PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 19th April 2024

دختر دانشجو نپذیرفت که به او تجاوز کنیم، بازداشتش کردیم!
کورش گلنام


آلودگی و تبه کاری ما را برملا نکنید که گرفتار می شوید!

این روشن ترین پیام باندهای مافیایی حکومت است که در همه جا به ویژه دستگاه دادگری و دادگستری آن "حکوت الهی" ریشه دوانیده و سرنوشت و هستی مردم ایران را درچنگال خود گرفته اند.

روزی نیست که حکومت اسلامی ـ امام زمانی رسوایی تازه ای ببار نیاورد. در کجای دنیا می توانید رژیمی با چنین ویژگی های ناب محمدی و با این همه ادعای خدا جویی و دادگری اسلامی بیابید که دختر دانشجویی که با دلیری برای نگاهداری از آبرو و شرافت خود، یک استاد قلابی، نابکار و بی شرم را رسوا نموده و از برنامه ریزی دست درازی جنسی این آدم خداشناس، خدا ترس و پیرو رهبر معظم به خود، سند انکار ناپذیر  تهیه نموده است، بازداشت کرده و خود او را به زندان بیافکنند! آیا می توانید دلیلی از این مسخره تر بیابید که:" افشای اين کار درست نبوده و افشای گناه از خود گناه مهم تر است." این از فرمایش های محمد مهدی زاهدی، وزیر علوم حکومت اسلام ناب محمدی در باره رذالت استاد قلابی و معاون محترم ومسلمان پاک دامان دانشگاه زنجان، حاج حسن آقا مددی است (همه اینها به حج هم مشرف می شوند و بیشتر آن ها آن اندازه پیشانی مبارک را بر مهر نماز می فشارند که جای مهر بر آن نقش بسته تا خدا پرستی آنها را از دور فریاد نماید!). با شناختی که از روش و منش این حکومت وجود دارد، اکنون ابر وباد ومه وخورشید و فلک در کارند تا با هر نیرنگ، پرونده سازی، دروغ سازی و دروغ بافی، سر وته یک رسوایی دیگر در نظام مقدس الهی را هم بیاورند و مثل همیشه با وجدانی آسوده یک یا چند بیگناه دیگر را قربانی رسوایی های خود نمایند! در این زمینه، این سخنان تاریخی را هم بخوانید:" جعفر گل ‌محمدی، دادستان عمومی و انقلاب زنجان، روز جمعه  در نشستی مطبوعاتی به حادثه دانشگاه زنجان و اقدامات قضايی صورت گرفته در اين ‌باره اشاره کرد و گفت:« ارتباط ناصحيح عاملان حادثه دانشگاه زنجان، محرز شده و هر دو متهم اين پرونده، در حال حاضر با قرار قانونی در بازداشت به سر می‌برند لذا تحقيقات در اين زمينه ادامه دارد.» !دختر دانشجویی در آن جامعه خرافه زده که بکارت "زن" از وجود خودش مهم تر است و با همین انگیزه چه ستم ها و نا مردمی ها که بر او روا نمی رود، خواسته است از آبرو و پاکی خود پاسداری کند و با درایت و تیز هوشی و دلیری و با یاری دیگر دوستان دانشجو و دلیر خود، دست به افشای آن استاد قلابی واسلام پناه زده است ولی خود اکنون متهم و بازداشت شده است!

