PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Friday 26th April 2024

جناب گنجی، شما چرا!
کورش گلنام


جناب اکبر گنجی در تازه ترین نوشته خود"حقوق بشر یا پیاده نظام آمریکا" در پاسخی به بیژن حکمت، تفسیر و تحلیل شگفت انگیزی ارائه داده اند. ایشان در دوازده بند خواسته اند روشن کنند آن چه بتازگی بنام توطئه برای کشتن سفیر عریستان در آمریکا از سوی آدمکشان حکومت اسلامی به میان آمده دروغ و ساختگی است.

در این نوشته به بررسی دوازده بند نوشته ایشان پرداخته شده است:

1 ـ گنجی بنا بر همآن نقل گفتاری که ازحکمت آورده است که در آن او به گنجی ایراد می کند که می باید دست نگاه می داشت تا برررسی اتهام برنامه ریزی برای ترور در "دادگاه و شورای امنیت" انجام می گرقت، برداشتی نادرست به خواننده ارائه داده و نوشته است که "شورای امنیت سازمان ملل دادگاه نیست" ! ایشان به خواست خود واژه"دادگاه" را به "شورای امنیت" پیوند زده است تا به نتیجه دل خواه خود برسد.

در این شکی نیست که شورای امنیت دادگاه نیست ولی در روزگار کنونی درست یا نادرست در داوری ها و تصمیم گیری های جهانی سخن نخست را می گوید. نگارنده خود از انتقاد کنندگان سیستم کنونی در شورای امنیت هستم. ولی نکته در این است که چرا اکبر گنجی بررسی در دادگاهی مستقل از شورای امنیت را با تصمیم این شورا یکی کرده است!

2 ـ ایشان از دروغ های آمریکا برای یورش نظامی به عراق نوشته اند تا نتیجه بگیرند این اتهام ها در راستای چنین برنامه ریزی هایی برای ایران ویا درست تر نابودی حکومت اسلامی است. نخست گفته شود که تا حکومت اسلامی خود با تبه کاری ها، بی خردی ها و سیاست های ویران گر وایران بر باد ده خود که هر روز هم ییشتر شده و امروز یکی از بد نام ترین، بی آبرو و بی اعتبارترین حکومت ها در جهان است، شوربختانه به خوبی اسباب کار را فراهم آورده است، غرب چه نیاری به چنین برنامه ریزی دارد؟ خوب بود که اکبر گنجی که چنین موشکافانه به تفسیر دروغ پردازی های آمریکا در این باره پرداخته است از موضع حکومت اسلامی در آن دوران هم می نوشت که چگونه به همکاری با آمریکا پرداخته و خواستار سرنگونی صدام و طالبان وسیله یورش نظامی از سوی آمریکا بوده است!

درباره عراق، آن زمان حکومت از سویی هم از بیم"پس از عراق نوبت حکومت اسلامی ایران است" و هم از سویی دیگر ترس و واهمه همیشگی از بودن صدام که پس از شکست حکومت در جنگ 6+2  به"برادر صدام" مبدل شده بود، با آمریکایی ها به زد وبند پنهان دست زد. این موردی است که امروزکسانی  این جا و آن جا در باره آن سخنانی سر بسته و سانسور شده ، یه شیوه شناخته شده حکومت، گفته اند. برای اندکی یادآوری، به  سخنان آن روزگار هاشمی رفسنجانی در باره خلع سلاح عراق بدون دست برد در انشای آن توجه بفرمایید:

موضع‌ ایران‌ در قبال‌ خلع‌ سلاح‌ عراق
" "موضع‌ ایران‌ روشن‌ است‌ گاهی‌ می‌بینم‌ در موضع‌ ایران‌ شبهه‌ می‌کنند، ولی‌ موضع‌ ایران‌ روشن‌ است. ما با خلع‌ سلاح‌ کشتار جمعی‌ عراق‌ موافقیم‌ و فکر می‌کنیم‌ نباید در اختیار حزب‌ بعث‌ عراق‌ حاکم‌ بر این‌ کشور، سلاحی‌ مثل‌ موشکهای‌ دوربرد یا سلاح‌ شیمیایی‌ و یا میکروبی‌ و یا هسته‌ای‌ باشد. چون‌ عراقی‌ها نشان‌ داده‌اند که‌ تعهد ندارند و اینها را به‌کار می‌برند. نمونه‌اش‌ را هم‌ شما در کشور خودمان‌ دیدید که‌ چقدر د"‌. مصدوم‌ و شهید شیمیایی‌ داریم. عراق‌ دیگر نمی‌تواند منکر شو

