PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Thursday 25th April 2024

اعتماد به حکومت اسلامی، بسیار خطرناک است!
کورش گلنام


چه کسی می تواند جنگ و خون ریزی و نابودی را برگفت وگو و یافتن راهی مسالمت جویانه برای پیش گبری از بروز درگیری برتری داده، باگفت وگو هم خوان نبوده و با آن مخالف باشد؟ هیچ ایرانی صلح خواه، مردم و میهن دوستی نمی پذیرد که شاهد ویرانی ایران و نابودی شمار بسیاری از هم میهنن خود باشد. نگارنده بارها بیان داشته است که بیگانه، هر که باشد، بیش ازخود ما نمی تواند دلسوز سرنوشت و آینده ما باشد. همه بیگانگان در پی سود و بهره خود هستند.

ولی شوربختانه ما با حکومتی روبرو هستیم که هر گامی را را با فتنه و فتنه گری بر می دارد. بی خردی و خود بزرگ بینی پوچ ولی فقیه و باندهای مافیایی وابسته به او چنان یلایی بر سر مردم وسرزمین ما آورده است که اینک در ورشکستگی همه جانبه بازیچه دست چین و روسیه شده ایم و این دو قدرت ایران را میدان مبارزه و امتیاز خواهی خود ازآمریکا و دیگر قدرت ها دراروپا نموده اند. فلاکت مردم ایران کم ترین اهمیتی نه برای حکومت اسلامی، نه برای چین و روسیه و نه دیگر پشتیبانان باج بگیر از حکومت اسلامی دارد. در این وضع آشفته، که سر انجام تبه کاری ها، ندانم کاری ها و بی خردی های شگفت انگیز علی خامنه ای و دو باند مافیایی حاکم است، اینک حکومت با سماجت و حتا التماس به پای میز گفت وگو یی که تا کنون ده ها بار آن را پایان یافته نامیده است، بازگشته و در خبر ها آمده بود که بارها وبارها درخواست کرده است که تحریم ها لغو شوند. همآن تحریم ها که بنا به گفته خامنه ای و دست نشاندگان او "نه تنها اثری بر ما نداشته است بلکه برای ما فرصت نیز ایجاد نموده است"!

گرفتاری بزرگ حکومت اسلامی

بزرگترین گرفتاری ولی فقیه و حکومت او ولی غرق شدن تا گلو در خون و تباهی، نگرش نادرست به رویدادها، ارزیابی های بی پایه از قدرت پوشالی ای است که امروز همه می دانند تکیه اش بر بمب گذاری، ترور ، آدم ربایی، آدم کشی، پول شویی وهمه گونه قاچاق و خلاف تا آنجا که بتوانند در گستره جهان است. روند رویدادها به ویژه پس از کودتای انتخاباتی وپدیدار شدن جنبش سبز، این را نیز نشان داده است که در درون سپاه، ارتش و بسیج نیز دیگر یک پارچگی وجود نداشته و بدنه این سازمان ها و شماری فرماندهان با شرف در آن ها، چشم به راه مجالی هستند که نشان دهند که با مردم هستند؛ نشان دهند که زیر بنای این حکومت تا چه اندازه توخالی و نمایشی است. نادرستی، ناراستی، ریا کاری، فتنه گری به هر شکل ممکن از ویژگی های حکومت ولایی حاکم برایران بوده و در همه جهان با این صفت های"ممتاز" شناخته می شود.

بنا بر این چگونه ممکن است به حکومتی اعتماد کرد که از روز نخست با دورغ، نیرنگ و خون ریزی به وجود آمده است؟ نسل جوان وسوخته ما باید بداند که این حکومتی است که برای دست یافتن به قدرت، مردمانی رادر سینما رکس آبادان  زنده زنده در آتش سوزانده است و تبه کارانه آن را بنام حکومت شاه نامیده است(1). این حکومتی است که از روزنخست از ستم گرترین ها علیه مردم خود بوده است. حکومتی است که تا کنون حتا یک روز را بی دروغ، ریا و نیرنگ از سر نگذرانده است. چه کسی می تواند به قول و قرار تبه کاران در این حکومت که بارها نشان داده اند به هیچ یک از پیمان های جهانی نیز پای بند نبوده وجز آتش افروزی و ریاکاری هیچ نقش دیگری درمنطقه و جهان ندارند، اعتماد داشته باشد؟

پرسش ها

چرا حکومت اسلامی اینک با آغوش باز و با درخواست های چند باره خود از 1+5 ، بر سر میز گفت وگو بازگشته است و آمادگی خود را حتا برای پایان غنی سازی بیش از 3 یا 5 درسد و دیگر پس روی ها بیان می دارد؟ مگر پی در پی در بوق های تبلیغاتی خود نمی گفت یک سر سوزن هم عقب نشینی نمی کنیم؟

چرا نمایندگان حکومت بنا بر گزارش ها، این بار در لباس "آدمیزاد" نمایان شده، از گنده گویی های بی پایه خود داری نموده، شیوه ای ملایم همراه با ادب و احترام داشته اند؟

