PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Tuesday 23rd April 2024

به بهانه نامه نویسی‌ها به خامنه‌ای!
کورش گلنام


آخرین نامه محمد نوری زاد خلاف روند پیشین که روزهای  آدینه بود، پنجشنبه منتشر شد. همین خود نشان از پیش آمدی ناگوار و شتاب نویسنده نامه برای خبررسانی داشت که کار درستی هم بود.

 هیچ انسان شرافتمندی نمی توانداین رفتارهای ضد انسانی را حتا اگر به حود نوبسنده نامه نیز ایراد داشته باشد، محکوم نکرده و از شنیدن این ماجرا اندوهگین نشود. کار بی اخلاقی و بی وجدانی در این حکومت زیر سایه"رهبر گرامی" مرز و اندازه ای نداشته و ندارد. این که واژه زمان گذشته "نداشته"را به کار می برم به این سبب است گه این شیوه اندیشه، منش ورفتار از سوی اوباشان وابسته به حکومت زیر فرمان علی خامنه ای چه در وزارت اطلاعات باشد چه در سپاه وبسیج، نه تازگی دارد و نه هزاران خانواده دل سوخته، قربانی داده و شکنجه شده ایرانی با آن نا آشنایند.

نگارنده درآبان ماه سال گذشته نیز در باره نامه ها ی محمدنوری زاد به علی خامنه ای نوشت ویادآور شد که این نامه هابر این خود باخته درقدرت اثر ندارد و گویا اینک برای جناب نوری زاد هم چون روز روشن شده باشد.

اکنون از زمان نامه شجاعانه وبی پرده زنده یاد مهندس بازرگان به خمینی در سال 67  در باره لجاجت خمینی در ادامه جنگ(1)  ونامه های گوناگو ن زنده یاد آیت الله منتظری به خمینی و هشدار ها به خامنه ای سا لیان درازی گذشته است. دربیش از  دو دهه گذشته که خامنه ای در قدرت جا خوش نموده است، ده ها تن به اندرز وهشدار به او نامه نوشته اند که نه تنها اندک اثری بر او نداشته که همه نوبسندگان رانیز یا به وادی زندان، مرگ ونابودی شکنجه وار و یا به گریز از میهن کشانده است.

تنها سودنامه های امروز

این نامه ها در زمان های دورترکه هنوز ماهیت حقیقی حکومت  خمبنی و خامنه ای بر مردم و به وپزه هواداران سر سخت حکومت روشن نبود، افشا گرانه بوده و اثر بخشی بیشتری داشت. گاه دلیری نویسنده چنین نامه ای درآن دوران نا آگاهی های فراوان از درون مایه حکومت، شگفت انگیزو بسیار تحسین بر انگیز بود. امروزکه خوشبختانه حکومت اسلامی و رهبر آن از رسواترین حکومت ها و رهبران در جهان بوده و مردم ایران نیز  پس از سال ها شکنجه و ستم، این حکومت را خوب شناخته و باهمه وجودازآن بیزاز گشته اند، تنها سود چنین نامه ها برای ثبت در تاریخ و به عنوان سند ومدرک است وچون گذشته ازجنبه افشاگرانه و ناگفته ها بر خوردار نیست اگر چه در جای خود ارزش دارند.

به عنوان یک انسان، رفتاروابستگان حکومت با محمد نوری زاد را زشت ونفرت انگیز دانسته و ازایشان برای دست یافتن به حق انسانی پایمال شده خود، پشتیبانی می کنم. ولی لازم دیدم چند نکته را با ایشان در میان بگذارم:

آیا اگرکودتای انتخاباتی رخ نداده بود، شماهم چنان از خامنه ای پشتیبانی می کردید؟

 در این روزهای سختی که می گذارانید ،آیا از شمار زیادی که درسی و سه سال فرمانرامایی این حکومت، بی گناه و گاه در آغاز جوانی، بدترین شکنجه ها را دیده وقربانی شدندو یا هزاران خانواده که از هم فرو پاشیدند نیزیادی کرده و به آن ها اندیشیده اید؟

آیا هیچ گاه به انبوه جنایت ها وتبه کاری های حکومت پیش از کودتای انتخاباتی هم اعتراض کردید؟

