PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Saturday 20th April 2024

این همه فاجعه را خمینی پی ریخت
ایرج شكری


هر روز از حیات رژیم ولایت فقیه با جنایتی علیه مردم ایران همراه است و از آنجا که زنان و نسل جوان آگاه کشور بیشترین اعتراضات علیه معیارهای ارتجاعی روشهای استبدادی رژیم منحوس آخوندی را از خود نشان می دهند، بیشترین فشارها روی این بخش از جمعیت ایران است و قرباینان اختناق نیز بیشتر به همین بخش تعلق دارند. آخرین نمونه  از جنایات رژیم مرگ دو دختر دانشجو بعد از احظار به حراست دانشگاه است، یکی در لاهیجان؛ یکی در بلوچستان. بهگزارش خبرنامه دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، در دوم تیر ماه به نقل از روز نامه اعتماد، در لاهیجان دختر دانشجویی که به اتاق حراست دانشکده فنی دانشگاه آزاد این شهر احضار شده بود، دقایقی بعد از حضور در اتاق حراست، از پنجره آنجا در طبقه چهارم خود را به بیرون پرت کرد و کشته شد.   بنا بر همین گزارش دلیل احضار او به حراست روشن نیست. وی قبلا نیز چند بار به کمیته انضباطی احضار شده بوده است. در دانشگاه سیستان و بلوچستان دختر دانشجویی که بارها به کمیته انضباطی احضار شده و از سوی حراست دانشگاه تحت فشار بوده است با خوردن قرص خود کشی کرده است بنا بر گزارش یاد شده در اواخر اردیبهشت ماه نیز دختر دیگری از دانشجویان همین دانشگاه با خوردن جوهر نمک(اسید کلریدریک) خود کشی کرد. در گزارش خبرنامه دانشجویان به خود کشی یک دختر دانشجوی پزشکی اهل اصفهان به نام فریناز در شهرد کرد نیز اشاره شده است. این قربانی مظلوم رژیم آخوندی، دو روز قبل از خود کشی، به خاطر حجاب توسط ماموران مورد ضرب و شتم قرا گرفته و بازداشت شده بود. روشن است وقتی دختری بی دفاع توسط فرومایگانی که در دستگاه اختناق ولایت فقیه به کار گماشته شده اند، به بهانه عدم رعایت پوشش اسلامی به حراست یا کمیته انضباطی احضار می شوند، اگر از سوی لمپنهای درنده خویی که در این واحد ها به کارگرفته شده اند، مورد دست درازی قرار نگیرند جز توهین و شنیدن حرفهای رکیک و تحقیر شدن چیزی در انتظارشان نخواهد بود و همین می تواند دختری دانشجویی چنان به لحاظ روانی آشفته کند که برای رهایی از رنج تحقیری که هیچ نشانه و تضمینی هم برای تکرار شدنش نیست، به زندگی خود خاتمه دهد. وقتی در نظر بگیریم که یک دختر 21 ساله دانشجو که بی تردید هزاران آرزو