خطبه‌ دوم‌ نمازجمعه‌ تهران‌ - ۱۸ بهمن‌ ۱۳۸۱

"...به‌ نظرم‌ رویه‌ خوبی‌ بود. ..در جنگ‌ بی‌طرف‌ بودیم. اگر آمریکا نخواهد روحیه‌ استعماری‌ را در عراق پیاده کند، سقوط‌ صدام‌ و حزب‌ بعث‌ به‌ نفع‌ مردم منطقه‌ و عراق‌ است..." تکه هایی کوتاه شده از مصاحبه‌ با واحد مرکزی‌ خبر - ۱۰ اردیبهشت‌  ۱۳۸۲‌‌

ازسایت" پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی" همه داده ها 

باید این دو نکته را هم بیاد داشت که:

 ـ آن چه را که اینک پس از دودهه به شکل قطره چکان بیان می کنند هرگز همه و اصل ماجرا نیست زیرا چون همیشه از افشای همه حقیقت به شدت هراس دارند ومردم هم چنان باید نسبت به آن "نامحرم" باشند. گنجی حتمن(حتما") خود بهتر می داند که میزان همکاری حکومت با آمریکا بسیار بیشتر از این ها بوده است.

ـ این موضوع نیز به میان آمده است که یکی از سرچشمه های انتشار آگاهی های نادرست در باره عراق، خود حکومت اسلامی ایران بوده است.  

در باره افغانستان هم به هم چنین. به این نمونه بنگریم:

"در عین حال، ایران مدعی رهبری جهان اسلام در مقابله با استکبار جهانی بود و نمی‌توانست چنین توافق آشکاری را با آمریکا برای حمله به یک کشور اسلامی انجام دهد. لذا پیشنهاد آنها این بود که ایران به عنوان حسن نیت و در سکوت، از این عملیات به طور کامل حمایت کند و بعدا صورتحساب آن را برای آمریکا ارسال کند و آنها نیز از موضع قدرشناسانه آن را پرداخت خواهند کرد.

البته گروه اقلیت و رادیکالی نیز در میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان وجود داشت که معتقد بود هدف بعدی ممکن است ایران باشد و بهتر است به طالبان برای مقاومت نظامی کمک کند تا آمریکا بعد از آن، با خیال راحت به جهان‌گشایی دست نزند.

در نهایت، رهبری ایران راه دوم را برگزید و ایران همکاری همه‌جانبه‌ای را در خلال مذاکرات نیویورک و ژنو، با آمریکا آغاز کرد.

فرماندهان سپاه اطلاعاتی را درباره نقاط استراتژیک نیروهای طالبان برای بمباران هوایی به نهاد فرماندهی پنتاگون می‌دادند   ". (تاکیدها ار من است)

  توضیح شماره 3 ـ مصاحبه با هیلاری مان، دیپلمات آمریکایی در برنامه مستند ایران و غرب. تهیه‌کننده نرما پرسی (قسمت سوم)" چگونه دولت بوش به اقتدارگرایان کمک کرد تا دولت اصلاحات را در ایران شکست دهند،

وبسايت خبري رهسا نيوز،شنبه 7 آبان 1390 

این نکته ای است که شاید همه از زبان هاشمی رفسنجانی شنیده ایم که: آمریکایی ها فراموش نکنند که ما در عراق و افغانستان به آن ها کمک کردیم.(نقل به مفهوم)

 3ـ وارونه برداشت گنجی، موضوع اتهام بسیار هم جدی است. تنها به دو مورد زیر بسنده می کنم:

الف ـ وزیر امور خارجه آمریکا که  اندک سخنانش در جهان واکنش های ویژه ایجاد می کند، نمی تواند بدون سند و بی مورد چنین اتهام سنگینی را به کشور دیگری وارد کند.

آیا پیشینه تبه کاری ها وجنایت های حکومت اسلامی نه تنها در ایران که بیرون از مرزهای ایران بر جناب اکبرگنجی پوشیده است؟ از این حکومت جز آتش افروزی وتبه کاری چیز دیگری دیده شده است؟

ب ـ تحرک و دستپاچگی حکومت در دو بار سفر به عربستان سعودی در اندک زمان و سپس به قطر ودست به دامان شدن به آنان برای پادرمیانی بین حکومت اسلامی و عربستان از سر درماندگی و هراس از پایان کار است. شکایت شتاب زده حکومت به شورای امنیت سازمان ملل(اکنون سازمان ملل اعتبار داشته و"کاغذ پاره" صادر نمی کند!) برای سر در گم کردن و فریب مردم جهان روشن تر از آن است که آن را ندید و درک نکرد.

