PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ / Thursday 28th March 2024

زشتی های روزگار!
کورش گلنام


سخنرانی ای نفرت انگیز
 

1ـ احمدی نژاد، رئیس جمهوردست نشانده و کودتاچی،  در سخنرانی نفرت انگیز خود در سازمان ملل یک چیز را درست گفت وآن این بود که سیستم سازمان ملل برمبنای"عدالت" نیست. ولی واژگونه پندار او، بزرگنرین نارسایی درسیستم سازمان ملل و"بی عدالتی" درست در همین است که  تبهکاری چون او و یا قذافی وهمآنندهای آنان را به سازمان ملل راه داده وتریبون در اختیارشان می گذرد که تراوش های مغز نارس و اندیشه های گندیده و ویران گر خود را بیان کنند. اگرسازمان ملل بر مبنای عدالت بود، اصولن(اصولا") می باید چنین دولت هایی را از سازمان ملل بیرون می انداخت و آنان را به رسمیت نمی شناخت. این بزرگترین نارسایی سازمان ملل است که در وضع کنونی، سازمان "دولت ها"است نه ملت ها! دولت هایی که شمار زیادی از آنان نمایندگان راستین ملت خود نیستند. دنیا دیده است و شاهد بوده است که این فرد با برنامه ریزی وپشتیبانی رهبر خود علی خامنه ای، با کودتا، آدم کشی و دیگر جنایت ها و دروغ پردازی ها، به زور خود را رئیس جمهور و نماینده مردم ایران می نامد ولی دبیرکل و شورای امنیت سازمان ملل خود را به نفهمی زده و سخنی در این باره نمی گویند.

بارها گفته شده است که وقاحت این آدم در دروغ پردازی مرزی نمی شناسد. همه آن چه را که در سخنرانی کودکانه و فضاخت بار و در مصاحبه ها ی گریه آور خوددر آمریکا بیان کرد همه سراسر میان تهی، نادرست ودروغ بود. او و رهبرحکومتش دروغ گویی و شیادی را به سیاست روزانه خود تبدیل کرده اند. منطق آن ها این است که هر روز تا می توانیم دروغ می گوییم و وارونه سازی می کنیم. تا دروغ های نخست ما افشاشود دهها دروغ دبگرساخته و پراکنده ایم و بدین ترتیب مخالفان ما بایدهمه نیروی خود را در افشای این دروغ هابکارگبرند. بدیت ترتیب آنان را سرگرم نموده و کار خود را پیش می بریم.

اگرنمایندگان همه دولت ها، گزیده درست و مورد پذیرش مردمان ساکن سرزمینهای خود بودند، آن زمان نام  "سازمان ملل" درست و دارای ارزش و اعتباری راستین بود ولی افسوس که چنین نیست و بسیاری از نمایندگان دولت ها، نمایندگی دیکتاتوری ها ودیکتاتورها هستند.
 

چنین کسانی نیز..

2 ـ ایرانی تنها گرفتار حکومت تبه کار اسلامی نیست. حتا در میان اپوزیسیون، هستندکسانی که خود را روشنفکر، مبارز وآزادی خواه می نامند ولی با نگرش های سطحی و ناراست در برخورد با سیاست های مردم فریبانه حکومت، دسته بندی ها در درون حکومت و رخ دادهای ایران، خواسته یا نا خواسته آب به آسیاب حکومت ریخته و بر گرفتاری های ما می افزایند. مرحمی بر درد ها که نیستند هیچ، نمکی بر زخم های خون چکان هستند.

هنوز زمان درازی از تحلیل وتفسیر شگفت آور یکی از همین هم میهنان که در آن به تحسین و تمجید رئیس کودتاگردولت پرداخته و ایستادگی او در برابر خامنه ای را ستوده بود، نگذشته که این بار یک هم میهن دیگر در گفت وگویی با یک رسانه برون مرزی، به دلیل همین ایستادگی فرصت جویانه رییس دولت کودتامی فرماید که می باید از احمدی نژاد سپاسگزار نیز باشیم!