برای آینده و زندگی دارد، یکباره تصمیم به پایان دادن به زندگی خود می گیرد، آن هم گاه به روش وحشتناک و پر رنجی مثل نوشیدن اسید، آن وقت مظلومیت و رنج جانگاهی که این جوانان از تحقیر و خرد شدن شخصیتشان نصیبشان شده بهتر درک می شود. دختران مظلوم که انواع فشارها را تحمل می کنند به لحاظ روانی بسیار آسیب پذیرند و به همین دلیل است که بنا بر آمار رسمی که در گزارش خبر نامه دانشجویان امیر کبیر به آن اشاره شده، رقم اقدام به خودکشی در بین دختران دانشجو سه برابر مورد مربوط به دانشجویان پسر است. خامنه ای به عنوان کسی که در غیبت امام زمان نیابت او را به عهده دارد و «ولی امر مسلمین» است و بر «امت مسلمان» ایران اعمال ولایت می کند، در این ماجرا هم مثل سایر جنایاتی که ارگانهای تحت امر او نسبت به مردم مرتکب می شوند، سکوت کرد. حتی در حادثه دلخراش تصادف اتوبوس با کامیون حامل بنزین در نزدیکی اندیمشک در 25 اسفند سال گذشته و در آستانه نوروز و زنده در آتش سوختن 22 دانشجوی یکی از دانشگاههای مشهد بر اثر آن، هیچ صدایی از خامنه ای شنیده نشد، نه تنها از خامنه ای بلکه از سایر مقامات جمهوری منحوس اسلامی هم  واکنشی دیده نشد.در سایت ویژه احمدی نژاد رئیس جمهور رژیم پیام تسلیت کوتاهی که بیشتر از کشته شدگان جنگ ستایش کرده بود ( دانشجویان قربانی برای بازدید از یکی از مناطق عملیاتی در زمان جنگ 8 ساله برده شده بودند) درج شد و تازه این پیام هم نه در صفحه اصلی بلکه در آرشیو اطلاعیه ها قرار داشت. حالا مقایسه کنید این سکوت و بی اعتنایی ها را با کفن پوش راه  انداختن ها در قم و یا بعد از نماز جمعه در تهران به خاطر اظهارات  این یا آن چهره سیاسی از جناح رقیب موسوم به اصلاح طلب، یا درخواست اعدام کردن  به خاطر یک اظهار نظر آن هم در حالی که متهم از خودیهای منتقد و گاه حتی  مثل هاشم آغاجری «جانباز دفاع مقدس» بوده است، مقایسه کنید با خط نشان کشیدن خامنه ای به عمادالدین باقی و تهدید به مرتد و مهدورالدم شمردن او به خاطر اظهار نظری که در نفی مجازات اعدام کرده بود، و مقایسه کنید با عربده کشیهای وخط نشان کشیدن پاسدار نقدی برای کشتن دانشجویانی که در نوشتن و انتشار نمایشنامه کنکور وقت ظهور تحت تعقیب قضایی قرار گرفته بودند و آتش بیار معر که بودن کیهان تحت مدیریت حسین شریعتمداری، پاسدار شکنجه گر توابساز و یار و همکار سعید امامی، در آن  ماجرا بر علیه دانشجویان(1)

