردن  رخ داد و با پیروزی مطلق اسرائیل به پایان رسید. این نبرد نقطه اوج بحرانی بود که از تاریخ ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن ۱۹۶۷ به درازا انجامید و در آن  اسرائیل  با شکست ارتش چند کشور عربی قسمتی از خاک آنها را تصرف کرد.

این جنگ با حمله هوایی ناگهانی اسرائیلی به پایگاه‌های هوایی مصر در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ آغاز شد و اسرائیل طی ۶ روز موفق شد تا کنترلنوار غزه  و  صحرای سینا  را از مصر،  قدس شرقی  و  کرانه باختری رود اردن  را از اردن و  بلندی‌های جولان  را از سوریه خارج کند. کشورهای عربی همچون عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت نیز به اسرائیل اعلام جنگ داده و با اعزام نیروهای کمکی به یاری اردن، مصر و سوریه شتافتند. نتایج این جنگ در ساخت ژئوپلوتیک منطقه تأثیرگذار بوده‌است.

 

[2] -ماجرای ایران–کنترا  (به  انگلیسی: Iran Contra affair) که به  ماجرای مک‌فارلین  و  ماجرای ایران گیت  نیز معروف است، به معامله تسلیحاتی  ایران  با  ایالات متحده آمریکا  و  اسرائیل  از   ۲۰  اوت ۱۹۸۵  تا   ۴  مارس   ۱۹۸۷  ( ۲۹  مرداد   ۱۳۶۴    ۱۳  اسفند   ۱۳۶۵ ) بازمی‌گردد. در این ماجرا آمریکا از طریق نفوذ ایران سعی در آزادسازی گروگان‌های آمریکایی در  لبنان  کرد و در ازای آن برخی قطعات ادوات جنگی و نظامی را که به واسطه تحریم امکان فروش آنها به ایران نبود، در اختیار ایران قرار داد. پول فروش این تسلیحات به طور پنهانی به ضد انقلابیون  نیکاراگوئه  موسوم به  کنترا  داده می‌شد. اسرائیل نیز بخشی از معامله فروش تسلیحات به ایران را در دست گرفت و از این طریق سعی در شکست‌نخوردن ایران در مقابل جبهه متحد عربی مخالف اسرائیل داشت.

[3]  -رجوع شود به یادداشت این جانب با همین عنوان:«دمکراسی مشترک».



منبع: پژواک ایران