به چه ساز  این نظام الهی باید رقصید؟

با این رژیم مافیایی ضد انسانی چگونه باید رفتار نمود؟ اگر دختر ایستادگی نمی کرد و تن به خواسته های آن استاد قلابی می داد و پس از آن آقایان خبر دار می شدند، همه می دانند که این دختر بی پناه به چه سرنوشتی دچار شده و گذشته از بد نامی ای که برایش به وجود می آوردند، چگونه شامل حکم دادگرانه اسلامی شده و زندگیش را تباه می کردند، و این در حالی بود که استاد معظم  پس از مدتی که هیاهو خوابید، پست و مقامی دیگر یافته و در خدمت نظام مقدس، همین شیوه کار و تجاوز به دختران بی پناه و گرفتار آن سرزمین نفرین شده را در جایی دیگر و به بهانه هایی دیگر دنبال کرده، نماز و روزه و دیگر آیین های مذهبی خود را با وسواس و توجه ویژه به همه ریزه کاری ها، همچنین دعا به جان رهبر مقدس که چنین پست ها و مقام ها و امکان هایی برای او به وجود آورده است را  هر روز به جا آورده و زندگی در سایه حکومت اسلام ناب محمدی خود را به خوبی وخوشی دنبال می کرد! استاد محترم دختر را به گناه "بی گناهی" و به این انگیزه که  " چشم و دل ناپاک او را گرفتارخود " نموده بوده است، ماه ها زیر فشار و تهدید به اخراج از دانشگاه نهاده بوده و تنها راه چاره برای او را تن دادن به خواسته های جنسی خود می دانسته است. این دختر دانشجو که دور از خانواده خود می بایست در پناه مسئولان دانشگاه در امنیت(آزادی پیشکش رهبر مقدس مسلمانان جهان باشد!) به سر برده و دانش اندوزی کند، جرا باید دچار چنین هیولاها وچنین سرنوشتی شود؟ این چه وضع ناهنجار، نا انسانی و شرم آوری است که برای مردم ایران به ویژه زنان ودختران مابه وجود آورده اند؟ آیا این نخستین مورد این حاج آقا استاد بوده است ویا او بارها به چنین رذالت هایی دست زده است؟ در حکومت اسلام ناب محمدی، دانشجویان دختر به سادگی  و با پرونده سازی بارها مورد دست درازی کارکنانی چون همین استاد نماها و حراست دانشگاه ها قرار گرفته اند و چه بسا بسیاری به سبب آزارهای جنسی وارد شده برآنهاو فشار های روانی ناشی از آن و ترس ونگرانی برای آبرو ی خود و خانواده،  دست به خودکشی زده اند.(1). حراستی که شبانه روز باید نگاهبانی کند که مبادا پوشش، آرایش رخسار و موی سر و یا خدای نا کرده رابطه و تماس انگشتان دختر وپسری خراشی به بنای عظیم اسلام ملازده وارد آورد، زیر سایه خدا گونه رهبر معظم، خود ولی به مرکز آلودگی، پرونده سازی، تجاوز وپشتیبانی از تبه کاران تجاوز کار تبدیل شده است. ماجرای تازه زنجان و خودکشی پرسش برانگیز یک دانشجوی دختر دیگر در لاهیجان و در دفتر حراست دانشگاه، تنها نوک قله کوه تجاوز به دختران گرفتار در چنگال"مافیا های اسلام ناب محمدی" است که گاه نمونه هایی از آن این جا وآنجا افشا شده و همآن گونه که پیش تر آمد، چه بسیار دختران که از ترس آبروی خود و از ترس تهدیدها که در صورت افشای ماجرا، در باره خانواده آنها انجام می گرفته است، سکوت کرده و برای همه زندگی دچار آسیب شده اند. گل محمدی حاج آقا دادستان کل زنجان، در بخشی دیگر فرموده است که:  «با کسانی که در اين ماجرا تشنج آفرينی کرده و از وقوع بزه، مطلع و به مراجع قانونی اطلاع نداده‌اند، برخورد قانونی صورت خواهد پذيرفت»!  