         الگو فاطمه زهرا، محصول فاحشگی با اجازه شوهر

    این همه فشار بر زنان و جوانان کشور برای به برقراری  معیارهای اسلامی – اخلاقی جامعه و باز داشتن مردم از «گناه» در حالیست که از یک سو هر روز پرده یی کنار می رود و فساد اقتصادی و اخلاقی در بین بالائیها از پرده بیرون می افتد و هر روز صحبت از « مافیا»یی در چپاول مردم و کسب درآمدهای کلان نامشروع می شود، و از سوی دیگر در کنار این غارت و  چپاول، مردمی هستند که بهای سنگین آن را با هزاران مصائبی که از رهگذر این رژیم مذهبی ضد مردمی گریبانشان را گرفته می پردازند. روزنامه سرمایه چهار شنبه 12 تیر (2) در گزارشی از یک جلسه برگزار شده در وزارت کشور رژیم تحت عنوان «همایش اسلام و آسیب های اجتماعی»، از قول کار شناسان به شیوع روسپیگیری در بین زنان متأهل اشاره داشت و از جمله نوشت که سیدکاظم رسول زاده طباطبایی مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس و رئیس «کارگروه زنان و دختران آسیب دیده و در معرض آسیب» این همایش، دیروز در سالن وزارت کشور با استناد به تحقیقی که به تازگی در شهر تهران انجام شد به تغییراتی که در روند روسپیگری ایجاد شده، اشاره کرد و گفت «در دهه 60 و 70 سن روسپیگری بالای 30 سال بود اما اکنون سن روسپیگری از 15 سال به بالا رسیده است». او در ادامه گفت: «اگر پیش از این اقدام به روسپیگری به خاطر رفع نیازهای اولیه بود اکنون به خاطر رفع نیازهای ثانویه است. از طرفی تا پیش از این پدیده روسپیگری بیشتر در مجردها بروز می کرد اما تحقیقات نشان داده که اکنون روسپیگری در متاهل ها[زنان شوهر دار] بیشتر شده و با رشد سریعی هم مواجه است». به گفته این کارشناس این پدیده که قبلا در بین زنان با تحصیلات کمتر از دیپلم دیده می شد اکنون زنان تحصیلکرده را نیز دربر می گیرد. بنابر گزارش مذکور، سخنران دیگری  به نام  حسین علی زاهدی پور که از او به عنوان کارشناس ارشد جامعه شناسی و عضو دیگر این کارگروه یاد شده، به بخش دیگری از این آمارها اشاره کرد و گفت: «11 درصد روسپیان شهر تهران با اطلاع همسرانشان دست به روسپیگری می زنند. این آمار نشان می دهد که نه تنها به مساله بیکاری زنان بلکه به بیکاری مردان و پیامدهای آن نیز باید توجه بیشتری شود». طباطبایی مشخص نکرده است که منظورش از نیاز ثانویه چیست، اما سخنران دوم به ضرورت توجه به بیکاری مردان اشاره دارد. حال با در نظر گرفتن قیمت چند رقم کلای ضروی مصرفی، این که گوشت کیلویی نزدیک به 9 هزار تومان، حبوبات بین 3 تا 5 هزار تومان نان بین 150تا 200 تومان ملاحظه می شود که دیزی آبگوشت که در گذشته غذای کارگری در قهوخانه ها بود، حالا دیگر از دسترس کارگران خارج است. میزان حداقل دستمزد برای کارگران در سال گذشته 183هزار در ماه بود که وزیر کار رژیم در اسفند سال گذشته افزایش بیست درصدی برای سال آینده را اعلام کرد که تازه با این افزایش رقم حداقل دستمزد به 219هزار و 600 تومان در سال جاری می رسد(خبرگزاری فارس 24 اسفند 86)*. این در حالی است بنا به گفته دکتر حسین راغفر استاد دانشگاه و تدوینگر نقشه جغرافیایی خط فقر کشور، خط فقر مطلق در کشور در سال 1386 درآمدی کمتر از 400 هزار تومان در ماه برای خانوار و درتهران 770 هزار تومان در ماه بوده است(سایت عصر ایران 20اردیبهشت)**. با توجه به این رقم اگر حداقل دستمزد تعیین شده برای سال 87 کمتر از یک سوم در آمد لازم برای خروج از زیر خط فقر است. حالا با این در آمد که بیش از 33 درصد آن صرف هزینه مسکن می شود با توجه به این که یک قیمت یک جفت کفش حدود 60 هزار تومان و یک دست کت و شلوار از 100هزار تومان به بالا شروع می شود، و با توجه به اظهارات وزیر کار رژیم در مصاحبه یی که با آن اشاره شد از 15 میلیون جمعیت کارگر کشور 7 میلیون نفر که بیشتر در بخش ساختمان و حمل و نقل کار می کنند بیمه شده هم نیستند، می توان تصور کرد رژیم عدل اسلامی چه جهنمی برای کارگران و زحمتکشان است و چگونه خانواده در معرض آسیبهای گونان گون قرار می گیرند. این وضع البته تنها شامل کارگران نیست. اکنون 16 ساعت در روز کار کردن برای گذران زندگی چنان عمومی شده است که چندی پیش که پاسدار قالی باف شهردار پایتخت در یک مصاحبه تلویزیونی ، به 16 ساعت در روز  کار کردن به عنوان یک علت مهم نازل بودن حد متوسط زمانی که شهروندان برای کتاب خواند صرف می کنند ذکر کرد. حقوق کارمندان نیز کفاف مخارج خانواده آنان را نمی دهد و همه به ناچار دنبال شغل دوم هستند. نتیجه 16 ساعت کار در روز هم معلوم است. یعنی نماند جایی برای زندگی و رسیدگی به خانواده یعنی خسته بودن و چه بسا عصبی بودن دائمی که خود می تواند  سبب آسیب پذیری خانوادها بشود.

