PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Saturday 27th April 2024

"اصلاح طلبان حکومتی" هم چنان در کج راه!
کورش گلنام


سرنوشت "اصلاح خواهی"پس از کودتا و

با کودتای ننگبن دو سال پیش و جنایت ها و وحشی گری هایی که برای سرکوب فریادهای اعتراض مردم مسالمت جو و تحمیل رئیس جمهور انتصابی، قلابی و نادان انجام گرفت، خودکامگی بی مرز رهبر خود خوانده بیش از هر زمان دیگر آشکار شد. سرکوب و تبه کاری های پس از کودتا، یک بار دیگر نادرستی و بیهودگی راه سازش و کوشش برای "اصلاح" دستگاه خون ریز ودروغ پرداز ولایت را چون روز روشن ساخت. پس از آن بود که شماری از اصلاح طلبان حکومتی(1) که تیز هوش تر بودنددریافتند که به جای اصلاح حکومت نخست باید "خود" رااصلاح کرده و در برابر ویرانی هایی که با همراهی وهمکاری با ولایت به بار آورده اند، دست به انتقاد از خود و حکومت زده، خود را از هر دو باند حکومت جدا ساخته تا به این وسیله از سوی مردم معترض، بپا خاسته و خون به دل پذیرفته شوند.
 

درگیری دو باندکنونی

   گستردگی جنبش سبز اعتراضی و شعارهای روشن، تند و کوبنده بر علیه شخص ولی فقیه تحمیلی بر جامعه، چنان بود که برای باند احمدی نژاد به خوبی روشن ساخت که حکومت اسلامی و ملایان حاکم دیگر جایگاهی در میان مردم نداشته و خوش خیالانه پنداشتند اگر دیر بجنبند و مسیر خود را دیگر ننموده، قبله خود را از "مکه" به سوی "آرامگاه کوروش" نگردانده و مکتب خود را از " اسلامی" به "ایرانی" جابجا نکنند، دور نیست که درپاسخ به جنایت ها وخیانت هایی که انجام داده اند، در چنگال مردم، گرفتار و به سرنوشت شومی دچار شوند. همآن گونه که نگارنده بیش از این نیز بارها یاد آور شده است اندیشه این دگرگونی و دگردیسی شگفت انگیز که احمدی نژاد با فرصت جویی وخیانت بهولی نعمت خود، علی خامنه ای(2)به آن دست زده و اینک در برابر او بپا خواسته و عبا و ردای او را به آتش کشیده است، از خود او نیست زیرا در او چنین درک و توانی نبوده ونیست و برنامه ریزی از سوی دو چهره اصلی باند او مشایی وهاشمی ثمره به  ویژه مشایی است که به درستی گفته اند نقش مراد او را دارد. روشن نیست چرا باند خامنه ای، هاشمی ثمره، که او نیز بسیار حیله گر، خود خواه و دروغ پرداز است، رابه میان نیاورده و نامی از او نمی برد!
 

مبنای اصلی رفتار باند احمدی نزاد

از دید من روشن وآشکار است که: مبنای اصلی این درگیری، هراس باند احمدی نژاد از آینده و سقوطی است که در راه و در پیش است. همه دست وپا زدن های باند او از هدف مند کردن یارانه ها گرفته تا جابجایی "قبله اسلامی" به "قبله ایرانی، تا مخالفت با جدا سازی جنسی در دانشگاه ها(که خود به میان آرونده آن بوده اند)، تا افشای "برادران قاچاقچی"، تا آمارهای سرا سر بی پایه و ساختگی پیشرفت وتوسعه 6 سال دولت تحمیلی او، تا این وعده کودکانه"1000 متر زمین به هر خانواده" و پخش پول در میان پایین ترین رده های جامعه، همه فرصت جویی ها و نیرنگ بازی های آشکار و مسخره ای است برای جذب ساده دلان و فرار از ننگ و مجزات آینده برای  مسئولیت شرکت در تبه کاری ها ویران گری ها. شوربختانه اندک کسانی از کوشندگان و اهل اندیشه نیزدرک نادرستی از دگردیسی یکباره باند احمدی نژاد داشته و چنان تفسیر نا بجایی ازاین نیرنگ بازی داده اند که شگفت انگیز است. یکی از این هم میهنان تاآن جا پیش رفته است که با شتاب زدگی(گویا کشف بی همتا ونابی انجام داده است) ایستادگی احمدی نژاد و خالی نکردن پشت یاران نزدیک و فاسدش را "ابتکار و رفتاری بی سابقه و تاریخی" در میان سیاست مداران گذشته ایران و فرهنگ ومنش جامعه ایران دانسته و او را ستوده است! این هم میهن به این موردها توجه نکرده است که:

ـ  نه اندیشه ها و برنامه ریزی ها از آن خود احمدی نژاد است،

ـ نه رفتار او و ایستادگی نمادین او در برابر ولی فقیه خود خوانده به دور از ریاکاری و از سر دلسوزی برای مردم وآینده ایران است

ـ و نه او راه چاره دیگری جز پشتیبانی سرسختانه (تا آن جا که بتواند)از پیرامونیانش دارد زیرا خود توان اندیشه وبرنامه ریزی نداشته و به شدت به کار و اندیشه پردازی پیرامونیان نزدیک خود وابسته است. بی انگیزه نیست که باند خامنه ای آشکارا می خواهد همه همکاران نزدیک او را به زندان بکشد تا او از دست رسی به "اطاق اندیشه و برنامه ریزی" بی بهره و زمین گیر شده وبه بره ای سر به زیر آن گونه که می خواهند بدل شود.
 

ااگر خاتمی آموخته بود

اینک ولی فقیه که جز اوباشان و چاپلوسان ریا کار پیرامون خود، اندک هواداری و مشروعیتی در میان مردم نداشته و دچار تنگنا و گرفتاری سختی شده است و این بار به شکلی جدی آینده خود را بسیار تیره وتار می بیند، به سوی "اصلاح طلبان حکومتی" هنوز باقی، روی آورده و زمزمه هایی از سوی باند او برخاسته که اگر این گروه چنین وچنان کند می تواند در گزبنش آینده مجلس شرکت کند. خامنه ای خود نمی گویدولی روشن است که سرچشمه این سیاست وسخنان جز در لانه ریا و نیرنگ او نیست.

اگرخاتمی از گذشته آموخته بود، یک بار دیگر چنین چشم بسته به سوی مرداب نمی رفت. اگر آموحته بود این رسوایی را ببار نمی آورد که در برابرخانواده های زجرکشیده قربانیان جنایت های تازه خامنه ای به او بگوید"اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود"!؟ باور کردنی نیست که کسی آن همه کشتار و شکنجه و به بند کشیدن مردم معترضی که مسالمت جویانه تنها حق خود می خواستند را ببیند و به متهم به جنایت بر علیه بشریت بگوید"اگر به او و نظامش ظلمی شده است چشم پوشی کند"! به این منش ورفتار چه نامی باید داد؟

یکبار دیگر باید به مردم ایران به ویژه جوانان و دانشجویان گفت که با کشتی شکسته "اصلاح طلبی" خاتمی به آب نزنند. بیاد بیاوریم که او هشت سال تمام فرصت سوزی کرد. هر چه به او هشدار دادند و گوش زد کردند که دست از این مسالمت جویی حقارت بار بردارد و اندکی دلیری وجسارت داشته باشد، نشد که نشد! از ترس و هراسی که برای عاقبت خود داشت، هرجا نشست و برخاست، گفت:"ما که برای براندازی نیامده ایم" و"رهبر ستون خیمه انقلاب است"! پس از قتل های زنجیره ای قول داد که "تا چشم فتنه را درنیاورده از پای ننشیند"! سپس رفت پای سفره چشم فتنه نشست وخورد! می دانست، خوب هم می دانست که لانه "ستون خیمه انقلاب" همآن چشم فتنه است ولی خود را به ندانستن زد. زمانی که همه چیز را از دست رفته دید تازه یادش آمد که برای فرار از بی عرضگی ها وفرصت سوزی های خود بگوید:"من یک تدارکات چی بیشتر نبودم"! هنوز هم چنین می کندو پس از این همه ویرانی کشتار وتجاوز و دروغ وبی شرمی در دو سال گذشته که شماری زیادی از همراهان خود از آن میان وزیران و مدیران دولتتش  رابه بند کشیده، شکنجه کرده و برای خرد کردن آن ها، توهین آمیز به شو تلویزیونی آوردند چیزی در او دگرگون نشده است. برای بازگشت به دامان رهبر، نیازباشد برای مردم دلسوزی کرده و اشک هم می ریزد. نیاز باشد به کسی که در سخنرانی خود پس از راهپیمایی اعتراضی و مسالمت جویانه سه میلیون مردم در تهران، آشکارا فرمان کشتار مردم را داد، می گوید"از ظلمی که بتو و نظامت شده است چشم پوشی کن"!

