PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Thursday 25th April 2024

آب که از سر گذشت....
کورش گلنام


نا آرامی ها در انگلستان

نا آرامی ها در انگلستان به ویژه در لندن یک بار دیگر چهره ریاکاران در حکومت اسلامی را نمایان ساخت. فرمانروایان بی کفایت حکومت اسلامی که ایران را به ویرانه ای تبدیل کرده اند، چنان از رویدادهای پیش آمده در لندن شادمان شدند که حتا چند روزی شکیبایی وبردباری نشان نداده و اندکی دست نگاه نداشتند که به تفسیر دست کم اندکی درست از این رویداد بپردازند. آنان با سخنان وبرخوردهای نابخردانه خود، هرچه بیشتر بر تنگنا ها وبی اعتباری خود در میدان های جهانی افزودند. سخنان علی خامنه ای و رئیس دولت دست نشانده و کودتایی او احمدی نژاد، چنان ناراست، بی پایه و ریاکارانه بود که تنها می توان آن هارا جوک هایی کودکانه خواند. این دوکودتاگر می خواهند با تکیه بر این رویداد از آب گل آلود ماهی گرفته وچهره زشت خود را کمی آرایش کنند. می خواهند به مردم ایران بگویند که ببینید در حتا انگلستان نیز مردم بپا خواسته اند(اینجا دیگر از نقش آمریکا واسرائیل خبری نیست چون به هیچ وجه و با همه دانش و "فن آوری" وترفند های آخوندی نیز نمی توان چنین ادعایی نمود). در این بیهوده گویی ها بد تر و در همآن حال حنده دار تر از هر سخنی این بود که مردم در انگلستان برا ی رسیدن به"آزادی" بپا خواسته اند! در سوریه چطور؟ رئیس دولت کودتا با همآن زبان وگویش لمپنی  ویژه خود، البته به پشتیبانی جانانه از مبارزه آزادی خواهانه مردم بپا خواسته انگلستان برای آزادی!به سازمان ملل گفت که"حالا چرا خفه خوان گرفته وچیزی نمی گویید"! آن دیگری، رهبر خودخوانده، نیزهمه کوشش خود را بکار برد که بگوید ببینید دشمنان ما با همه زور وفشاری که بر ما وارد نمودند چگونه خود گرفتار شدند و حکومت اسلامی ما چگونه هر روز با عزت وتوان مند تر شد!

آین"عزت" کجاست؟

می توان پوشید چشم از هر چه می آید به چشم

آن چه نتوان چشم از آن پوشید بیداری بود ( صائب تبریزی)

ای کاش رهبر خودخوانده می توانست روشن کند که این عزت حکومت در کجاست که کسی از آن آگاهی ندارد؟ آیا در سیاست های درونی و بیرونی آن است؟

شاید عزت شاید در سیاست ها و شیوه های رفتار حکومت اسلامی با مردم ایران است! آیااین عزت در این است که  حکومت چه در زمینه سرکوب آزادی های فردی و اجتماعی، چه در زمینه به وجود آوردن نابسامانی های بی شمار اجتماعی و بی امنیتی فزاینده در جامعه ایران،  چه در به ورشکستگی کشاندن اقتصاد ایران با وارد نمودن هر بنجل چینی، هر آن چه توانسته است کرده است؟ آیا درزمینه جایگاه رتبه دانش اندوزی دانشگاه های ایران در سطح جهان و یا میزان گردشگری است که در خبری که امروز منتشر شد و درجه بندی کشورها در میزان توجه گردشگران به خود را نشان می داد، حتا نامی از ایران  اسلامی( به قول آقایان)در آن نیست؟ آیا در فجایعی است که در زندان های ایران می گذرد و هر ستمی به زندانیان روا داشته شده و زنان و دختران وحتا پسران، آن گونه که در جنایت های کهریزک افشا شد، مورد تجاوز های وحشیانه قرار میگیرند؟ آیا این عزت در این است که بیشترین بخش جامعه ایران بنا به گفته کارشناسان، به سبب فشارها، ستم گری ها، تجاوزها به حقوقشان وگرفتاری های روزمره ای که برای تامین زندگی بخور ونمیر برای آن ها فراهم آورده اند، هر یک به گونه ای از بیماری های روانی رنج می برندو فرمانروایان چون خود بیمار روانی و بی اخلاق ومنش انسانی هستند، روان جامعه ایران را نیز بیمار وسهم گین ترین آسیب ها را به اخلاق اجتماعی مردم وارد کرده اند؟ یا آیا این عزت در هیاهوهای کرکننده بر سرتوانایی های نظامی آیکی و نکیه برافزایش بی رویه تولید ویا مونتاز تفنگ و موشک و دیگرجنگ افزارها از داده های چین، روسیه وکره شمالی و دست یابی به بمب اتم است که در راه رسیدن به آن سرمایه های ملی را بباد داده و مردم را  به چنین روز سیاهی گرفتار نموده اند که پدیده های شگفت انگیزی چون بی خانمانی ودر نتیجه "کارتن خوابی"، "کودکان خیابانی"و " کودکان کار "که به جای نشست در کلاس درس باید بار سنگین تامین هزینه های خود و یا حتا خانواده ای را به دوش بکشند که با توجه به درآمدهای شگفت انگیز و هنگفت نفت ایران در این سال ها، در برابری با وضع اقتصادی گذشته تاریخ ایران، چنین ناداری و گرفتاری مردم ایران را باید بی پیشینه دانست؟