حاج آقا پنداشته اند که مردم پس از سی سال هنوز این رژیم آدم خوار سراسر آلوده به ناپاکی را نمی شناسند!  اگر این دانشجویان حاج آقا دادستان را از "وقوع بزه مطلع" می کردند که "برخورد قانونی" این میشد که فورن و با یاری سربازان گمنام امام زمان و دولت پنهان که زبانش کیهان شریعتمداری است، خود "اطلاع دهندگان" نخست به اتهام "افترا و نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی" و در گام های پس از آن"تبلیغ علیه نظام مقدس"، "هم سویی با دشمنان اسلام " و سرانجام " همکاری و ارتباط با آمریکای جهان خوار و صهیونیست و جاسوسی برای آنها" به همآن سرنوشتی دچار می شدند که تا امروز بسیاری دچار آن شده اند. رژیمی که در نبرد قدرت و برای پر پا ماندن خود از هیچ خیانت و جنایتی رویگردان نبوده و در پرونده سازی، اعتراف گیری زیر بدترین شکنجه ها، زبانزد جهانیان است و حتا سخن از  آلودگی، تبهکاری و رسوایی های خود را از زبان "خودی ها" نیز بر نتافته و برای متهم کردن وبی آبرو نمودن آنها پیش از هر گونه بررسی های قانونی، برگزاری دادگاهی دادگرانه تا اثبات بزه و دادن حکم محکومیت، فورن دست به کار می شود و آنها را حتا به شکل های گوناگون نابود و یا ناپدید می کند(در زندان خودکشی می شوند، اتوموبیل آنها دچار سانحه می شود، هواپیما و یا هلیکوپتر آنها سقوط می کند، تیری از چاه جمکران کمانه کرده در سینه و یا مغز آنها می نشیند، به بیماری های آنی و ویژه دشمنان حکومت الهی گرفتار شده و یکباره خبر مرگ آنها منتشر می شود و..)، اینک در این رسوایی تازه با همآن وقاحتی که دیگر از ویژگی های بارز این رژیم "مقدس"شده است، "افشای گناه" را " از خود گناه مهمتر" دانسته و "عدم اطلاع به مراجع قانونی " را بزه کاری می نامد! پوچ ترین و یاوه ترین واژه هادر این نظام الهی دقیقن همین  "مراجع قانونی" هستند که تنها دلیل بودنشان لگد مال کردن قانون و خدمت به رهبر ومافیا های حکومتی است. عباس پالیزدار که تا دیروز از خودی ها بود و امروز حتا مقام و خودی بودن او نیز انکار می شود، مگر جز افشای آلودگی ها و تباهی های حاج آقا ها چه گفته بود که فورن خود دارای پرونده، متهم(اتهام هایی که روز به روز در حال افزایش است و سر آخر او را کارمند سرویس های جاسوسی آمریکا، اسرائیل و انگلیس اعلام خواهند نمود) بازداشت و به زندان افکنده شده بدون اجازه دیدار با خانواده و آگاهی آنها از مکان و وضع او. پدر او در گفتگویی با رادیو فردا می گوید که کمترین خبری از او ندارند و اصلن نمی دانند او را کجا به بند کشیده اند چه رسد به دیدار و گفت وگو با او! هدف از به میان آوردن نام پالیزدار، پشتیبانی از او نیست(گر چه در این درگیری بر سر قدرت، به هر شکلی که بررسی کنیم، افشا گری بی سابقه او به سود مبارزه آزادی خواهانه مردم ایران بوده است)، زیرا او نیز نزدیک به سی سال دهان بازنکرده و سخنی از این غارت هاو چپاول ها نگفت و شب ها نیز آسوده سر بر بالین نهاده وخوابید؛ یکباره چگونه شد که به یاد دوستان شهیدش افتاد و گفت که از این همه فساد و دزدی سرمایه های مردم، "شب ها خوابم نبرده" و نمی توانستم سکوت کنم!