در پاسخ به چنین نگرش های احساسی ای که آن روی راستین سکه را نمی بینند باید گفت و پرسید که چگونه می تواننددربرابر خانواده های خون به دل قربانیان کودتای انتخاباتی که هنوز نزدیک به سه سال پس از کودتا هم چنان ناله وفریاد دادخواهی آنان بلند است و در جهنمی وصف ناشدنی به سر برده و می برند، چنین سخنانی را بر زبان آورند؟احمدی نژاد نه تنها شریک در همه جنایت های پس از کودتاست که با بی شرمی ویژه خود کوشش کرده و می کند که شمار قربانیان کودتا را بسیار کمتر نشان داده وحتا بیشتر آنان را از نیروهای سرکوبگر حکومت دانسته ومردم را مقصر جلوه دهد! او در همه گفته های خود در این باره، دست به دروغ پردازی هایی زده است که تنها به سرافکندی بیشتر حکومت منجر شده است. برای نمونه او پیش از این بارها گفته بود که چند ده نفری خس وخاشاک اعتراض کرده اند ولی در گفت وگوی های تازه خود با رسانه ها در آمریکا از 37 کشته سخن گفت وبیشتر آنان را نیز از بسیج ونیروهای هوادار خود نامید! حتا اگر همین را درست بشماریم، می توان پرسید که در جایی که 37 تن کشته می شوند چه میزان زخمی شده اند؟ چند ده نفرو یا مشتی خس و خاشاک واین میزان کشته وزخمی؟
 

بن مایه ماجرا

3 ـ می بایدیک بار دیگربر این نکته پافشرد و آن را یاد آور شدکه:

ـ  آن چه امروز حکومت را شقه کرده است و آن را این چنین دست خوش چند دستگی(به ویژه دو گروه خامنه ای و دولت دست نشانده) نموده است، پس لرزه های جنبش سبز است که نیرو و اثر بخشی ابتکار های بی مانندآن روز جوانان تیز بین و آینده ساز درون آن، مرزها را در نوردید و اندک زمانی پس از آن در "بهار عربی" چهره نمود. این بزرگ نمایی نیست. خوانندگان می توانند به شکل استفاده از اینترنت، فیلمهای گرفته شده وسیله تلفن همراه، شیوه برگزاری تظاهرات ها و پرچم های به درازای سدها(صدها) متر بر سر دست تظاهر کنندگان با گزیدن رنگی ویژه(که همه برای نخستین بار در اعتراض های پس ازکودتای انتخاباتی در ایران بکار رفت) به ویژه در مصر و تونس توجه کنند تا مفهوم این سخن بیشترروشن شود. شیوه های ابتکاری و آفرینش های شگفت انگیز جوانان درایران، در تاریخ مبارزات مردم جهان برای آزادی برای همیشه به جا خواهد ماند. ابتکارهای خبر رسانی کوشندگان در ایران وسیله اینترنت، بزرگترین رویدادی تا کنونی اینترنت در جهان لقب گرفت.

ـ این اعتراض ها، باند رئیس دولت کودتا را که هشیار تر بود، از خواب غفلت بیدار نمود. بیداری ای نه برای پشتیبانی از حقوق پای مال شده انسانی مردم، که واژگونه آن، برای گریز از سرنوشتی شوم وبه خیال خود فریب مردم! با اعتراض سه میلیونی در تهران وپشتیبانی های مردم در سراسر ایران وجهان از آن، این باند درون حکومت، دریافت که رهبر خود خوانده وقلابی کمترین اعتباری در میان مردم ندارد و جز دسته های اوباش قمه کش، نو کیسه ها، دزدان غارتگر سرمایه های ایران که تنها یک قلم اخیرش سه هزار میلیارد تومان است(البته دستگاه قضایی رهبر خودخوانده آن را در آب شست و اندازه این دزدی تاریخی یک باره به نیم رسید!) و روشن است شماری باورمند ساده نگر وخرافاتی، کسی یک پول سیاه هم برای این رهبر ارزشی قائل نیست.