و یا عزت در سیاست ها و ارتباط های جهانی حکومت است که چنان در ورشکستگی به سر می بردکه امروزبرای ارتباط حتا با قطر ومصر نیز باید دست وپا زده و التماس کند؟ حتا کشور کوچکی چون قطر نیزدل خوشی از حکومت اسلامی نداشته و از ریا کاری ها وآتش افروزی های او بیزار بوده و مورد پذیرش نیست. همین بسنده نیست که نماینده مجلس اسلامی که به مصرسفرکرد، در آن جا چند روز سرگردان شده وکسی تمایلی به دیدار با اونشان نمی داد؟

ولی آن چه همه به خوبی از آن آگاه هستیم و به راستی "عزت"حکومت اسلامی است و رهبر خودخوانده نمی گوید ولی در سیاست برون از مرز خود به کار می برد، آتش افروزی، آدم کشی، بمب گذاری، آدم ربایی وگروگان گیری ها است با زیر پا نهادن همه پیمان های جهانی! راهزنی وگردنه گیری است با بر آوردهای نادرست از توانایی های توخالی خود که سرانجام نیز باید بیم آن داشت که ایران را به درگیری وجنگی نابود کننده بکشاند. این عزتی است که حکومت اسلامی دارد! واژگونه پندارهای خامنه ای، هم بیشترین شمار مردم ایران وهم جهانیان روش ومنش حکومت اسلامی را به خوبی می شناسند. خامنه ای بداند که مردم ایران بیدار هستند:

می توان پوشید چشم از هر چه می آید به چشم

آن چه نتوان چشم از آن پوشید بیداری بود

رویدادها درانگلستان وبرابری با آن چه در ایران پس از کودتا پیش آمد

راستی ودرستی  نخست این است که مردم در انگلستان برای رسیدن به "آزادی" دست به نا آرامی نزدند بلکه شماری از اوباش با بهره وری از آزادی های فراوان در انگلستان و رعایت حقوق فردی و انسانی، با سوء استفاده از رخداد ناگوار مرگ یک رنگین پوست به دست پلیس، به آتش زدن فروشگاه ها، خانه های مسکونی، غارت وچپاول پرداختند. نمی توان انکار کردکه انگلستان در وضع بحران اقتصادی به سر برده وشمار بیکاران و قشرهای فرودست  انبوه است ولی این نیز درست است که آزادی و دموکراسی در انگلستان پیشینه ای درازدارد و هر نا بینایی نیز می تواند آن را درک ودریابد. در این رابطه می باید به نکته های زیرتوجه داشت:

ـ کشته شدن یک رنگین پوست به دست پلیس امری است که می باید مورد بررسی قانونی قرار گرفته واگر پلیس در

مرگ این فرد مقصر بوده است، جزا ببیند.

ـ در انگلستان نیز مردم با بحران های اقتصادی و هزینه های سنگین زندگی روبروهستندواین خود زمینه های نابسامانی های اجتماعی و اعتراض هایی را فراهم آورده است.

ـ ولی مردم در انگلستان کاملن آزاد زندگی میکنند وکوشش برای رفاه مردم، تا آن جاکه نیروی اقتصادی دولت اجازه می دهد، و اجرای قانون ازسوی مسئولین، امری آشکار است. مردم از بیمه های اجتماعی(مسکن، بهداشت /پزشکی و صندوق بیکاری) بر خوردار بوده و مددکاران اجتماعی در جامعه کوشا هستند. هزینه ها ی دولت در این زمینه ها نجومی است. امری که در ایران نبوده واگر هم باشد بیشتر نقش شکنجه و خرد کننده اعصاب مردم را بازی میکند تا یاری دهنده به آنان.