شگفتی ها در این حکومت بی پایان است! چند روزی پیش یک سردار نگون بخت رژیم اسلامی نیز سخنانی تاریخی بیان کرد. این هم سنگ رهبر معظم و احمدی نژاد فرمود: برنامه آماده نمودن 320 هزار قبر برای سربازان متجاوز دشمن را در دست اجرا دارد و از امت شهید پرور خواسته است که در کندن این قبرها به آنها یاری دهند. او این کار را نیز برای رنج کمتر خانواده این کشته شدگان و احترام به شرافت و کرامت انسانی آنها انجام می دهدو.. !(نقل به مفهوم).

تا این دیوانگان و بیماران روانی قدرت را در ایران در دست دارند، ما هر روز شاهد نتیجه های درخشان تراوش مغز آنها خواهیم بود. اگر جرج اورول (نام اصلی اریک آرتور بلر) نویسنده و روزنامه نگار بزرگ انگلیسی(1950 ـ 1903) امروز زنده بود با کمال شگفتی شاهد می شد که چگونه آنچه او در 2 اثر فراموش نشدنی و جاودانه خود " مزرعه حیوانات" (نوشته شده در 1945 م. )و "1984"(نوشته شده در 1949 م.) با ریز بینی و ظرافتی بی همتا به تصویر کشیده است، امروز در قرن 21 در حکومت اسلامی با میزانی وحشتناک تر و پیچیده تر اجرا می شود! پیام همیشگی سردمداران حکومت کنونی ایران به شیوه بیان جرج اورول برای مردم ایران و جهان چنین است:

ما همیشه بر حق بوده و خواهیم بود.

ما ابر قدرت جهان هستیم

 ما عاشق انسان ها و انسانیت هستیم.

ما مخالف سرسخت دروغ، نیرنگ، تجاوز، دزدی، آدم کشی، خیانت، زد و بند، و دیگر آلودگی هاو نا مردمی ها هستیم.

اگر کسی خطا ی ما را افشا کند، به او جایزه می دهیم. بنابراین:

خوب ببینید، خوب بخوانید، خوب بشنویدتاخوب آگاه وهشیار باشید.

بیاد داشته باشید که هیچکس نباید سفید را سیاه و سیاه را سفید کند!

اگر "تاریک خانه" ای یافتید، بر آن "نور افشانی" کنید  تا ما با امدادهای غیبی" از آن پشتیبانی کنیم!

ما بهترینیم. فراموش نکنید، ما بهترینیم!

 

زیر نویس:

1 ـ نمونه های دیگر تجاوز در دانشگاه های رازی کرمانشاه، دانشگاه سهندتبریز، تجاوز به دختر دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی آشتیان وسیله بازجویش و... را بیاد بیاوریم. داستان هراس آور خودکشی های دانشجویی که بنا به آمارهای دولت ناب محمدی سالانه به 4200 مورد می رسد و بیشترین آنان نیز از دانشجویان دختر هستند، خود دردنامه گویایی است از تاریخ سیاه  به بند کشیده شدن مردم ایران در حکومت تبه کار اسلامی. این نمونه را که گزارشی است از ایران و به تاریخ 17 اردیبهشت 1386 در سایت "ایران پرس نیوز" آمده است و خبر آن در بیانیه های اعتراضی دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشان و ده ها رسانه خبری گوناگون آمده است را بخوانید:

"گزارش دریافتی: دانشجویی از دانشگاه رازی کرمانشاه هستم. در این دانشگاه خفقان و نکبت و تحجر مسئولین آنقدر زیاد است که اگر هیچ نگویم گویا تر است. به عنوان اولین خبر فاجعه ی هفته ی پیش را به عرضتان می رسانم و امیدوارم آن را به گوش همه برسانید زیرا این مطلب شدیدا بایکوت خبری شده است. هفته ی پیش یکی از دانشجویان زبان انگلیسی ورودی سال 83 دانشکده ی ادبیات دانشگاه رازی مورد تجاوز معاون حراست کل دانشگاه قرار گرفت. این فرد که دایی چی نام دارد با تهدید دختر به اینکه دوست پسر داشتن او را به خانواده اش اطلاع می دهد دختر معصوم را به این کار وادار می کند. این فرد نفر دوم حراست کل دانشگاه است که برادرش نیز رئیس شعبه ی مرکزی بانک ملی استان است. در طی هفته ی گذشته تحصن هایی توسط دانشجویان دانشکده های مختلف صورت گرفت که به شدید ترین نحو سرکوب شد. در آخرین حرکت در تاریخ 17/2/86 در مقابل دانشکده ی فنی حرکتی صورت گرفت که با درگیری شدید نیروهای بسیج و حراست و ضرب و شتم تنی چند از دانشجویان پایان یافت."



منبع: پژواک ایران