    در  گزارشات مندرج در روزنامه سرمایه برآوردی از تعداد روسپیان تهران ارائه نشده، اما در برخی گزارشات شمار روسپیان در تهران حدود 88 هزار و در کل کشور 300 هزار برآورد شده است. اما آن «تغییر» یا سقوط قهقرایی یعنی تن فروشی و فاحشگی زنان شوهر دار با اطلاع همسرانشان، به تنهایی معیاری برای سنجش عمق و ابعاد فاجعه است و کمی یا زیادی موارد آن، چیزی را عوض نمی کند. این زنان به همان جامعه مسلمانی تعلق دارند که آخوندها دختر پیامبر اسلام را برای آنان الگو تعیین کرده اند. آیا آخوند مرتجع متکبر وحید خراسانی که پرچمدار براه انداختن برتری طلبی شیعه و سرکوب کردن و بریدن نفس غیره شیعه و تحقیر سنیان در حوزه علمیه قم است و با بر زبان راندن اسم فاطمه زهرا اشکش سرازیر می شود و شعیه و سنی را موظف به شرکت در عزاداری در وفات او می داند، آن وزیر ارشاد قاطرچی که از دیدن آخوند مرتجعی مثل صافی گلپایگانی چنان دچار احساسات می شود  که اشکش جاری می شود، و امثال پاسدار رادان که به چکمه پوشیدن زنان و دختران نوع لباس آنها پیله کرده و برای مبارزه با «تبرج» و خود آرایی زنان بگیر و ببند راه انداخته، با آگاهی از این فاجعه و مصائبی از این دست، به عنوان آدمهایی که یا مبلغ و مدافع ارزشهای این رژیم «اسلامی» هستند یا مسئولیت مستقیم اجرایی در آن دارند هیچ احساس ناراحتی و یا شرم از این امر می کنند ؟ حدود دو سال پیش «معاونت اجتماعی و ارشاد نيروی انتظامی» رژیم به نام «سردار توحید عبدی» در همایشی در اراک که در اول آذر 85 در اراک برگزار شد، گفت که تغييرات ايجاد شده در شرايط اجتماعی باعث شده تا سن برخی از جرايم مانند اعتياد و روسپی گری کاهش بيابد و به حدود ۱۳ سالگی برسد. (بی بی سی اول 22دیماه 85)(3). سن فرار دختران از خانه نیز به همین حدود سنی کاهش یافته است. از سوی دیگر اخبار متعدی از جنایات فجیع قتل زن و فرزند توسط افرادی که به دلیل فشار مالی دچار عدم کنترل روانی شده بودند، شینده و خوانده ایم که نگارنده به مواردی از آنها در نوشته های قبلی اشاره کرده ام(4). به این موارد باید به گشترش انحرافاتی مثل شیطان پرستی، افزایش سایتهای پورنوگرافی هم اشاره کرد. یک نمونه که تصورش را در جامعه ایران نمی شد کرد ترویج زنا با محارم در سایتهای پورنوگرافی بومی است که اخیرا در گزارشی که در سایت آفتاب وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام روز سوم تیر ماه درج شد می شود دید. در این گزارش آمده است که دکتر ناصر فکوهی دانشیار گروه انسانشناسی دانشگاه تهران در سخرانی خود با عنوان «بحران روابط جنسی و تحول  نهاد ازدواج در روند توسیعه فرهنگ شهری در همایش خویشاوندی در ایران و کشورهای همسایه» از جمله به افرایش سن ازدواج( یا افزایش سالهای مجرد ماندن دختران وپسران) در کمتر از 10 سال گذشته ،از حدود 21 سال به حدود 27 سال اشاره کرد و یاد آور شد که «سوال اصلی اینجاست که جوانان در این فاصله چه می کنند؟». وی در ادامه سخنانش با اشاره به « آسیبهای جدی حوزه دنیای مجازی» گفت: « انفجار بزرگی در گشترش سایتهای پورنوگرافی در ایران رخ داده است. روابط مبهم و متنافض بین جنسیتی، افزایش شدید ایدز، گسترش شدید سایت های پورنوگرافیک و پورنوگرافی زیر زمینی و محتوای آنها، خشونت علیه زنان و کودکان و سوء استفاده از آنان از موارد آسیبی روابط بین جنسیتی محسوب می شوند. این قبیل سایتها از پر بینده ترین سایتها  در بین مخاطبان ایرانی می باشند و آن چه در این پونوگرافی بومی بیشتر به چشم می خورد، مساله زنان با محارم است که اغلب به صورت متن و نه عکس یا فیلم بیان می شود». پورنوگرافی ، مثل فحشا و معاشرت با روسپیان طبیعی است که در ایران همه مثل همه جای دنیا مشتریانی داشته باشد اما  آن چه که برای ایران موردی بسیار  تکان  دهنده است همان مساله زنای با محارم است که اگر چه به شکل نوشتاری مطرح است با این حال نشانه یی از آسیب اجتماعی و سقوط اخلاقی بسیار تاسفباری در جامعه است.