من تنها برای یاد آوری شمابخشی از نامه دلیرانه زنده یاد علی اکبر سیرجانی را که به بدترین وغیر انسانی ترین شیوه به قتل رسید رایک بار دیگر در این حا می آورم تا شما خود داوری کنید. اگر شما سال 90 و پس از کودتا، نامه سرگشاده نوشتید(که البته همین هم دلیری می خواهد)، زنده یاد سیرجانی سال  1372 جان در کف نهاد و نامه تاریخی وبسیار گزنده خود به "رهبر گرامی"را منتشر کرد. او در  22 آذر همآن سال دستگیر و در 6 آذر سال1373 پس از تحمل شکنجه ها و فشارهای شدید، به دست همین آدم کشان به قتل رسید . اینک بخش هایی ازآن نامه تاریخی که می باید آن را خواند وباز خواند:   

جناب آقای خامنه ‏ای

پيام عتاب ‏آميز جناب عالی را آقای صابری برايم خواند، و متاسف شدم، نه به علت اين که مورد قهر ‏آن مقام معظم قرار گرفته ‏ام و به زودی امت هميشه در صحنه حزب‏ الله حسابم را خواهند رسيد که مرگ در راه دفاع از ‏حق شهادت است و ما مرگ شهادت از خدا خواسته ‏ايم. تاسف و تاثرم از پندارهای باطل خويش بود و اميدهای برباد ‏رفته ‏ام درباره سعه صدر جناب عالی و سرنوشتی که ملت ايران در دوران رهبری شما خواهند داشت.‏

بگذريم از لحن توهين ‏آميز پيام که حتی قاصد را شرمنده کرده بود و از هر مسلمان با تقوايی بعيد مي‏نمود تا چه رسد ‏به رهبر مسلمانان جهان. حيرتم از اين است که جناب عالی به استناد کدامين سند و قرينه و امارت مرا مرتد قلمداد ‏کرديد و نامعتقد به اسلام. اگر مستند به نوشته‏ های من است ای کاش موردش را مشخص می فرموديد، و اگر مبتنی بر ‏واردات غيبی است و اشراف بر ضماير که انالله و انااليه راجعون.‏

می ‏دانم در حکومتی که مرحوم شريعتمداری با آن مقام فقاهت، مهندس بازرگان با آن تقوای دينی و سياسی، آيت ‏الله ‏منتظری با آن سوابق مبارزاتی دق‏مرگ و خانه‏ نشين و مطرودند، تکليف امثال بنده معلوم است و بر ما کجا برازد دعوی ‏بی‏ گناهی.‏

و می دانم رهبر جليل القدری که با يک نهيبش نمايندگآن مجلس اسلامی در لاک سکوت و وحشت مي‏خزند، البته ‏می تواند با تيغ بيدريغ تکفير حمله بر من درويش يک قبا آرد.‏

فرموده بوديد چرا اين همه مزايای حکومت اسلامی را نديده ‏ام و به تمجيد نپرداخته ‏ام. اين وظيفه اخلاقی را شاعران و ‏نويسندگان محترمی که با چرخشی ناگهانی در سلک هواداران ولايت فقيه درآمده ‏اند بهتر و موثرتر انجام مي‏دهند. ‏وانگهی رژيمی که علاوه بر فرستنده‏ های راديويی و تلويزيونی هزاران مسجد و منبر و مجلس را در اختيار دارد چه نيازی ‏به مديحه ‏سرايی مطرودان دارد، به خصوص نويسنده کج‏ سليقه‏ ای که هرگز در مدح هيچ امير و حاکمی قلم نزده است.

و بخش آخر نامه

‏آدميزاده‏ ام، آزاده ‏ام و دليلش همين نامه، که در حکم فرمان آتش است و نوشيدن جام شوکران. بگذاريد آيندگان بدانند که ‏در سرزمين بلاخيز ايران هم بودند مردمی که دليرانه از جان خود گذشتند و مردانه به استقبال مرگ رفتند.‏

با تقديم احترام

سعيدی سيرجانی

یاد این ادیب و نویسنده بزرگ و دلیر برای  همیشه تاریخ ایران، گرامی و زنده است.

 

کوروش گلنام

یکشنبه 27 آذر 1390 ـ 18 دسامبر 2011

 

پا نویس:

1 ـ این نامه را می توانید درآدرس زیربخوانید

http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=19520

 

 

 

 

 

 



منبع: پژواک ایران