ـ این یک سوی ماجرا بود که همه حکومت را دچار هراسی کشنده کرده بود. آن روی دیگر ماجرا هم این بود که احمدی نژاد و"اتاق اندیشه" او، خود شریک جرم در کشتارها وجنایت ها بودند و می باید با دگردیسی یک شبه، خود را از باند رهبر دور و ایستاده در برابر او نشان دهند تا هم با جنجال آفرینی نمایش این ایستادگی، خود را در صف مردم نشان داده و چنان گرد وخاکی براه بیاندازند که جنایت های کودتای انتخاباتی در آن گم شود و هم آهسته، آهسته تنها تبهکار را علی خامنه ای بنمایانند. آن ها خوب می دانند که: کسی که خود را فراقانونی و اینک حتا نماینده خدا می داند، به شکلی منطقی مسئول نخست همه تبه کاری های حکومت نیز هست. همه این ترفندهای "مکتب ایرانی"،"هدف مندکردن یارانه ها"، قول " دادن مسکن به همه مردم"، به چالش کشیدن خامنه ای و.. همه در همین راستا است.

آن چه احمدی نژاد را در این مانورها توان مند کرده است، دو مورد بسیار مهم است:

الف ـ انجام کودتا و کشتار وسرکوب وحشیانه مردم به دستوررهبر در راه نگاه داشتن احمدی نژاد برای دنبال کردن سیاست های ویرانگر حکومت خود. سیاست هایی که احمدی نژاد در بتن آن بوده و از زیر وبمش آگاه هست. بنا بر این، برداشتن او هم ضربه وحشتناک دیگری به رهبر وارد کرده زیرا برای نگاه داشتن او در رأس دولت دستور به انجام آن همه جنایت داده است وهم می تواند زبان احمدی نژاد را به گفتن رازهایی مگو باز نماید زیرا لجاجت کودکانه او برای همه روشن است.

ب ـ آلودگی وتباهی در دستگاه و لانه ولایت است. باند احمدی نژاد به خوبی از این آلودگی ها، که خود نیز در آن شریک بوده است، آگاه است واگر با خفت به زیرش بکشند، می تواند دست از همه چیز شسته، به پرده دری  پرداخته و این آلودگی ها را افشا کند. بی انگیزه نیست که این همه در باره باند احمدی نژاد (باند انحرافی)می گویند وحتا آنان را جاسوس  آمریکا، انگلیس واسرائیل هم می نامند ولی مشایی، بقایی، رحیمی و هاشمی ثمره وخود احمدی نژاد هم چنان نشسته و می تازند.
 

جوانان و آینده  ایران

اینک در برابر تحلیل های کسانی در میان اپوزیسیون که با شگفتی در پی احمدی نژاد روان شده و به سادگی در دام ترفندهای مسخره وکودکانه او افتاده اند، چه باید گفت؟ آیا جوانان ایرانی سرنوشت وآینده خود را به دست چنین کسانی خواهند سپرد و  یا چنین تفسیر  وارزیابی های نادرستی را پذیرا خواهند شد؟ به گمان من با درایت، تیز هوشی، خردورزی و درک بالایی که در جوانان برومند و کوشنده ایرانی دیده می شود، چنین چیزی ناشدنی است. جوانان امروز ایران از زشتی های روزگار به خوبی اگاهند و توانایی تمیز سره از ناسره رادارند. همین امر است که امید ما نسل های دیروز را به آینده ای روشن برای ایران، هم چنان زنده نگاه می دارد.
 

کوروش گلنام

سه شنبه 5 مهر 1390ـ 27 سپتامبر 2011

 



منبع: پژواک ایران