       خمینی منشاء مصائب امروز مردم ایران

         در این رژیم منحوس که از آغاز خمینی پلید و ددمنش، بنیان آن را با سوء استفاده از احساسات مذهبی تودهای محروم و نا آگاه بر تعصب و خرافات و خشونت بنا نهاد، از اول چیزی با اسم ایران و  مردم ایران معنی نداشت و شخص خمینی از آغاز در ستیز با چنین مفاهیمی بود.ایران برای خمینی و مریدانش بخشی از سرزمین اسلامی بود و مردم ایران هم تنها به عنوان بخشی از امت مسلمان که پیرو امام خمینی بودند معنا داشت. خمینی هم برای خودش ماموریتی جز حکمرانی بر جهان اسلام و قرار گرفتن در جایگاهی نظیر پیامبر اسلام و گسترش اسلام مورد نظر خودش به سراسر کشورهای اسلامی و حتی کشورهای غیر مسلمان، نداشت. خمینی پلید در پیامهای مختلف از آن اولین ماههای به قله قدرت نشستنش در ایران تا زمانی که عمر ننگین و لبریز از جنایتش به پایان رسید، این هدف خود را به روشنی بیان کرده است. او هنوز یک ماه از سرنگونی رژیم شاه در ایران نمی گذشت، رویای خودش را مبنی بر تشکیل حکومت جهانی اسلام در دیدار با «هیأتی که از کویت به دیدار او آمده بودند» در 7 اسفند سال 57 بیان کرد. او در سخنانی ضمن شرح فشارهای دولت عراق بر او و چگونگی رفتنش از عراق به فرانسه و نتایج آن، که همه را خواست خدا اعلام کرد گفت:« پیامبر اسلام با این که یک نفر بود در مقابل همه دشمنان با اتکال به خدا غلبه کرد برهمه و وقتی وارد مکه شد، مکه یی که او را آنقدر زجر داده بودند پیروزمندانه  و با فتح و نصر بود و دنیا را روشن کرد» خمینی در ادامه سخنانش با یاد آوری این که «نهضت رسول اکرم نهضت انسانی و الهی بود و برای منافع شخصی و دولت داری نبود و تعلیمات او الهی بود و ملتهایی را که به بت پرستی و آتش پرستی و بدتر از این ها مبتلا بودند موحد کرد و جبرائیل امین هم پشت سرش بود»، اظهار امیدواری کرد که «همه ملتهای اسلام که به واسطه تبلیغات سوء اجانب متفرق شده اند همه با هم یکی شوند و یک دولت بزرگ اسلامی تشکیل بدهند و این دولت برهمه دنیا غلبه کند»(کیهان 7 اسفند 57 صفحه3). این سخنان او به وضوح نشان دهنده شخصیتی بود که هم عقده از آزارهایی که دیده بود داشت و هم رویای داشتن نقشی چون پیامبر اسلام در تشکیل حکومتی بزرگ و غلبه کردن به « همه دنیا»را در سر می پروراند.  تمایل او به اتحاد مسلمانان و غلبه کردن به همه دنیا که نشان دهنده پرت بودن او از مرحله و عدم شناخت او از مناسبات و روابط بین المللی و تعادل قوا در سطح جهانی بود و این امر به اضافه آن عقده یی که داشت، نتیجه یی جز  جنگ و صدور تروریسم در سیاست خارجی  نمی توانست به بار بیاورد. اما مهم تر از اینها سخنرانیهای او در همان چند ماه اول در مورد مسائل داخلی بود و مهمترین آنها که خودش آن را به دو برنامه و وظیفه کوتاه مدت و بلند مدت برای امت مسلمان تعیین کرد. سخنرانی او در سوم خرداد سال 58 است که کیهان 5 خرداد همان سال با تیتر «امام استراتژی مبارزه را اعلام کرد» درج شد خود سندی است که سرچشمه مصائب امروز را نشان می دهد و من بارها به آن اشاره کرده ام و در هر فرصتی اشاره به آن را ضروری می دانم، برای این که دست همه دشمنان مردم و دشمنان دموکراسی میراث خواران خمینی هستند و هم دست فرصت طلبان رنگا رنگ که حامی این رژیم منحوس هستند، امثال خاتمی یا دکتر ابراهیم یزدی یا عطاالله مهاجرانی را که پیوسته ستایشگر خمینی بوده و هستند و می خواهند از او چهره یی منطقی و حتی طرفدار حقوق مردم و دموکراسی ارائه بدهند، رو می کند. در آن سخنرانی خمینی بارها تکرار کرد که مساله مردم در انقلاب نه آزادی بوده نه استقلال و نه پیشرفت و ترقی