آیا می توان به گفته های حکومت حتا اندک باوری داشت و آیا این ترفند نهایی حکومت برای کم نمودن فشار تحریم ها، پیش گیری از یورش نظامی در ماههای آینده  و خرید زمانی بیشتر برای دست یابی به بمب اتم نیست، که برای رسیدن به آن ملتی را به راه نیستی و نابودی کشانده است؟

نگاه داشتن دوباره هاشمی رفسنجانی (از ریا کارترین چهره های حکومت که اینک در میان ناباوری توانسته است بازهم شماری را بفریبد و در لباس "اصلاح خواه حکومتی نیز نمایان شود) بر کرسی ریاست شورای مصلحت نظام و نشست مهم پس از آن، که همه و از آن میان رئیس دولت کودتا پس از دو سال در آن شرکت داشته است، با چه هدفی انجام یافته است؟

این پرسش ها ومانندهای آن درباره رویدادهای امروز ایران شاید برای شمار زیادی از ما ایرانیان در میان باشد. در این نوشته کوشش شده به این موردها پرداخته خواهد شود.

در نشست ها برای قرار و پیمان بستن ها، به ویژه در بزنگاه های مهم و پیچ های خطرناک وسرنوشت ساز، برای ارزیابی میزان اعتبار و اعتماد به حکومت ها و رهبران آن ها بی گمان پیشینه رفتارها، میزان پای بندی این حکومت گران به گفته های خود، احترام آنان به قانون اساسی سرزمین خود و اجرای درست آن، انجام  پیمان ها ی جهانی که می باید بنا بر امضای این پیمان ها، به آن ها احترام نهاده و آن ها را  اجرا کنند، ارزیابی شده و مورد سنحش قرار می گیرد.

درماندگی حکومت اسلامی همه جانبه است

1 ـ نخستین و بزرگ ترین مشکل امروز حکومت، عدم مشروعیت و از دست دادن کامل اعتماد بیشترین شمار مردم درایران است. آخرین نشانه بارز، میزان روی ـ گردانی مردم از حکومت، بی اهمیتی و عدم شرکت بیشترین شمار مردم در انتخابات نمایشی مجلس بود که به زور رأی سازی ها، بزرگ نمایی ها و دروغ پردازی های همیشگی از سد دور نخست آن گذشتند.

2 ـ گرفتاری  پس از آن حکومت ولایت، بی اعتمادی جهانی و رسوایی های گوناگون و بد نامی آنان است. چنان رسوایی که حتاکشورهای مسلمان هم از رفتار، برخوردها ، فتنه گری ها و دروغ پردازی های آنان بیزار و امروز دیگر بی پرده خواهان نابودی این حکومت هستند.

3 ـ فشار تحریم ها، بی خردی و خود خواهی رهبر قلابی و رئیس دولت کودتا و ناکارآمدی آن ها در اداره کشور که با یک باران شدید، سازمان و سامان کشور به هم ریخته و سدها ملیون تومان خرابی ببار می آورد، بیزاری مردم از حکومت  که آتش زیر خاکستر است و با افزایش بیکاری، گرانیروز افزون وخرد کننده، ناداری، فساد و تباهی که می رود کار دست حکومت دهد، همه و همه سبب شده است که این بار با التماس و از دید من دوباره با حیله گری و فریب کارانه در لباس آدمیزاد بر سر میز گفت و گو نمایان شود. خامنه ای شفاهی می گوید که " اسلام تولید بمب اتم را حرام میداند" (گویادر1400 سال پیش بمب اتمی هم در میان بوده است که اسلام چنین گفته باشد!) ولی او این فتوا را چرا کتبی نمی نویسد؟ اگر چه کتبی هم بنویسد و فردایی به بمب دست باید به سادگی خواهد گفت که"مصلحت اسلام ومسلمبن چنین می خواست"! 

ـ اگر به کار لابی گری ها در اروپا و آمریکا، سرمایه گذاری فراوان برای براه انداختن تظاهرات وگردهم آیی در پوشش سازمان های ضد جنگ وخواهان صلح(حکومت اسلامی و خواست آرامش و صلح!؟)، پناه بردن هر چه بیشتر حکومت به زیر چتر پشتیبانی چین و روسیه، مبادله پایاپای به سبب تحریم بانگ ها، سقوط آزاد ارزش پول ایران و وارد کردن انبوه بنجل های تولیدی چین که بر ورشکستگی و بیکاری در ایران دامن زده است و... نگاه ژرف تری بیافکنیم دامنه گسترده درماندگی حکومت بیشتر آشکار می شود.

