PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳ / Tuesday 16th April 2024

مجلس بی اختیار!
کورش گلنام


دردوران شاه، به مجلس دست ساخته او می گفتیم "مجلس بی اختیار"! ما که در اوان انقلاب جوان، پر شور و مخالف استبداد و خودکامگی بوده و گرایش شدیدی نیز به چپ داشتیم(1)می پنداشتیم اگر شاه سقوط کند، ایران گلستان می شود و در خیال و رویای خودبهشت پس از آن راترسیم می کردیم. ما ارزیابی درستی از جامعه ایران نداشته، با سهل انگاری و خوش بینی های بیش از اندازه، مردم و میزان و گرفتاری آنان در چنگال خرافه های دینی/مذهبی را درست نسنجیده، به شعارها و تهیج ها دامان زده و مجلسیان آن دوران را مهره هایی بی اختیار می دانستیم. البته نه اینکه گزینش های آن دوران درست بوده، نمایندگان مجلس مستقل و گزیده مردم بوده و"بله قربان گو"نبودند، نه چنین نبود ولی هر چه بود مجلس "کودکستان" نبود و شمار بیشتر نمایندگان تحصیل کرده بوده و دست کم آداب سخن گفتن می دانستندو هر بیسواد و ملازده ای با مدرک های قلابی دکتر /مهندس بر کرسی های مجلس تکیه نزده بود. حقیقت را باید گفت چون حقیقت و شفافیت سودآور است وراه گمراهی های بیشتر را بر ما می بندد.

 سی ودو سال پس از آن

اینک سی و دو سال از آن دوران گذشته است. در باره شیوه گزینش ها وصافی هایی که بر سر راه این گزینش ها در جامعه نهاده اند و از میان رفتن همه آزادی های نسبی دوران شاه وحتا آزادی های فردی و خانوادگی و نا امنی ها در جامعه، فراوان گفته، شنیده و نوشته شده شده است. گفتن در باره چاپلوسی، حقارت، سستی و زبونی به اصطلاح مجلس نشینان اسلامی نیز تازه نبوده و همه از آن آگاهند. آن چه بیش از هر چیز آزار دهنده است، یکی ادعاهای پوچ و توخالی  مخالفان دیروز رژیم شاه  و رفتارهای امروز خود آنان است که رژیمی بسیارخودکامه تر و بدتر بر قرار ساخته و دست به خون ریز ی ها و جنایت هایی زده اند که اگر شاه نگون بخت یک هزارم آن را انجام می داد، روشن نیست آخوند های غاصب فرمانروای امروز تا چند سده در باره آن گفته، سینه زده و به آن بهانه کاسبی می کردند!

دیگر موردی که آزاردهنده است و روزی نیست که دلسوزان آن آب وخاک ملا زده از خود پرسش نکنند، بردباری مردم در برابر خودکامگی این سیستم ولایی ضد انسانی است که بنیان درستی نداشته ومردم اگر راه درست مبارزه نهایی  با آن را یافته وهمت کنند، توان ایستادگی نداشته واز هم فرو می پاشد! انگیزه روشن این گفته  هم این است: حکومتی که بنیانش بر دروغ و نیرنگ استوار باشد، هراندازه نیز زور بازو نشان داده دست به خشونت و خون ریزی بزند وادعا های بزرگ کند، ناممکن است که در برابر نیروی ضد حود که بر حق وراستی استوار است، بتواند پایداری کند، به ویژه آن که شمار هوادارانش اندک و از اوباش بوده و مورد بیزاری بیشترین شمار مردم باشند.

دوران گذشته وادعا ها

می باید برای آن گروه از جامعه امروز ایران به ویژه جوانانی که دوران شاه را ندیده و از روزگار گذشته این آقایان کم تر با خبر بوده و در این باره برای مغز شویی ومغشوش کردن حقیقت آن دوران، زیر بمباران هر روزه ساخته های دروغین و نمایش های مسخره رسانه های حکومتی( که ضد ملی اند)قرار دارند، باید روشن ساخت که ملایان حاکم کسانی بوده اند که:

الف: خود را مبارز ضد خودکامگی دوران شاه و آزادی خواه نامیده و در این باره هیاهو های فراوان و کر کننده داشته اند.

اگر سخنان آنان در گذشته دوباره بازخوانی شود، به سادگی می توان با تکیه بر همآن سخنان که گویندگانش فرمانروایان تحمیلی و غاصب امروز هستند، خود آنان را محکوم ورسوا دانست. نمونه، همین علی خامنه ای است با آن همه ادعا های ضد شاه و هیاهوها بر سردیکتاتوری و وابستگی شاه به بیگانگان!  امروز خود او ورژیم سرکوب گرش سرمایه های ایران را به باد داده،  به چین، روسیه، کره شمالی و... باج های فراوان داده و با نادانی و به سبب سیاست های نابخردانه خود  مجبور است برای به دست آوردن توجه و دل دیگر کشورها، نفت و پول و اسلحه مجانی بدهد. آقا درنبود آزادی در دوران شاه چه روزه ها نخوانده، چه سینه ها نزده و چه دروغ ها نبافت ولی  اینک جامعه امروز زیر فرمانروایی ولایت تحمیلی او، نه تنها همآن آزادی های گذشته دوران شاه را ندارد که به هر گونه جنایت و پلیدی نیز آلوده است و نه در دورن و نه در برون مرز ارزش و آبرویی دارد. آخوند خامنه ای دست به چنان جنایت ها زده است که ننگ، نکبت و ویرانی اش برای همیشه در تاریخ و در یاد مردم ایران باقی خواهد ماند. او چنان در خود خواهی و خود کامگی غرق شده است که مردم را از هر گونه آزادی (جز چاپلوسی و کرنش در برابر خود، دروغ پردازی و آلودگی به همه گونه تباهی) محروم نموده و جامعه ایران را به وضعی هزاران برابر بدتر از دوران شاه دچار نموده است. این آزادی خواه قلابی دیروز، امروز متهم به جنایت بر علیه بشریت است و امید است که روزی به محاکمه کشیده شود.