ـ یک هزارم فسادی که در حکومت ودولت اسلامی هست را نمی توان در میان دولت مردان انگلستان یافت. الیته سودجویان و بزه کاران همه جا هستند ومی تواند در میان دولت مردان انگلستان نیز باشد. ولی اگر مردم انگلستان به میان آیند، آلودگی ها  به ویژه در میان مهاجران است که بیشتر هندی، پاکستانی و آفریقایی هستند. این امری انکار ناپذیر است.

ولی آلودگی، فساد ودزدی دست اندرکاران حکومتی در ایران کجا ودر انگلستان کجا! برنامه ریزی، نظم و اجرای قانون در انگلستان کجا ودر ایران ملا زده کجا!

ـ انگلستان نیز همچون شمار دیگری از کشورهای اروپایی از سوء استفاده مهاجران از آزادی های اجتماعی و عدم درک درست شمار زیادی از آنان از مفهوم آزادی ها رنج می برد. ما چندی پیش شاهد بروزناآرامی هایی همآنند در فرانسه نیز بودیم که هم چون انگلستان جنبه خرابکاری و آسیب رسانی اوباشان به جامعه در آن بسیار بالا بود  وهیچ نشانی از کوشش برای آزادی در آن نهفته نبود زیرا آزادی ها وجود دارد ودر این زمینه مردم نیازی ندارند.

ـ پلیس انگلستان از سوی خود مردم مورد انتقاد قرار گرفته است که چرا در برابر اوباش شدیدتر عمل نکرده است.

اکنون آن چه در انگلستان رخ داد را با آن چه پس از کودتا در ایران روی داد برابری دهید تا میزان یاوه گوییهای رهبر ورئیس حمهور دست نشانده اش بیشتر روشن شود. به این تفاوتها توجه کنیم:

1 ـ در ایران مردم برای گرفتن حق ورأی های دزدیده شده خود به خیابان ها ریختند، در انگلستان چنین خبری نبود.

2 ـ در ایران مردم به فروشگاه ها، خانه ها و خودروها یورش نبرده و دست به خشونت نزدند(سطل زباله ها را در روزهای پس از آغاز خیزش حق خواهانه حود و یوروش سرکویگران آتش زدند تا از هجوم های وحشیانه به خود جلوگیری کنند) بلکه بنا بر سندهای انکار ناپذیر، نیروهای دولتی لباس شخصی، بسیجی ودیگرنیروهای ویژه سرکوب بودند که برای یافتن دست آویزی برای سرکوب خونین مردم، چنین خرابکاری ها را آغاز نموده و با بمباران تبلیغاتی همه رسانه های دولتی کوشش کردند آن را بنام مردم معترض بنامایانند. بدین گونه بود که دست به جنایتهای فراوان زده وحتا شبانه به خانه های مردم یورش بردند(همآن درسی که امروز به سوریه ای ها نیز یاد داده اندو در این راه به آن ها یاری می رسانند). فیلم وسند این یورش ها و وحشیگری ها، همآن گونهکه همه آگاه هستیم، موجود است.

3 ـ پلیس در انگلستان هرگز حالت تهاجمی نداشته و تنها در برابر خشونت ها، سرقت ها و خرابکاری ها وظیفه ای را که می باید انجام می داد.حتا یک نمونه مانند آن چه که نیروهای سرکوبگر در ایران انجام دادند از سوی پلیس انگلستان دیده نشد.

4 ـ در انگلستان واژگونه ایران، اوباش با سوء استفاده از آزادی ها و کارکردقانونی پلیس وجامعه به بهانه کشتن یک  رنگین پوست دست به شورش وغارت زدند، در ایران ولی نیروهای سرکوب گربودند که رل اوباش در انگلستان را بر عهده داشته و با زیر پا نهادن قانون وحق انسانی افراد، هر جنایتی که توانستند انجام دادند.

علی خامنه ای، باندهای مافیایی وابسته و دست نشاندگان اوخود خوب میدانند که زندگی وهستی اشان همه آلوده به دروغ و نیرنگ است و در ایران و در جهان بی آبرو واعتبار هستند. آن ها خود را غرق شده می دانند پس تا می توانند دروغ گفته و ریا کاری و وارونه سازی می نمایند. منطق آنان این است: 

آب که از سر گذشت چه یک گز چه سد(صد)گز!

 

کوروش گلنام

پنجشنبه20مرداد 1390 ـ 11 اوت 2011

 



منبع: پژواک ایران