 ـ حسین موسویان سفیر پیشین حکومت اسلامی در فرانسه و آلمان که از مهره های متهم به سازمان دهنده کشتار مخالفان در برون مرز بوده و نام او در کشتار رستوران میکونوس به روشنی در میان آمده و خود ازشرکت کنندگان در گفت و گوهای ریاکارانه پیشین هسته ای بوده است، اینک که در سرزمین"شیطان بزرگ"، بنام "تحصیل" با پول های به غارت رفته از مردم ایران در رفاه زندگی می گذراند، با برنامه  رهبر و به دستور او در آن جا نامه پیشنهادی برای سازش منتشر نموده است که گذشته از واماندگی حکومت و کوشش برای رهایی از تحریم هایی که" کوچک ترین اثری در جامعه ما نداشته است و بر عکس برای ما فرصت ایجادنموده است"، از دید من، نشانه آشکار دیگری بر ریا کاری حکومت برای خرید زمان و کم کردن فشارهااست که روز بروز افزایش یافته، پول ایران را بسیار بیش از گذشته بی ارزش نموده و داد و ستد برای حکومت را بسیار مشکل نموده است.

ـ ماندگاری رفسنجانی بر کرسی بی ارزش و نمایشی ریاست شورای مصلحت نظام، نشست تازه این شورا، وجود رئیس دولت کودتا و گروهی نظامیان و امنیتی ها نشان تنگی وضع و ناچاری خامنه ای است تا کوشش کند همه در هر دو باند مافیایی را در برخی تصمیم گیری های پشت پرده در مسئله هسته ای واردکند تا در آینده بتواند دیگران را نیز شریک ریاکاری های خود بنمایاند. او این بیچارگان را نیز به بازی گرفته است.

ـ احمدی نژاد زاده خود حکومت است. او خوب می داند که او را ازهم اکنون در امر هسته ای  بی هیاهو کنارگذاشته، به بیکاره ای تبدیل کرده، او را دور زده و پشت پرده و پیش از نشست در ترکیه، زد و بندهایی در آمریکا و اروپا میان فرستادگان مستقیم خامنه ای با 1+5  انجام گرفته است. او می داند روزهای طلاییش به پایان رسیده وباید مانده کوتاه عمر دولت کودتایی خود را بسیار دست به عصا پیش رود. اومی داند این حکومت به هیچ کس رحم نمی کند و در آینده می تواند سندهای او را به هر ترفندی از دستش بدر آورده و او را هم همآنند وکیل و وزیرهای دیگر، در لباس یک زندانی نادم پشت تلویزیون بیاورد، یا دستی از "غیب" ماشینش را به ته دره ای بیافکند و یا او نیز سکته یا خودکشی شود! ینابراین اینک حتا می توان رفسنجانی را نیز در آغوش گرفت.

نباید باور کرد

آمادگی حکومت برای سازش نا راست است. از دید من، این حکومت  هرگز همه پنهان کاری های خود را آشکار نخواهد ساخت و هم چنان دروغ پردازی های خود را به شکل های گوناگون پی خواهد گرفت. چرا؟ زیرا نگارنده بر این باور است که آخرین راه چاره چنین حکومتی که در جنایت و خیانت هیچ مرزی برای خودنمی شناسد، در خون و دروغ زندگی کرده و دیگر با هیج ترفندی نمی تواندتوده های مردم را باخود هم راه سازد، مهم ترین پایگاهش در حاورمیانه را نیز دارد از دست می دهد،  آتش افروزی، جنگ و خون ریزی است. از دید من هیچ راه دیگری در برابر این حکومت نیست و آمادگی برای گفت و گوی سازش، ساختگی و نمایشی است. آینده نشان خواهد داد که اعتماد به حکومت اسلامی و شخص علی خامنه ای که متهم به دست داشتن در سدها و هزاران جنایت است، تا چه اندازه خطرناک بوده است!

کوروش گلنام

شنبه 9 اردیبهست 1359 ـ 28 آپریل 2012

 

زیر نویس:

1ـ هرگزآتش زدن سینما رکس آبادان را پیش از سقوط حکومت شاه در 28 مرداد 1357فراموش نکنیم. حسین بروجردی از گاردهای شخصی خمینی در اعتراف های خود که  به همت و ویرایش بهرام چوبینه در کتابی زیر نام"پشت پرده های انقلاب اسلامی" منتشر شده است، به روشنی از علی خامنه ای "آخوندی با عینک بزرگ تیره که پیپ می کشیده" است و خود را"حاجی عبدالله" می نامیده است، به عنوان یکی ازبرنامه ریزان این آتش سوزی نام می برد. او می گوید آن زمان او را نمی شناخته است تا زمانی که روزی به او دستور می دهند که برای اسکورت آخوندی به نام علی خامنه ای برود. زمانی که این آخوند را می بیند متوجه می شود که این همآن حاج عبدالله است! آیا می شود به چنین تبه کارانی اعتماد کرد؟

برای آگاهی کامل ازاین فاجعه دردناک می توانید، در اینترنت هم این کتاب، که سندی تاریخی وانکار ناپذیر است، و هم ده ها نوشته دیگر در این باره را بخوانید.

 



منبع: پژواک ایران