کشور که این آخری را به شکل جمله سوالی « شما می خواستید کشور شما مثل سوییس بشود؟» بیان کرد. او بارها تاکید کرد که مردم برای اسلام قیام کردند. حالا این اسلام چه چیزی می تواست باشد که مردم در زمان شاه نداشتند ( در حالی که مجالس روضه برقرار بود درس تعلیمات دینی در مدارس برقرار بود که کتابهایش را هم کسانی امثال بهشتی و باهنر نوشته بودند، براه انداختن هیآت عزاداری و دسته های سینه زنی و زنجیر زنی هم بود که شعبان بی مخ هم یکی از بزرگترین آنها را هدایت می کرد، دربار شاهنشاهی مجلس سوگواری برای سیدالشهدا در مسجد ارگ برگزار می کرد و شاه شب عاشورا پای منبر آخوندها در آنجا می نشست) را، در یکی دو جمله در همین سخنرانی می شود دریافت؛ آنجا که گفت « اسلام یعنی آخوند روحانیین و اسلام در هم مدغمند»، خمینی تاکید کرد که هر کس که با آخوند مخالف است دشمن اسلام است. او در همین سخنرانی ماموریت خدایی خود را تکلیف و وظیفه فوری و «کوتاه مدت» قرار دادن مبارزه با دگر اندیشان  روشنفکران برای مردم دانست و در این مورد گفت:« این برنامه کوتاه برای ملت ما است اللهم قد بل لقد من رساندم به شما ملت[...] من حجتی را که خدا برایم دارد ادا کردم. این برنامه کوتاه مدت برای شماست که باید با تمام اینها مبارز کنید بدتر از آن مبازه ای که باشاه کردید. دشمنی بعضی از این طوایف برای اسلام کمتر از دشمنی او نبود. او در عین قدرتش هم باز اسم خدا را می آورد، باز زیارت می رفت ولو به طور ریا بود. اما اینها ریایی هم حاضر نیستند[...] بعضی از این نویسنده های ما حاظر نیستند برای جلو بردن مقصدشان یک کلمه اسلام بکار ببرند ولو این که ما را بازی بدهند. ما با اینها باید همان مبارزه یی را بکنیم که با محمد رضا کردیم، برای این که توطئه در کار است نه قضیه آزادی» این سید اولاد پیغمبر و دشمن ایران و ایرانی که از  برگزاری مراسم با شکوه صدمین سالگرد زاد روز دکتر مصدق، و سخنرانیهای که در آن مراسم در تاکید بر آزادی و دموکراسی شده بود سخت خشمگین بود ضمن بارها تاکید بر این که «هرکس جمهوری دموکراتیک بگوید دشمن ماست»،گفت« اینها می خواهند سرپوش بگذارند روی مقاصد خودشان آن مقاصدی که بر خلاف مسیر ما است، با اسم یکنفری که ملی است. مسیر ما مسیرنفت نیست. ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست. این اشتباه است. اسلام که آمد نفت هم مال خودمان می شود. مقصد ما اسلام است مقصد ما نفت نیست. اگر یکنفر نفت را ملی کرده است اسلام را کنار بگذارند  برای او سینه بزنند». خشم خمینی چنان بود که دوباره در قسمت دیگری از سخنان خود آن مراسم را مورد حمله  و دکتر مصدق را مورد اهانت قرار داد. خمینی گفت:« جمع آوری قشرها را درهم و برهم و برای هر استخوانی میتنگ راه انداختن و دنبال آن با اسلام مخالفت کردن قابل تحمل نیست». این منش و بینش واقعی کسی بود که در انقلاب سال 57 به قله قدرت نشست تا فاجعه آمیز ترین فصل تاریخ ایران را بعد از یورش سپاه اسلام و سپاه مغول  بیافریند. به غیر از عملکرد  فاجعه بار30 سال گذشته رژیم تحت لوای اسلام که گردانندگان اصلی آن آخوندها بوده اند کلا نقش آخوندها برای جامعه زیانبار است و کاری جز ترویج تعصب و خرافه ندارند و مجالس عزاداری و ذکر مصیبت که نقش و کارکرد اجتماعی به آخوندها می دهد،هیچ خاصیتی جز ایجاد نوعی روانپریشی در مخاطبان ندارد به خاطر همین من درهم کوبیدن و مهار کردن کلیه نهادها و دستگاههای مرتبط با روحانیت شیعه و واسطه های بین خدا و مردم را برای سالم سازی جامعه و رشد و اعتلای فرهنگی ضروری می دانم. مردم برای دینداری نیازی به آخوندهای مرتجع ندارند.