آقای خاتمی پنبه ها را از گوشت بیرون بیاور. این حکومت اصلاح پذیر نیست. حکومت ولایی تباه، ریاکار، ویرانگر واوباش پرور است. علی خامنه ای و اوباشان وابیته چه نیرنگ بازی ها و جنایت های دیگری باید انجام بدهد تا شما و هم اندیشان شما این را متوجه شوید. جناب خاتمی، خطر فروپاشی این حکومت جنایت پیشه نیست، آن چه خطرناک است و باید به آن اندیشید ادامه فرمانروایی این حکومت ویرانگر و سرانجام از هم پاشیدن شیرازه سرزمین ایران است.

موسوی وکروبی دست کم دلیری داشتند

موسوی وکروبی هم نگفتند که ما برانداز هستیم و می خواهیم حکومت را دیگر کنیم ولی زمانی که پس ازگرینش قلابی و انتصاب احمدی نژاد، تنگنا های حقیقی، تباهی و جنایت حکومت را دیدند چشم خود را نبستند. کوشیدندو حقیقت را گفتند و افشا کردندو از عاقبت کار هم نهراسیدند و مردم را نفروختند. این گفته به ویژه در باره موسوی بیشتر وفق می کند زیرا بیش از بیست سال در هیج یک از باندهای حکومتی نبود. در آن چه که پس از کاندید شدن به مردم وعده کرد، استوار و پا بر جا ایستادو ننگ تسلیم وکرنش به"ستون خیمه انقلاب" را بر خود نخرید. یک ویژگی مهم دیگر موسوی درستکاری و پاکدامنی او است که در این حکومت آلوده به تباهی امتیاز بزرگی است. هم موسوی و هم کروبی در برابر همه فشارها و ویورش هاو تهدید های هر روزه اوباشان حکومت گامی پس ننشستند تازمانی آنان را نیز ربوده و به گروگان گرفتند. اکنون نیز هم چنان استوار ایستاده واز حق خود و مردم نگذشته اند.

آقای خاتمی می گوید "ما بر انداز نیستیم". فریاد مردم به جان رسیده ایران واژگونه آن می گوید:"ما برانداز هستیم و حکومت اسلامی نمی خواهیم". براندازی مردم ولی به معنای آشوب خواهی و جنگ افروزی نیست. پیشنهادی خیلی ساده، شدنی و مسالمت جویانه وجود دارد که بیشترین شمار مردم ایران نیز سخت با آن موافق است. یک انتخابات آزاد با داوری و کنترل سازمان های حقوق بشری در ایران انجام بگیرد تا روشن شود که مردم این حکومت را می خواهند یا نه. تا خاتمی و هم اندیشان اونیز پاسخ خود را دریافت کند. آیا راهی از این ساده تر و مسالمت جویانه تر هست؟

 

 

پا نویس:

1 ـ نگارنده همیشه تاکید داشته است که از"اصلاح طلیان حکومتی" سخن بگوید تا روشن باشد که این گروه خواستار برچیدن حکومت متکی بر ولایت نیستندو "اصلاح" را در چهارچوب همین رژیم با قانونی متکی بر "ولایت مطلقه" می خواهند که خود بخود نفی کننده"اصلاح" و آن شعارهای تو خالی ای بوده است که سال ها خود و بخشی از جامعه ایران را به آن سرگرم نموده بودند. از دل آن سیاست های نادرست بود که این دولت ننگ، نادانی و ویرانی یبرون آمد. احمدی نژاد بیش از هر چیز، میوه سستی، ندانم کاری وتدارکات چی بودن خاتمی است. شماری از اطلاح طلبانی که وزیر، وکیل و از "خودی های" آن روزگار بوده و گوش شنوایی برای هشداری های دیگران نداشتند، اینک در زندان ها چوب فرصت سوزی ها و رفتن به کج راه و درک نادرست خود از " اصلاح" و "مسالمت جویی" را می خورند و تازه دریافته اند که در این سی و دو سال جه بر سر مردم آمده است!

2 ـ با آن پشتیبانی های آتشین وننگین که از او کرد و در راه آن مردم معترض را به خاک وخون کشید.



منبع: پژواک ایران