ب: روزی نیست که از خدا، دین وایمان و اینکه دنیا را با عدالت خود از دست"مستکبران" آزاد خواهند ساخت، نگویند وگلو پاره نکنند. اینک مجلس اسلامی به مانند یک کودکستان بزرگسالان است که در هر باره نخست باید نطر بزرگتر وسرپرست خود(رهبر) را جویا شده و بی اجازه او حتا"دو، دو" بازی هم نکنند. اگر در مجلس زیاد شیطنت کرده و شلوغ کاری کنند، رهبر نهیبشان می زندکه : نکنید این کارها را! کودکان بزرگسال خوبی بوده، آرام و مؤدب باشید!   

به این سخنان تازه و شگفت انگیز رئیس دست نشانده وزبون مجلس اسلامی توجه بفرمایید:  

"ما در مجلس گاهي چيزي را تصويب مي‌كنيم، وقتي مي‌فهميم كه نظر رهبري متفاوت است آن را عوض مي‌كنيم و من فكر مي‌كنم اين از  نكات مثبت مجلس هشتم است كه آنجايي كه نظرات رهبري را مي‌فهمد، اجرا مي‌كنند"(2)در انشایش دست نبرده ام.

این دیدگاه حضرت لاریجانی رئیس مجلس اسلامی است! همین چند جمله درستی سخنان همه کسانی را  نشان می دهدکه گفته و می گویندکه مجلس از رئیس تا نماینده، شماری بله قربان گوی بی اختیار هستند که نمایندگی  اشان قلابی و تنها شعبده بازی و مردم فریبی است. آیا چنین مجلس سرسپرده ومفلوکی را می توان جز "مجلس بی اختیار" چیز دیگری نامید؟ وقتی آقایان چنین ذوب در ولایت و خود کامگی یک فرد بی کفایت، ریا کار و ایران بر باد ده شده وبه مشتی بله قربان گو مبدل شده اندکه تنها "نظر رهبری" را به قانون مبدل می کنند، چگونه جرأت می کنند خود را نمایندگان مردم بخوانند؟ اگر تنها دیدگاه های یک فرد مورد توجه بوده و هست چه لزومی به این مجلس با آن همه دبدبه، آن همه هزینه وپر کردن جیب مشتی بله قربان گوی بی اختیار هست؟

این رئیس مفلوک مجلس که از سر خودباختگی نشستن بر چنین جایگاهیبا باد بسیار در گلو سخن می گوید، افتخار می کند که:

"اعتقادم اين است كه، چه در زماني كه در وزارت ارشاد بودم، چه در راديو و تلويزيون، چه در دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي و چه در مجلس؛ بنده نزد خود و خداي خودم احساس مي‌كنم كه نظرات رهبري را بفهمم، عمل مي‌كنم. البته ممكن است زماني من برداشتي داشته باشم و رهبري برداشت ديگري داشته باشند اما وقتي فهميدم كه نظر ايشان فلان است، اصلاح كردم؛ اين مسئله وجود داشته است؛ هم در راديو و تلويزيون ممكن بود، باشد و هم الان..
انسان‌ها تشخيص‌هاي متفاوتي دارند ولي در مسائل پس ازانتخابات يك بخش تصميمات رهبري بود و يك بخش مديريت صحنه، اين دو مقوله يكي نيستند.
" همآن، بی دست بردن در جمله بندی های درخشان آن

آقایان بدانند که نه این مجلس سرسپرده وبازیجه دست ولی فقیه اجباری ونامشروع، قانونی است و ونه مجلس نشینان نمایندگان حقیقی مردم ایران هستند. مجلسیان سر سپرده که در عین خواری و حقارت تسلیم خود خواهی های یک فرد و اوباش وابسته به او شده اند، در آینده باید پاسخ گوی این فرومایگی و شرکت خود در رذالت های ولی فقیه باشند. بدانند که روزگار چنین نمانده ونخواهد ماند.

 

 

کوروش گلنام

سه شنبه،  14تیر 1390 ـ 5 ژوئیه 2011
 

پا نویس:

1 ـ چون تئوری پیشگام و مبارز آن دوران بیش از همه در آن تعریف می شد و چنان نیرومند بود که حتا  تنها سازمان اسلامی و چریکی مطرح آن دوران یعنی سازمان "مجاهدین خلق" که پس از "سازمان چریک های فدایی خلق" پا گرفته بود را نیز دچار دو دستگی و انشعاب نموده و بخشی ازآن  سازمان را به سوی خود جذب نمود که پس از مدتی سازمان کمونیستی"پیکار" نامیده شد. تاثیر داده های تئوری های چپ و کمونیستی حتا در برنامه مبارزاتی و روش بخش مذهبی سازمان مجاهدین اثرویژه خود را  گذارده بود.

2 ـ پیک ایران، 13 تیرماه 1390، 4 ژوئیه2011

   

 

 



منبع: پژواک ایران