1-  در ماجرای نمایشنامه کنکور وقت ظهور که در در شهریور 78 نشریه یی دانشجویی موج منتشر شده بود، بخش رسانه يي قتلهاي زنجيره يي، مستقر در روزنامه كيهان هم به كوره اين غوغا مي دميد. كيهان اول مهر 78 ضمن مطلبي، نامه اعتراضي بسيج دانشجويي دانشگاه امير كبير به شوراي فرهنگي دانشگاه را منعكس كرد كه در آن بسيجيان از جمله نوشته بودند:« باور كنيد كه دانشجويان غيور و مسلمان دردي در سينه خود احساس مي كنند كه توان صبر را از كف آنها ربوده است و جا دارد كه در اين ماتم به جاي اشك، خون بگريند چرا كه به هيچ عنوان در مخيله شان نمي گنجيد كه بدين سادگي حرمتها چنان شكسته شود كه گروهي در نمايشنامه اي كه براي توهين به اصول انقلاب، شهدا و روحانيت تدارك ديده اند، از امام زمان(عج) به عنوان يك بازيگر استفاده كرده و براي تنظيم سناريو، صبتهاي سخيفي را از زيان ايشان بيان كنند. حقيقتا جا دارد انسان در اين ماتم جانكاه جان دهد و ننگ بودن و شنيدن بدون پاسخ را نظاره گر نباشد». اینان اما هیچ احساس ننگ و ماتم نمی کنند که میانگین سن روسپیان که در زمان سقوط رژیم شاه  و در دهه 60 و هفتاد 30سال بود،  اکنون از سن 15 سالگی آغاز می شود و بنا بر گزارشی که به آن اشاره شد، 11درصد از زنان روسپی با اطلاع همسرانشان خود فروشی می کنند.  

         http://www.sarmayeh.net/ShowNews.php?6678-2

         http://www.noandish.com/com.php?id=16989 

          

http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2006/01/060112_l-7th-iran-drugs.shtml-3

http://iradj-shokri.blogspot.com/2007/09/blog-post.html-4

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8612240581* 

http://www.asriran.com/view.php?id=42167  ** 
 
15 تیر 1387- 5 ژوئیه 2008 -پ



منبع: پژواک ایران