4 ـ بیان چنین دلیل وانگیزه سست وبی پایه ای از سوی گنجی به راستی باور کردنی نیست! مگر آدم کشان حکومت که در کشتار دگر اندیشان و کوشندگان با نفوذ در برون مرز شرکت داشته وبدام افتادند، آدمکشی را پذیرفتند؟ مگر اندرز همیشگی حکومت به چنین آدمکشانی این نبوده است که همه چیز را از بیخ وبن انکار کنند؟ جناب گنجی شما که اهل بررسی و ژرف نگری بوده وبه دیگران ایراد می کنید که با سند ومدرک سخن بگویند چرا نمی روید به پرونده و سندهای دادگاه آدمکشانی که زنده یاد بختیار راوحشیانه کشتند، نگاهی بیاندازید؟ چرا نمی روید جریان دادگاه مشهور میکنوس را بررسی کنید ویا به بررسی قتل زنده یادان قاسملو، فرخزاد، برومند و ... ده ها تن دیگر بپردازید؟ در کدام مورد هم آدمکشان و هم امر کنندگان به کشتارها گفتند: بله، ما کشته ایم! این وکیل هایی شرافتمند بودند که خریداری نشده و توانستند با انبوهی سند ومدرک وبا وجود همه خرابکاری ها وریا کاری ها ومظلوم نمایی های چون امروز حکومت،جنایت و تبه کاری حکومت اسلامی را ثابت نمایند. بروید بررسی بفرمایید که حکومت چه میزان برای در اختیار گرفتن گرانترین وکیل ها ار کیسه مردم ایران برای این آدمکشان هزینه کرده است و همیشه نیز همه کوشش را با دست یازیدن به هر شیوه زذیلانه ای برای پاک کردن اصل صورت مسئله بکار برده است.

خنده دار نیست که شما بنویسید:"متهم پرونده امروز در دادگاه کلیه ی اتهامات را رد کرده است!"

5 ـ این بند پنجم هم دست کمی از بند چهارم ندارد. گونه ای تفسیر شده  است که گویا جهان بی جنبشی بر جای خود ایستاده و زمان و موقعیت برای حکومت اسلامی همآن است که در دوران کوران بمب گذاری ها و آدم کشی های حکومت در برون مرز بوده است!

اکبر گنجی تنها به لیست سیاه کسانی از سران و مقام های سیاسی/ نظامی حکومت که تحت پی گرد و تحریم جهانی هستند نگاهی بیافکند تا بیشتر دریابد که  دیگر چنان امکان های آدمکشی از حکومت گرفته شده و اکنون مجبور شده است از چنین راه ها دست به آدم کشی بزند. آن دوران گذشته است جناب گنجی! فشارها چنان است که حکومت امروز به دولت آرژانتین نامه نوشته و به گونه ریا کارانه ای آمادگی خود برای همکاری در باره اتهام بمب گذاری وآدمکشی درآن کشور را اعلام می کند که تنها یک فرار به جلو وایجاد گرد وغبار برای گم کردن حقیقت است و آشکار است که هرگز چنین نمی کند زیرا هم چنان نمی پذیزد که متهمآن "بلند پایه" آن زمان حکومت را تحویل دهد.

6 ـ در این باره چه باید گفت؟ ایشان کشتن یک قاتل تحت پی گرد جهانی چون بن لادن را با توطئه طرح ترور دیپلمات یک کشور در خاک سرزمین دیگری رابه سنجش کشیده است! خیلی خوب بود اگر آمریکایی ها او را دستگیر می کردند. ولی در  دنیای امروز و در زمانی که بنیاد گرایان اسلامی دست به آدم کشی، آدم ربایی و بمب گذاری می زنند شما جناب گنجی چه تضمینی داشتید که زنده ماندن او خود به سود آدمکشان تمام نشده و به بمب گذاری و گروگان گیری برای آزادی او نمی انجامید؟

از سوی دیگر یافتن ونابود کردن بن لادن هشداری بود به دیگر آدم کشان که سر انجام روزی خود گرفتار خواهند شد. برای یاد آوری به تبه کاران در حکومت اسلامی می بایدسر نوشت صدام و قذافی(با وجود آن که شیوه وحشیانه کشتن و اصول کشتن او کار بیهوده ای بود و محاکمه او می توانست دست بسیاری از حکومت گران امروز جهان را نیز رو کند)را نیز به آنان یاد آور شد.

