PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ / Thursday 28th March 2024

نفتی که ملی نشد،ملتی که نفتی شد!
محمد شوری


نفت به کام ملت هیچگاه شیرین نشد؛ولی درعوض ملتی نفتی شد!

هرچنددکترمحمدمصدق(رهبرنهضت ملی ایران)توانست همراه بایارارنش،نفت (سرمایه نقدی مردم ایران)را از کام استعمارگران بیرون کشد،امابدلیل کودتای28 مرداد،ثروت ملت از این جیب به آن جیب رفت!

در سالروز 29اسفند و جشن ملی شدن صنعت نفت،نفت همچنان درآمدش به جیبب استعمارگران استثمارگر می رود؛و سرمایه یک تمدن هدر می شود.

درابتدای انقلاب دو تئوری برای«نفت»مطرح شد؛عده ای گفتند:

نفت سرمایه ملی است و نباید زیاد تولید و فرخته شود و باید آیندگان نیز از آن سهم ببرند.

در مقابل برخی اعتقاد داشتند نفت را هر چقدر می توانیم  باید تولید کنیم و بجایش کالایی وارد شود که مانند نفت ثروت تولید کند؛ و خود یک«ارزش افزوده» داشته باشد...

اماتجربه 33 سال نشان از آن دارد که  هیچکدام از این دو تئوری عملی نشد؛ و بیشترین درآمد نفت یا صرف هزینه ها و مصارف پنهانی شده و برای «از ما بهتران»است و یا صرف خرید ادوات نظامی می شود.

هنوزدرهمین تهران«حلبی آبادهای»جدید هر روز مثل قارچ در کنار برج های سربه فلک رفته متولد می شود؛ و درجاهایی از میهن، فرزندان ما برای تحصیل باید رنج فراوان سرما و سختی راه و بلایای  دیگر را به تَن بخرند تا بتوانند باسواد شوند. و در عوض بودجه و ردیف مخصوصی برای«نهضت سوادآموزی»ترتیب   می دهند! و آموزش و پرورش مملکت با مدارس استجیاری  حق حیات دارد و اگر آنرا بگیرند فَشل می شود!

درکوبا وقتی«فیدل کاسترو» در رأس کُرسی قدرت نشست،«جنگ شکر» در «کوبا»راه فتاد.

در ایران از وقتی مصدق نفت راملی کرد«جنگ نفت»در ایران نیز آغاز  و همچنان ادامه یافت.

دردوران نهضت ملی شدن صنعت نفت،مصدق با توانایی های حقوقی خود و در اختیارداشتن یک ملت،نفت را«ملی»کرد؛اما فرصت نیافت آنرا وارد شریان اقتصاد کشور کند و نهال کاشته شده را آب دهد.

او در 28مرداد توسط همان دزدان نفت سرنگون شد و شاه که نمی توانست رسما و علنا بازگشت به عقب کند،با«کُنسرسیوم» های نفتی که توسط استحمارگران نوین ترتیب داده شده بود،درآمد نفت صرف هرینه سنگین ترین اداوت نظامی همچون هواپیماهای آواکس شد.و البته در کنارش همراه با سفرهای شاهانه و جشن های شاهانه  و ریخت و پاش های حکومت هزار فامیلی...

شاه هرچند بالاجبار و برای پُز،تکنوکراتهایی را تربیت وسعی در نشان دادن متمول بودن جامعه کرد؛و مردم ایران نیز تاحدودی به آن سمت رفتند؛لیکن بدلیل«انسداد آزادی»و عدم امکان ابراز نظر آزاد در دریچه رسانه های گروهی و مسدود شدن انتخابات و گزینشی شدن آن-تاآنجاکه شاه گفت:«هرکه       نمی خواهد عضو حزب رستاخیز شود،از این مملکت برود»-بادست خود گور خود را کَند.و امروز نیز هر که عضو«حزب ولایت فقیه»نیست جایی در این مملکت ندارد و پول نفت نیز...

ازآنزمان تا امروز؛چرخه نفت بکام ملت نیست.واقعیت این است که نفت هیچگاه به معنای واقعی«ملی»نشد؛چون درآمد آن صرف ملت نمی شود؛اگرمی شد سرتاسر ایران گلستان بود!

اما در عوض ملت ماسالهاست که نفتی شده است.بوی نفت مُشامش را آزار می دهد و هر آن امکان دارد با جَرقه کبریتی در وسط معرکه نفت،به آتش نفت بسوزد!

مسلما تا زمانی که پول نفت در یک شرکت«سهامی عام»بطور مساوی به حساب مردم واریز نشود،و تا دولت«مسلوب الاختیار»نشود و اجازه نیابد هرگونه که بخواهد خرج کند،نفت نیز ملی نشده است!:

نفت سرمایه این ملت است

مصدق آنرا ملی کرده است

در آغاز و نُخست،ملتی همراه وی

امادریغ از این همه همراه بی همراه وی

پول نفت را گرفت از خَصم زبون

خَصم امانش را بُرید، دولتش شد سرنگون

باز از جیب استبداد به جیب استعمار رفت

سرمایه مام میهن همچنان بر هرز و بر باد رفت

ج.ا.ا.با شعار عدل علی

گفت می کنم آب و برق و گاز را مجانی

پول نفت برسفره مردم نیامد که هیچ

سُرخاب و پُفک،پَشم و کَشک آمد همراه پیچ

خاص و عام شد شرکت نفت ملی

به خودی، غیرخودی و بی خودی

نظارت برانتخابات استصوابی شد

رقاصه هنرمند،هنرمند آواره شد

مصدق رهبرملی ماند،نفت ملی نشد

نفت جنگی شد،ملتی نفتی شد

(شعرازخودم؛اگراسمش شعرباشد؟!)

محمد شوری (نویسنده وروزنامه نگار)

25 اسفند90



منبع: پژواک ایران