سخن آخر در باره این بند: نه قریان تروریسم خوب نیست. ولی جناب گنجی به نوشته های خود در مورد اعدام هاب گروهی زندانیان در سال های 60 و67 و ترورها در ایران به ویژه در رابطه با مجاهدین هم نگاهی بفرمایید. آیا کوششی نشده بود که با دو جانبه دانستن آن ترورها، کفه را به سود سیاست حکومت بر گرداند؟

به شما یاد آور شوم که من خود تنها یک سال واندی پس از انقلاب شاهد بوده ام که چگونه شماری جوانان قربانی ترور های کور حکومت شده و خانواده های آنان از هم پاشیده وبرای همیشه داغ دار شدند. آن زمان هنوز کمترین درگیری با مجاهدین انحام نگرفته بود. سیاست ترس می باید در جامعه بنیادی می شد. شما آن زمان چکار می کردیدجناب گنجی؟

7 ـ "گزارش احمد شهید بسیار خوب بود" ولی به سود سیاست های غرب است! این هم گونه ای بررسی است! اگر چنین است چرا احمد شهید گزارشی بدهد و شما هم با بزرگواری نخست آن را تایید کنید و سپس آن را در راه سیاست های غربی ها ارزیابی بفرمایید! جناب گنجی دیدگاه حکومت تبه کار اسلامی در این باره چگونه است؟

 8 ـ همآن تیتر نوشته شما"حقوق بشر یا پیاده نظام آمریکا"  نشان دهنده روشن پایندی شما به "بکوشیم فضای دشنام و تهمت و دروغ گویی را از میان مخالفان بزدائیم" است. هر کس با پیشینه ای که از حکومت اسلامی در دست است؛ با سخت تر شدن کنترل ها،تحریم ها ولیست سیاه که نام حتا سران بلند پایه حکومت(چه رسد به خرده آدمکشان حکومت اسلامی که بسیاری از آنان شناسایی شده اند) در آن است، با توجه به درگیری هایی که بر سر قدرت و نفوذدر منطقه میان حکومت با عربستان جریان دارد به ویژه پس از انتشار این خبر که مقام های عربستان بارها خواهان یورش نظامی آمریکا به حکومت اسلامی شده اند؛ مخالف دیدگاه جناب عالی بگوید: دور نیست که چنین توطئه ای از سوی حکومت برنامه ریزی شده باشد؛ در پیاده نظام آمریکا قرار دارد! آیا این دشنام وتهمت ودروغ نیست!

9 ـ  با این امر نمی توان مخالف بود که اپوزیسیون ایران می باید مستقل بوده وبه دموکراسی و حقوق بشر پای بند باشد. تنها نکته در این است که به مخالف خود نسبت های آن چنانی که در همین بند نیز آمده است نزده و به گفته شما"بکوشیم فضای دشنام و تهمت و دروغ گویی را از میان مخالفان بزدائیم"!

10 ـ  بخش نخست این بند درست است ولی در باره بخش دوم. جناب شما چند سالی است از راه رسیده اید. دیده شد که کوشش هایی کردید ولی برای نمونه خیلی هشیار بودید که نکند روزی سلطنت خواهی در کنار شما ایستاده ویا تنه اش به تنه شما بخورد! می بینید جناب! شما خودت هم مسموم شده ای. هرکه آمد حکایتی نو کرد ولی چون دگرگونی در بن مایه فرهنگ ایرانی راه درازی در پیش دارد خود همآن کرد که دیگران را به نفی آن وا می داشت. من خود در سخت ترین روزهای شما، چه در زندان در ایران وچه به هنگام آمدن به برون مرز، با وجود آن که هرگز با نگرش مذهبی شما، به ویژه، و برخی ارزیابی های شما  هم خوانی  ای نداشته ام.از شما پشتیبانی کرده ام چون زیر موج هجمه های نادرست زیادی قرار داشتید.  هیچ منتی نیز بر شما نیست زیرا به این بارومند بوده وهستم که پایه نخست دادگری ودموکراسی را باید در نهاد خود گذارد و از خود آغاز کرد. پذیرش حق دگر اندیش ودگر باش یکی از مهم ترین این پایه ها است بنا بر این من به وظیفه ای که بر خود لازم می دانستم وبه ان باور داشته ودارم، عمل کرده ام. 

11ـ من کم تر شنیده ام که کسی از دیدن آن وحشی گری در کشتن قذافی اظهار شادمانی کرده باشد. شادمانی از سقوط او وبیرون کشیدن یک چنین آدم پرگوی خود خواه وتبه کاری از درون لوله راه آب بوده است نه از شیوه کشتن او. "بکوشیم فضای دشنام و تهمت و...."

  12 ـ با این بند هم که کسی مخالف نیست. ولی شما خواننده گرامی این شعار آخر گنجی"آمریکایی جدی گرفته نشده است" را جدی نگیرید. شوخی کرده اند!
 

کوروش گلنام

سه شنبه 10 آبان 1390 ـ 1 نوامبر 2011

پانویس:

مقاله اکبر گنجی را می توانید در آدرس زیر بخوانید:

http://news.gooya.com/politics/archives/2011/10/130112.php

 

 

   

 


 



 



منبع: پژواک ایران